English Version
This Site Is Available In English

وقتی انسان مصرف‌کننده است، تحت سیطره نیروهای منفی قرار دارد. (نمایندگی رز تهران)

وقتی انسان مصرف‌کننده است، تحت سیطره نیروهای منفی قرار دارد. (نمایندگی رز تهران)

هفتمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی_خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران، با استادی راهنما مسافر اعظم، نگهبانی همسفر حسنا و دبیری همسفر مریم، با دستور جلسه «جهان‌بینی ۱ و ۲»، روز سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان، اعظم هستم یک مسافر.
خداوند را شکر می‌کنم که امروز هم جشن رهایی رهجویم هست و هم خدمت‌گزار در شعبه هستم. ان‌شاءالله خدمت‌گزار لایقی باشم و بتوانیم در کنار هم، برای نجات یکدیگر تلاش کنیم؛ فرشته‌های نجاتی باشیم برای خانم‌هایی که درگیر اعتیاد هستند، این درد را پنهان می‌کنند و هر روز در عذاب به سر می‌برند.

دستور جلسه امروز «جهان‌بینی ۱ و ۲» است. آقای مهندس بارها در آموزش‌های خود و البته امروز نیز در جلسه جهان‌بینی صبح، فرمودند:
«جهان‌بینی» دید ما را اندازه‌گیری می‌کند.

برای مثال، وقتی می‌خواهم اتاقی را نگاه کنم، آیا از سوراخ کلید به داخل نگاه می‌کنم یا در را باز کرده و کامل می‌نگرم؟ هرچقدر دیدگاه من محدودتر باشد، آموزش‌پذیری‌ام نیز محدودتر خواهد بود. جهان‌بینی به ما می‌آموزد چگونه دیدگاه خود را نسبت به هستی و جهان اطراف تغییر دهیم، آموزش‌های بیشتری بیاموزیم و آن‌ها را در زندگی به‌کار بگیریم.

«جهان‌بینی» الفبای کنگره است؛ راه درست زندگی‌کردن، درست‌دیدن و درست‌اندیشیدن. به ما می‌آموزد چگونه قفل‌های زندگی را بیابیم و آن‌ها را بگشاییم. این آموزش‌ها به‌گونه‌ای ارائه شده‌اند که برای هر فردی با هر میزان تحصیلات قابل درک هستند.

من همیشه دنبال عرفان، خداشناسی و معنویت بودم و فکر می‌کردم شاید به دلیل سطح سوادم نمی‌توانم مطالب را بفهمم. اما وقتی وارد کنگره شدم، متوجه شدم آنچه سال‌ها به دنبالش بودم، همین جزوات جهان‌بینی بوده است.

هیچ‌یک از ما قبل از ورود به کنگره زندگی درستی نداشتیم. اگر تفکر درستی داشتیم، مصرف‌کننده نمی‌شدیم. من به‌خاطر اعتیادم دائم با همسرم درگیر بودم، زیرا باور نمی‌کردم که ممکن است مصرف‌کننده شوم. همیشه فکر می‌کردم در حقم ظلم شده است، در حال مظلوم‌نمایی بودم و ترحم دیگران را طلب می‌کردم؛ همه‌ی این‌ها به‌دلیل ناآگاهی من بود.

جهان‌بینی به ما آموزش می‌دهد که باید در دو جبهه فعالیت کنیم: جهان‌بینی درون و جهان‌بینی برون.

جهان‌بینی درون شامل ادراک و احساس ما نسبت به خودمان است. می‌آموزیم خود را دوست داشته باشیم و برای خودمان ارزش قائل باشیم. با آموزش و کاربرد درست جهان‌بینی، جسم، روان و نگرش ما نیز تغییر خواهد کرد.

جهان‌بینی برون شامل ادراک ما نسبت به جهان اطراف است.
هر اتفاقی که در زندگی من رخ می‌دهد، قطعاً عامل اصلی آن خود من هستم. با تغییر درون، جهان بیرون من نیز تغییر خواهد کرد.

در کنگره می‌آموزیم که برای رسیدن به آرامش و درمان قطعی، هر سه ضلع مثلث درمان، «جسم، روان و جهان‌بینی» باید به تعادل برسند.
یعنی من باید فرمان‌بردار خوبی باشم تا تبدیل به فرمانده خوبی شوم.

در کنگره، جسم با مصرف شربت OT آرام می‌گیرد تا بتوانیم در جلسات و لژیون‌ها شرکت کنیم، چشم و گوش ما درست کار کنند و آموزش‌ها را به‌درستی دریافت نماییم. روان نیز با آموزش جهان‌بینی و تعادل جسم، آرام گرفته و به تعادل می‌رسد.

در جزوه جهان‌بینی می‌خوانیم که باید سه سفر را طی کنیم:

سفر اول: از مصرف مواد مخدر تا قطع آن که حدود ۱۰ تا ۱۱ ماه زمان می‌برد. ما پذیرفته‌ایم که مصرف‌کننده بودیم، به کنگره آمده‌ایم و درمان شده‌ایم. افراد مصرف‌کننده بسیاری هستند که خواهان درمان‌اند اما راه آن را نمی‌یابند.

سفر دوم: از قطع مواد مخدر تا رسیدن به خود. در این مرحله ذهن بازتر می‌شود و آموزش‌ها بهتر درک می‌گردند. با ورود به سفر دوم به نفس مطمئنه نزدیک‌تر می‌شویم، در حالی که در بدو ورود به کنگره در نفس اماره هستیم.
وقتی انسان مصرف‌کننده است، تحت سیطره نیروهای منفی قرار دارد؛ حتی باایمان‌ترین فرد هم ممکن است دروغ بگوید، غیبت کند و ... از نظر من، بالاترین آموزش در کنگره نظم و انضباط است؛  به‌موقع خوردن دارو، نوشتن سی‌دی، خواب و بیداری منظم، حضور به‌موقع در کارگاه‌ها و لژیون و ... با همین کارها می‌توانم نفس اماره را به نفس لوامه هدایت کنم.

نفس لوامه یعنی چه؟ یعنی اینکه از کارهای خود پشیمان باشم و خواسته درمان را در خود تقویت کنم تا به حال خوش و رهایی برسم.
با حرکت در مسیر درست و سفری عالی، به نفس مطمئنه نزدیک می‌شوم؛ و به قول جناب مهندس، بند ناف اعتیاد از من جدا می‌شود.

سفر سوم: از رسیدن به خود، تا رسیدن به خالق خود. آقای مهندس می‌فرمایند‌؛ هر فردی بالاخره یک باور قلبی دارد. همین که من ایمان نسبی به خالق خود داشته باشم، به آرامش می‌رسم و می‌دانم نیرویی هست که مرا هدایت و مراقبت می‌کند.

من هرچه در سفر دوم، فعال‌تر، خدمت‌گزارتر، فرمان‌بردارتر و خاضع‌تر باشم، به خالق خود نزدیک‌تر می‌شوم؛ یعنی به سفر سوم.

از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، از همه شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر سمیه – لژیون هجدهم – نمایندگی رز تهران
ویرایش: راهنما، مسافر سمیرا – نمایندگی رز تهران
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .