English Version
This Site Is Available In English

جهان بینی ما باید تبدیل به عمل بشود

جهان بینی ما باید تبدیل به عمل بشود

جلسه هفتم از دوره‌ی دوازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دلیجان، با استادی ایجنت مسافر محمد، نگهبانی همسفر مسعود و دبیری مسافر دانیال،با دستور جلسه:"هفته دیده‌بان" شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

بسیار خوشحالم که در جمع شما هستم. از خداوند متعال، آقای مهندس و دیده بانان محترم تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند تا در خدمت شما باشم.

قبل از اینکه به سراغ دستور جلسه برویم، می‌خواهم به چند نکته اشاره کنم. حدود سه هفته است که تیم فوتبال ما به طور متوالی در مسابقات شرکت می‌کند و امیدوارم که این روند ادامه داشته باشد و بتوانیم جام را دوباره به نمایندگی بیاوریم.

در مورد انتخابات مرزبانی پارک، عدد بسیار خوبی داشتیم و امیدوارم که این روند ادامه داشته باشد. تا الان پنج نفر ثبت نام کرده‌اند و هنوز زمان باقی است. از همه دوستان حائز شرایط درخواست می‌کنم که ثبت نام کنند و در انتخابات شرکت کنند.

همچنین، انتخابات لژیون سردار دوشنبه برگزار خواهد شد و از تهران نیز نماینده‌ای خواهد آمد. این نشان دهنده رشد نمایندگی ما است و امیدوارم که بتوانیم به موفقیت برسیم.

اما یک نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، تعداد مسافران ما است. متاسفانه فقط ۲۰ نفر نفر همسفر در جلسه حضور دارند در حالی که تعداد مسافران دو برابر همسفران است. این موضوع باید بررسی شود تا ببینیم چه عواملی باعث این کاهش شده است.

آقای مهندس اشاره کردند که نمایندگی‌هایی که رشد نمی‌کنند، به دلیل منیت و تعصب هستند. فکر می‌کنم این موضوع در اینجا نیز صدق می‌کند. چون هر مصرف‌کننده‌ای که رابطه صمیمانه‌ای با ۱۰ تا ۲۰ مصرف‌کننده دیگر نداشته باشد، نمی‌تواند رشد کند.

من خودم زمانی که به کنگره رفتم، تمام توانم را گذاشتم تا همه کسانی که می‌شناختم را دعوت کنم. بعضی مسافرها که همسفر نمی آوردند فکر می‌کنند غیرتی هستند که نه این کار ریشه در تعصب و عصبانیت دارد. امیدوارم که اگر مشکل از مسافراست، بتوانند در درون خودشان پیدا کنند و دعوتنامه‌ای نیاز نیست.

دیده بانان ما نیز نقش بسیار مهمی دارند. آنها جلوتر از ما حرکت می‌کنند و نقاط ضعف و قوت کنگره را می‌بینند. ۱۴ تا دیده بان بعد از آقای مهندس تصمیم‌گیری می‌کنند و هر دو هفته یک بار جلسات دیدبانی برگزار می‌شود. آنها تمام شهرها را سرکشی می‌کنند و نقاط ضعف و قوت را می‌بینند و تصمیم‌گیری می‌کنند.

چرا دیده بانان را دوست داریم؟ چون آنها جلوتر از ما حرکت می‌کنند و ما را می‌بینند. آنها نقاط ضعف و قوت کنگره را می‌بینند و تصمیم‌گیری می‌کنند.

چون تزکیه و پالایش کردند و سرمشق فکریشان ریشه دارد در افکار آقای مهندس، در تفکر و در ذهن آقای مهندس، از آنجا سرچشمه می‌گیرد.  

شاید ما بیاییم با هر شخصی که اصلاً کاری به اعتیاد ندارد چه مسافر، چه همسفر، وارد کنگره ۶۰ بشود، با جهانی مملو از آشفتگی و هم‌ریختگی. زمانی که در مسیر قرار می‌گیرد و شروع به حرکت می‌کند، اگر بیاید موبه‌مو فرامینِی که کنگره ۶۰ برایش مشخص می‌کند—آقای مهندس مشخص می‌کند، کنگره اعلام می‌کند—را اجرا کند، حالا چه در سفر اول بخواهد بشود یا در سفر دوم، و قوی عمل کند، قطعاً موفق خواهد شد.  

اصلاً این یک شاید شعبده‌بازی است، که نمی‌شود اسمش را شعبده‌بازی گذاشت، ولی یک قانون در هستی است. شما زنبور ملکه را هم که نگاه کنید، زمانی که از کندو می‌زند بیرون برای اینکه نسل خودش را گسترش دهد، تمام زنبورهای کارگرِ نر که دنبالش می‌روند، آن زنبوری که باهاش جفت می‌افتد، اجازه دارد از خودش نسل بگذارد.  

در کل هستی همین است. در کنگره هم همین است. چقدر انسان‌ها می‌آیند و وارد کنگره ۶۰ می‌شوند، ولی چند نفر از آنها می‌شوند دیده‌بان؟ و آیا فکر می‌کنی ما دیده‌بان نداریم؟ نمایندگی دلیجان نبود دیده‌بان؟ بله. از بین بچه‌هایی که در نمایندگی دلیجان بودند—به‌عنوان سفراولی و سفرکرده—یک روزی دیده‌بان خواهد بود، ولی مشروط بر اینکه بجنگند، مشروط بر اینکه بخوانند و بخواهند، مشروط بر اینکه تمام اصول و قوانینی که می‌گویند را پیروی کنند.  

 چقدر انسان‌هایی که در طول سال‌هایی که من در کنگره ۶۰ بودم، آقای مهندس یک فرمانی می‌داد، بعد می‌آمدند تبصره برایشان می‌آوردند، می‌آمدند می‌گفتند: «نه، حالا چون شهرستان ما یا شعبه ما...» نمی‌دانم چه. و این‌ها ذره‌ذره از مدارِ سیستم خارج شدند.  

ولی زمانی که می‌روی می‌بینی این دیده‌بان‌ها اشخاصی بودند که آزموده شدند. مثل همان فولاد، مثل همان آهنی که می‌رود توی کوره، سرخ می‌شود، می‌آید بیرون، چکش می‌خورد، دوباره می‌رود در آب، دوباره می‌رود توی کوره، سرخ می‌شود، چکش می‌خورد، می‌رود توی آب... می‌شود فولاد دیگر. مثل آنها طاقت آوردند.  

شما زمانی که نگاه می‌کنی یک روزی نمایندگی آکادمی یک نمایندگی بوده است. دو تا که شده، آقای مهندس به راهنماهای آن زمان اعلام کرد: «بروید دیگر، شعب دیگر را راه‌اندازی کنید.» راهنمایی که آن روز گوش کردند ، به فرامین آقای مهندس احترام گذاشتند و حرکت کردند و جدا شدند، آنها برایشان باعث شد که هنوز در کنگره ۶۰ هستند، و نگاه می‌کنی می‌بینی دیده‌بان شده‌اند.  

یعنی شما اصلاً سرگذشت انسان‌های بزرگ را هم اگر بروی بخوانی—این داستان‌ها، سرگذشت انسان‌های بزرگ—حالا از پیامبر باشد، شاعران باشد، عرفا باشد، دانشمندان باشد، هر جا که بروی، سرگذشت این انسان‌ها را بخوانی، انسان‌هایی بودند که سختی‌های زیادی را در زندگی‌شان متحمل شدند.  

و دیده‌بان‌های ما—شاید بعضی‌شان ۲۰ سال، ۲۵ سال، ۱۸، ۱۹ سال رهایی دارند—فرازونشیب‌های زیادی را در کنگره ۶۰ تحمل کردند. این که می‌گویند کنگره ۶۰ بهشت است، مگر بهشت است؟ نه، کنگره ۶۰ خودِ جهنم است. کنگره ۶۰ دقیقاً خودِ جهنم است. ولی یک جهنمی که اگر توانستی در این جهنم تحمل کنی، خب شاید به بهشت ختم بشود.  

یا بهتر است همان که آقای مهندس می‌گوید: اگر تو بخواهی بروی طبقه سوم بهشت، باید برگردی و طبقه سوم جهنم را بروی و بگذری. خب، همین است. برای اینکه سختی‌ها را متحمل شوی، همان گذرگاه‌های سختی که در قرآن آمده، تک‌تک بگذری، تا بتوانی به آن حال خوش برسی، بتوانی به آن تعادل برسی، بتوانی آن‌ها را که برایمان می‌گویند فرا بگیریم و اجرا کنیم.  

تاریخ ۳۱ اردیبهشت ، آقای زرکش، دیده‌بان محترم هم تشریف می‌برند نمایندگی ما.در جلسات گذشته، موضوع بحث ما جهان‌بینی بود. جهان‌بینی که داریم در این روزها می‌تواند عملی شود و نشان دهد که چه میزان از آموزش‌های خود بهره برده‌ایم. به عنوان راهنمای لژیون یکم، این سؤال برایم مطرح است که چه اندازه آموزش دیده‌ام. همچنین نمی‌دانم یک رهجو، کاندیدا، همسفر یا مسافر - که تفاوتی میان آنها نیست - تا چه حد آموزش دیده است.

ما در طول سال چهار جشن داریم:

1. جشن راهنما

2. جشن مرزبانی-ایجنت

3. جشن همسفر

4. جشن دیده‌بان

در این جشن‌ها نشان می‌دهیم که چگونه آموزش‌هایمان را به کار گرفته‌ایم. نکته این نیست که صرفاً به فکر دادن کادو باشیم - این یک وظیفه اساسی است که نشان می‌دهیم چقدر برای یکدیگر ارزش قائل هستیم. دیده‌بان نه برای دریافت کادو، بلکه برای انجام رسالت خود حاضر می‌شود. شاید حضور در این جشن‌ها تأثیری عمیق‌تر در زندگی‌شان داشته باشد.

نمونه بارز این موضوع آقای زرکش است، نماینده دیده‌بان لژیون‌های سردار، که سال‌هاست به عنوان پهلوان کنگره 60 شناخته می‌شود. ایشان سالانه مبلغ 500 میلیون تومان از درآمد شخصی خود را به کنگره 60 اختصاص می‌دهند تا چراغ این مسیر روشن بماند.

امیدوارم این جشن دیده‌بان را با آمادگی کامل برگزار کنیم. هدف صرفاً دریافت پاکت نشریات یا یادداشتی کوتاه نیست، بلکه باید از هم‌اکنون به فکر تهیه کادویی باشیم که نشان‌دهنده انجام وظیفه و قدردانی ماست. خواهشمندم روی پاکت‌ها یا برگه‌ها با دقت و توجه بنویسیم تا بتوانیم همچون سایر جشن‌ها، این مراسم را نیز به بهترین شکل برگزار کنیم. در آخر، امیدوارم که بتوانم حداقل دیده‌بان خودم، فیزیولوژی، افکار و اندیشه و زندگی خودم باشم. ممنونم.

عکس: مسافر عباد- لژیون مرزبانی 

تهیه و بارگزاری خبر: مرزبان خبری 

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .