English Version
This Site Is Available In English

کار دیده‌بانان دیده‌بانی است

کار دیده‌بانان دیده‌بانی است

جلسه دوم از دوره نوزدهم از سری کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر امیر هوشنگ، با نگهبانی مسافر مهدی و با دبیری مسافر علی با دستور جلسه" هفته دیده‌بان" در روز پنج‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان امیر هوشنگ هستم یک مسافر، قبل از هر چیز خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر این فرصت را در اختیار من قرار داد تا در جمع شما عزیزان باشم و آموزش ببینم. قبل از اینکه در مورد دستور جلسه صحبت کنم به ایجنت و مرزبانان دوره قبل خسته نباشید می‌گویم و همین‌طور خدمت مرزبانان منتخب و انتخاب آقا رضا را به عنوان ایجنت تبریک می‌گویم و برایشان آرزوی موفقیت دارم و در نهایت رهایی‌های این هفته را خدمت رهجوهای رها شده و راهنمای محترم آقا وهاب تبریک می‌گویم.

اما در مورد دستور جلسه امروز ما که دوبخش دارد و بخش اول "هفته دیده‌بان" و بخش دوم دستور جلسه ما جشن اولین سال رهایی مسافر رضا است، در مورد دیده‌بانان که تا حدودی همه شما این عزیزان را می‌شناسید که شانزده نفر هستند و اولین دیده‌بان توسط آقای مهندس انتخاب شد و با مشورت یک‌دیگر نفر سوم و همین طور تا آخرین نفر را با مشورت کنگره دیده‌بانان انتخاب کردند که هر یک از این عزیزان مثال کابینه ریاست جمهوری، وظایفی را بر عهده دارند. 

جناب آقای مهندس ریشه درخت تنومند کنگره و دیده‌بانان ستون‌های کنگره یا تنه این درخت هستند که اگر دیده‌بانان نبودند امروز در قیدار شعبه‌های وجود نداشت که اگر مهندس تنها این راه را ادامه می‌دادند کنگره به وسعت امروز نمی‌رسید و شاید تنها در تهران چند شعبه ای فعالیت می‌کردند، ولی به برکت خدمت این عزیزان امروز بیش از صد و پنجاه شعبه در تمام کشور در حال فعالیت هستند و این پیشرفت که ماه هر سال و هر ماه شاهد آن هستیم به برکت دیده‌بانی دیده‌بانان محترم است. 

هر قسمت دیده‌بان خاص خود را دارد، خانم آنی اولین دیده‌بان بخش همسفران و خانم آنی کمان‌دار هستند و استاد امین دیده‌بان همسفران آقا و جانشین بنیان کنگره هستند و دیگر دیده‌بانان که باید همه ما آنها را بشناسیم و بدانیم که از کار و زندگی خود می‌زنند تا کنگره شصت مثال یک ساعت به حرکت خود ادامه دهد. دیده‌بانان کارشان دیدن نکات ریزی ایست که من توانایی دید آن را ندارم و همیشه هواس‌شان هست که این نکات ریز به حرکت کنگره لطمه‌ای نزند تا در مسیر کنگره یک مصرف‌کننده بتواند از تاریکی اعتیاد به رهایی برسد و به آغوش خانواده بازگردد. 

روز دوشنبه جشن دیده‌بان در نمایندگی قیدار برگزار خواهد شد و همه ما وظیفه داریم در این جشن حضور داشته باشیم و دوستان عزیز همان‌طور که جناب آقای مهندس هم فرمودند تنها با دادن پاکت و دلنوشته می‌توانید از این عزیزان قدردانی کنیم و ما در این روز فرصت داریم تا قدرت نمایندگی خود را به نمایش بگذاریم و دیده‌بان محترم جناب آقای صداقت به نمایندگی ما خواهند آمد که ایشان به غیر از اینکه دیده‌بان انظباطی هستند، دیده‌بان رابط نمایندگی ما هم هستند و ما می‌توانیم به یک دیده‌بان پاکت بدهیم و آن هم کسی است که به نمایندگی ما خواهد آمد.

