مشارکت راهنما تازهواردین همسفر سهیلا از سیدی علم زندگی
بزرگترین و مهمترین علم، علم زندگی کردن و بهترین هنر، هنر زندگی کردن است. جهانبینی به من میآموزد که مسائل را فقط از یک زاویه خاص نبینم، انسانی که قدرت تفکر بالایی دارد نمیتواند همه مسائل را حل کند باید از همه زوایا به مسائل نگاه کرد. استاد امین در ادامه اشاره میکنند که من در ابتدا با بچههای کنگره نمیتوانستم ارتباط برقرار کنم، خودم را بالاتر و بهتر از آنها میدانستم آنجا متوجه شدم که مشکلات و نتایج بد، رنج یادگرفتن الفبا است و پایه اصلی همین است؛ چون انسان تا دچار مشکل نشود به دنبال چاره و درمان نمیگردد.
وقتی رنج به وجود میآید، به دنبال استاد میگردد و حرف شنوی پیدا میکند، انسان رنج دیده گوش شنوا دارد این پذیرش و گوش کردن باعث آن تغییرات و کسب دانش میشود؛ ولی نباید آن رنجها را فراموش کند، این چرخهای است که مرتب برای انسان تکرار میشود و نباید وقتی از رنج خارج شدم آن را فراموش کنم؛ چون اگر فراموش کنم دوباره یواشیواش به سمت تاریکی برمیگردم. انسان هرچه رنج بیشتری را کشیده و تجربه کرده باشد به همان نسبت پتانسیل این را پیدا میکند که آبادانی بیشتری به وجود بیاورد و دانش بیشتری کشف کند. این مهم است که انسان رنج را چگونه تفسیر بکند!
استاد در ادامه در مورد منیت صحبت میکنند: منیت یعنی اینکه انسان جایگاه خودش را از آن چیزی که هست خیلی بیشتر بداند و فکر کند از دیگران بالاتر است این تعریف منیت است؛ ولی اینکه آدم واقعاً بفهمد که منیت از کجا شروع میشود، مسئله خیلی مهمی است. انسانی که منیت دارد تلاش میکند این جایگاه را حفظ و همیشه سعی میکند از نظر دیگران خیلی عالی به نظر برسد نه برای اینکه این جایگاه را حفظ کند در دیگران ترس القاء میکند ما هر آنچه که در دیگران القاء میکنیم در خودمان نیز به وجود میآید. زندگی و لذت بردن از جمع برای کسی اتفاق میافتد که منیت خود را کنار بگذارد و از بودن در جمع لذت میبرد، اینکه خودت را مثل بقیه بدانی به معنی بیشخصیت بودن نیست.
انسان باید بتواند در نقطه انتخاب، درست انتخاب و اجرا کند باید تجربه کسب کند، رنج و سختی بکشد تا خیلی چیزها را حس کند؛ چون اگر حس کرد میفهمد بایستی تحمل داشته باشد. اگر انسان این را بداند دیگر نمیخواهد همه چیز را تحت کنترل خودش در بیاورد و همیشه شرایط را یکنواخت نگه دارد و آن خواست نیروهای منفی است که تجربه هیچ حس جدیدی را نداشته باشد و بدون تجربه در انسان فهم به وجود نمیآید، استعدادهای انسان شکل نمیگیرد و آن انسان یک انسان ضعیف و تکبعدی میشود. سکون خواست نیروهای تاریکی، بازدارنده و نیروهای منفی است.
حرکت با جهان و آفرینش همسو است و خواست نیروهای مثبت است در جهان آفرینش هیچ چیز در سکون نیست و همه چیز در حرکت است. نیروهای بازدارنده سکون به وجود میآورند و نیروهای الهی حرکت به وجود میآورند و شما در حرکت زیباترین تصاویر را میبینید. انسانی که از تلاش و حرکت بیزار است، به تاریکیها بیشتر نزدیک میشود، دچار افکار منفی میشود و انسانی که دچار تاریکی شده و در جهت فرمان تاریکی حرکت میکند، کالبدش بیت حشرات میشود. به همین دلیل است که در کلام الله یک سری قوانین است که ما باید آنها را درک کنیم چون دلایل خیلی خاصی دارند و خداوند این قوانین را گذاشته تا تاریکیها را از کالبد انسان دور کند؛ اما زحمت کشیدن، رنجها و تلاش کردن کالبد را امن میکند.
و در آخر در مورد پرورش و آموزش فرزندان اشاره به کتاب ۶۰ درجه زیرصفر میکنند که میفرمایند: فرزندان را آموزش دهید به آموختن علم، موسیقی، کتاب خداوند و خلق درست انسانی را به آنها یاد دهید. نباید فرزندان را تک بعدی آموزش داد کتاب ۶۰ درجه زیر صفر میگوید: علم، هنر و کتاب خداوند یعنی همان مفهوم جهانبینی است، بایستی هر سه را فرزندان یاد بگیرند هم در رشته هنری هم در علم توانا باشند و درس زندگی را از پدر و مادر یاد بگیرند.
نویسنده: راهنما تازهواردین همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون اول)
ارسال: همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی باباطاهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
63