English Version
This Site Is Available In English

مهمترین وظیفه دیده بانی ، در خود واژه دیده بانی قرار دارد

مهمترین وظیفه دیده بانی ، در خود واژه دیده بانی قرار دارد

نهمین جلسه از دوره پنجاه و هفتم کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه «هفته دیده‌بان» یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد؛

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛ خداوند را شکر می‌کنم که کنار هم خدمت می‌کنیم. در کنار عزیزانی که در مسیر درست حرکت می‌کنند که یک نفر به رهایی برسد و از دام اعتیاد خارج شود. تشکر می‌کنم از حمید آقا که این وقت را در اختیار من قرار دادند. و اما در مورد دستور جلسه استاد جلسه پنج دقیقه وقت دارد صحبت کند، چیزی که کنگره به من یاد داد این بود که، چشمانم باز شود و حس‌های من باز شود و بتوانم ببینم. که یک فرد برای من، چه در اینجا و چه در بیرون از اینجا چکار و چه خدمتی می‌تواند انجام بدهد. کمک کردن محبتی را در درونم ایجاد می‌کند که باید قدر دانست و قدر دان بود. ما یه مثلثی داریم به نام مثلث تاریکی یکی از اظلاع این مثلث نسيان، است یا به فراموشی سپردن. جشن تولد را ما چرا می‌گیریم به این خاطر که در کنار هم باشیم نه فقط به این دلیل که بدانیم چند سال داریم. جشن‌هایی که در کنگره هستند، می‌خواهند یادآوری کنند. افراد بیرون از کنگره اگر پول هم به آنها بدهیم که فقط دو روز در ماشین باش برای رفتن به تهران ولی، این کار را انجام نمی‌دهد، ولی دیده‌بان‌ها به تمام جاها برای سر کشی و خدمت رفته‌اند و همه‌ی این کارها را انجام می‌دهند تا یک نفر به رهایی برسد که فقط ما این موضوع را در ظاهر می‌بینیم ولی در باطن یک خانواده و در ادامه یک جامعه است که به رهایی می‌رسد و این عمل عظیم و بزرگ نیاز به تشکر کردن و قدر دانی دارد. و از نظر هیچ کس پوشیده نیست که یک سفر اولی در طول سفر چه زحماتی را می‌کشد و نباید این را فراموش کرد چون فراموش کاری یکی از ابزار نیروهای منفی است. 

یک خاطره‌ای از روز رهایی که در خاطرم هست با راهنمایم که به تهران رفته بودیم به آن ساختمانی که دیده‌بان‌ها در آن بودند رفتیم که راهنمایم رفت داخل اتاق ولی من بیرون بودم و خیلی کنجکاو بودم که این افراد که هستند و نمی‌دانستم که آنها هم روزی مصرف کننده بوده‌اند و من را به داخل اتاق صدا زد یک نفر که این فرد آقای تراب‌خانی بودند و برایم چایی ریختند و من از این برخورد لذت بردم که کسی که این جایگاه را دارد چطور می‌تواند با یک سفر اولی اینگونه رفتار کند و مهربان باشد، که اگر این جایگاه را بیرون از کنگره به کسی بدهند دیگر خدا را بندگی نمی‌کند.

 

و من در این چند سالی که در کنگره هستم مهر و محبتی را دیده‌ام از افراد، که برای رهایی یک انسان تلاش می‌کنند، مثل دیده‌بانان، مرزبان‌ها، راهنمایان و دیگر عزیزانی که در این مسیر زحمت می‌کشند که یک نفر از تاریکی اعتیاد خارج شود. در نهایت کار یک دیده‌بان به نظر من از یک وزیر هم می‌تواند سخت‌تر باشد. من خودم را می‌گویم برای یک رهایی بردن به تهران گاهی اوقات شیطان در جلدم می‌رود که چطور برنامه بریزم که به کار و زندگی لطمه‌ای وارد نشود ولی در صورتی که یک دیده‌بان بدون اینکه لحظه‌ای تفکر کند به تمام نقاط کشور سفر می‌کند و وظیفه و خدمتی را که پذیرفته است به خوبی انجام می‌دهد. خیلی صحبت نمی‌کنم و از مشارکت شما دوستان هم استفاده می‌کنیم. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر محمد( لژیون پانزدهم )

تنظیم: مسافر امیر 

 

«گروه مسافران شعبه پروین اعتصامی اراک»

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .