سلام دوستان شادی هستم همسفر
شکر، تنها واژهای است که این روزها در دلم جاريست. خدایا شکر که من را از تاریکی عمیق روزهایی که خودم هم از یاد برده بودم نجات دادی. شکر برای روشنایی امروز، برای مسیر درستی که با همه وجودم حسش میکنم؛ برای حال خوبی که هر روز عمیقتر میفهمم یعنی چه! کنگره، برای من فقط یک مکان نبود؛ یک نقطه شروعی بود، نقطهای روشن در دل تاریکی و این راه، بدون دیدهبانان ممکن نبود. نمیدانم چهطور میتوانم با واژهها حسی را که از ته دلم هست را بگویم. اما میدانم؛ اگر امروز روی پای خودم هستم، اگر امروز به زندگی برگشتم، اگر امروز امیدوارم و نفسهایم با آرامش است، بخش بزرگی از آن بهخاطر دیدهبانهایی است که با نور راهشان، چراغ مسیر من شدند؛ واقعاً جهان کنگره با جهان بیرون فرق دارد، اینجا سرشار از نور، عشق و آرامش است.
مثل اینکه همیشه آرزویم بوده که بیایم اینجا، همیشه دلم میخواست که به فهمیدنِ خودم، شناختن زندگی و آموزش برسم؛ اما برای رسیدنبه آموزش، باید از دل سختترین مسیر عبور میکردم، از دل اعتیاد و حالا که به کنگره آمدم؛ میفهمم آن رنجها، فقط راهی بودند، برای رسیدن به نوری که امروز در دلم است.
جهان کنگره با دنیای بیرونیام زمین تا آسمان فرق دارد؛ آنجا همیشه حس میکردم، جای دوری از من است که آرزو داشتم روزی پا در آن بگذارم. از همان لحظهای که میخواستم به آموزش برسم؛ میدانستم باید از مسیر سخت اعتیاد عبور کنم؛ اما حالا که این راه را پیمودهام، با هر قدم در این مسیر روشنایی، به عمق این تفاوت پیبردهام. آموزش در کنگره، مثل نفس تازهای است که بربال امید به من دمیده شده است و من سپاسگزارم که این مسیر سخت، من را به دریچهای گشود تا زندگیام را دوباره انتخاب کنم.
نویسنده: همسفر شادی رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون ششم)
رابطخبری: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون ششم)
ویراستار: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول)دبیرسایت
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیوناول)نگهبانسایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
69