اما در مورد بخش دوم دستور جلسه باید بگویم آقا رضا یک رهجوی منظم و مرتب بود و در سفر اول و سفر دوم خود همیشه در جلسات حضور داشت و در امتحان راهنمایی شرکت کردند و توانستند در امتحان نمره قبولی را کسب کنند و انشالله به همین زودی شال نارنجی خود را دریافت خواهند کرد و امیدوارم که شاگردانی چون خودش تحویل کنگره بدهد و من این رهایی را به آقا رضا و همسفرش و راهنمای همسفرشان تبریک می‌گویم.

چند سال قبل با آقا رضا در مسیر تهران همسفر بودیم و در آن روز من پیام کنگره را به رضا دادم و رضا فکر می‌کرد که من نفهمیدم که مصرف‌کننده هست و من به صورت غیر مستقیم گفتم که اگر در بین اطرافیان شما کسی مصرف‌کننده بود جایی به نام کنگره شصت وجود دارد که در حوزه درمان اعتیاد فعالیت می‌کند و از آن روز دو سال گذشت و یک روز رضا زنگ زد و گفت که آیا واقعاً جایی هست که بتواند اعتیاد را درمان کند؟ گفتم بله و چند روز بعد با حسن وارد کنگره شدند و باهم سفر کردند و هر دو به رهایی رسیدند و جشن حسن هم در هفته‌های آینده برگزار خواهد شد و من به آقای حسن هم تبریک می‌گویم که کمک حال همدیگر بودند. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما متشکرم.

بخشی از سخنان مسافر رضا در جشن اولین سال رهایی

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر، از گروه مرزبانی و ایجنت محترم برای برگزاری این جشن تشکر می‌کنم و خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که راه کنگره را به من نشان داد تا بتوانم از حصر اعتیاد خارج شوم.

همان طور که آقا امیر فرمودند من چند سال پیش پیام کنگره را دریافت کردم و شاید اذن و اجازه حضور در کنگره را نداشتم و من خود بر این باور بودم من مصرف‌کننده نیستم و اگر مصرف هم می‌کنم و کسانی که اعتیاد دارند، فرق می‌کنم ولی بعد از دو سال که دیگر خسته از مصرف مواد بودم به آقا امیر زنگ زدم و حقیقت را گفتم و آقا امیر گفتند که مصرف‌کننده خودش آخرین نفری ایست که می‌داند به اعتیاد گرفتار شده است و من هم بخاطر همین حرف به این نتیجه رسیدم که به اتفاق دوستم آقا حسن به کنگره بیائیم ولی باز هم می ترسیدم که دیگران مرا بشناسند و این برای من خوب نیست ولی با ورود به کنگره اتفاقات خوبی برای ما افتاد و زندگی من به آرامش لازم رسید. 

من قبل از ورود به کنگره کسی بودم که در کارهای خانه به همسفرم کمک نمی‌کردم و این کنگره بود که به من آموزش داد در زندگی و خانواده مسئولیتی بر عهده دارم و امروز من حتی در شستن ظرف‌ها و کشیدن جارو برقی هم به همسفرم کمک می‌کنم. 

از خانواده خود و همسفرم تشکر می‌کنم که در مدت اعتیاد مرا تحمل کردند و در این مدت درمان هم همراه و همیار من بودند، از راهنمای بزرگوارم آقا امیر برای تمام زحماتی که برای من کشیدند، تشکر می‌کنم و همین‌طور از راهنمای همسفرم برای در این روزها در کنار ما بودند تشکر می‌کنم و در نهایت از کنگره شصت و تمام خدمتگذاران سپاسگزارم که به دور هم جمع شده‌اند تا کسی مثل من بتواند به درمان برسد. 

تایپ: مسافر علی مرزبان خبری 

عکس، درج و ارسال: مسافر ابوذر رهجوی لژیون چهارم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .