جلسه چهارم از دوره سی و نهم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی دستار دیدهبان مسافر حمید و نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «در استحکام پایههای علمی و مالی کنگره، من چه کردهام» در روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
-
خلاصه سخنان استاد:
-
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر
-
خداوند را سپاس که به ما اجازه داد در فضای کنگره۶۰ باشیم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند. از خدمتگذاران نمایندگی شیخبهایی تمام راهنمایان، ایجنت، مرزبانی و همه عزیزانی که خدمت میکنند، تشکر و قدردانی میکنم که اجازه دادند من هم در این جایگاه قرار بگیرم.
-
در ابتدا هفته دیدبان را تبریک و شادباش عرض میکنم.
-
دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟»
-
این دستور جلسه فرصتی است تا تفکر کنم و یک نگاهی به گذشته خود بیندازم و داستان زندگی گذشته خودم را بررسی کنم. روزی که وارد کنگره شدم چه اوضاع و احوالی داشتم؟ چه چیزهایی داشتم و چه چیزهایی نداشتم؟ از لحاظ مالی، علمی، شخصیتی و جایگاه اجتماعی همه این موارد را باید بررسی کنم. سپس باید جایگاهی که در سفر اول و در سفر دوم داشتم را مورد ارزیابی قرار دهم و ببینم در چه جایگاهی قرار گرفتهام.
-
اگر بخواهم درباره خودم صحبت کنم؛ باید بگویم که ۱۲ سال پیش که به کنگره آمدم از لحاظ مالی در وضعیت بسیار ضعیفی بودم، کسب و کار نداشتم و از نظر وضعیت جسمی تخریب زیادی به خودم وارد کرده بودم. از نظر کاری صفر بودم، از نظر جسمی زیر صفر. وقتی وارد کنگره شدم، وزنم ۴۶ کیلو بود.
-
سپس کمکم همه چی فرق کرد. بدون اینکه حتی خودم متوجه شوم شروع به تغییر کردم. جسمم بازگشت، آسیبهای فیزیکی آرامآرام خوب شد. از نظر مالی توانستم خودم را جمع و جور کنم. از نظر علمی؟ هیچ چیز نداشتم؛ ولی در کنگره گفتند باید کتاب بخوانی، جزوه بخوانی، ورزش کنی، دارو بخوری. کمکم یک چیزهایی در درونم تغییر کرد. دیگر آن حمید اکبری سابق نبودم. هر چه بیشتر میخواندم، بیشتر میفهمیدم که کمتر بلدم. هرچی بیشتر تلاش میکردم، بیشتر میفهمیدم که چقدر جا برای یاد گرفتن دارم تا اینکه رسیدم به رهایی.
-
کنگره از روز اول به من همه چیز داده است و هر چه فکر میکنم، همیشه بدهکار بودم. صحبتهای چهارشنبه جناب مهندس که با بغض میگویند: «من علم کنگره را آوردم، ساختار را چیدم، برای درمان بیماریها مقاله نوشتم، ولی بازم هم به کنگره بدهکارم هستم و هنوز نتوانستم حسابم را با کنگره صاف کنم».
-
من اصلاً نباید درباره این دستور جلسه حرف بزنم، فقط باید بگویم من بدهکار هستم. راهنما شدم؛ ولی به چه کسی خدمت کردم؟ الان در مصاحبه اولین سوال این است که چرا میخواهی راهنما بشوی؟ شاید اول کار شعار بدهیم و بگویم برای آموزش خودم؛ ولی واقعا همین است.
-
تمام مشکلات زندگیم فقط در لژیون حل میشد.
-
در مورد بحث مالی، خداوند هیچ زمانی اجازه نمیدهد کسی از او طلبکار باشد و به کسی بدهکار نمیماند. هر وقت دست در جیب خود نمودی و پنجاه هزار تومان دادی صد تومان پس گرفتی. از بچههایی که در لژیون سردار هستند و خدمت مالی می کنند بپرسید، هر کمکی چند برابر آن به شما برمیگردد. من در قبال کنگره هیچ کاری نتوانستم انجام دهم. من فقط توانستم حال بدیها، بدبینیها، بیاعصابیهای خودم را به کنگره بدهم. حال بد من را خرید و صبر، آرامش و امید را به من هدیه داد.
-
همه بدیها را از من گرفت و به جای آن خوبی داد در قبال این مسائل من باید ببینم در کنگره چطور باید رفتار کنم؟ چطور قدم بردارم؟ من هر چه دارم و ندارم، از آن کنگره است. بچه های قدیمی به یاد دارند در جشنهای تولد، کسانی که در صف میایستادند در کنگره ماندگار میشدند زیرا آنان کسانی بودند که قدردان و سپاسگزار هستند. تنها کاری که من میتوانم انجام دهم، قدردان و سپاسگزار کنگره۶۰ باشم.
-
اگر خدمتی انجام نمیدهم حداقل آسیبی به کنگره نزنم و در مسیر کنگره حرکت کنم. اگر سفر اولی هستم در مسیر کنگره باشم و فرمانبردار راهنمای خود باشم. اگر سفر دوم هستم در مسیر کنگره خدمت کنم در هر جایگاهی راهنما، مرزبان، دستیار دیدهبان هیچ فرقی ندارد. همه ما در مسیر کنگره خدمت مینماییم.
-
طبق آیه قرآن که میفرماید: «خوبیها، بدیها را از بین میبرد». واقعاً کنگره مصداق این آیه است. تمام بدیها را از ما میگیرد و به خوبی تبدیل میکند.
-
انشاالله در هفته پیش رو قدردانی و سپاسگزاری لازم را از کنگره داشته باشیم و بتوانیم گوشهای از زحمات کسانی که برای ما زحمت میکشند و از زندگی خودشان، خانوادههایشان، مال و اموالشان میگذرند را جبران کنیم.
-
تایپ: مسافر رسول (لژیون۱)، مسافر شایان (لژیون۳)، مسافر مجتبی (لژیون۲۳)
-
ویراستار: مسافر مهدی (لژیون۱۶)، مسافر حسین (لژیون۲۳)، مسافر امیر (لژیون۱۰)
-
عکاس: مسافر نیما (لژیون۵)
-
سیستم صوتی و دیتاشو: مسافر مهران (لژیون۴)، مسافر سعید (لژیون۱۹)
-
مرزبان خبری: مسافر میلاد (لژیون۱۹)
-
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
204