در پشتپرده هر دستورجلسه که اعلام میشود، تفکری عظیم نهفته است و هر سخنی که بیان میشود برای من است و یادآوری میکند که آیا در مقابل چیزهایی که دریافت میکنم ،باز پرداخت دارم؟ این همان نقطه جوشش و بخشش در صورپنهان انسان است. آقای مهندس با خدمات بسیاری که ارائه دادند و محبتهای او نسبت به بشریت بیشمار است؛ اما هر بار که سخن از این موضوع میکند چشمان او پر میشود و میفرمایند من کاری نکردهام، در برابر کارهایی که کنگره برای من کرده است!
با آموزشهایی که دریافت کردم متوجه این موضوع شدم که کجا باید ببخشم و کجا هزینه کنم تا برای سایر انسانها نیز مفید باشد. هر انسانی میتواند نجاتدهنده دیگری باشد، به گفته شاعر بزرگ: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. بله؛فقط باید خواسته آن را داشته باشیم و تلاش و کوشش کنیم.
از خداوند بزرگ خواستارم تا در این مسیر من را یاری کند که هیچ دلیلی نباشد که من از این مسیر زیبا لذت نبرم. این دستورجلسه من را به فکر وا میدارد اکنون که من در این مکان به آسانی نشستم و آموزشها را دریافت میکنم، نگاهی به گذشته میکنم و متوجه میشوم که حس من بسیار تغییر کرده مانند همان داستان ایاض فراموش نکنم که در چه جایگاهی بودم. آموزشهایی که در جهان به میزانی بینظیر است که همه افکار و جهانبینی من را تغییر داد.
آیا این سیستم به همین شکل آماده و محیا بوده؟ جواب آن خیر است؛ زیرا انسانهای بسیاری آمدند و رفتند و تلاش کردند که این مکان آباد بماند. من چگونه میتوانم در استحکام این مکان مقدس سهیم باشم؟ مصداق حرفی که میگویند: دیگران کاشتند و ما خوردیم، اکنون ما میکاریم تا دیگران بخورند. باید به فکر آیندگان باشیم و من با آموزشهایی که دریافت میکنم باید قطره کوچکی از این اقیانوس باشم و همواره از سبد حمایت کنم تا بتوانم عضوی از لژیون سردار باشم. خواسته آن را دارم که با دارایی خودم بتوانم دنور شوم تا ذرهای از محبتهای کنگره جبران شود. زمانی که میگویم دنور یا پهلوان یعنی باز هم خدمت را به خودم کردم. خدا را شکر میکنم بابت وجود این مکان مقدس که اجازه بخشش را به ما میدهد تا ظرفیت خود بزرگ کنیم.
نویسنده: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر خدیجه(لژیون چهارم)
ویراستار و ارسال همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر الناز(لژیون هفتم) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
88