📋مسافر اکبر✍️
اکنون سه شنبه، شانزدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۰۰، من- اکبر یک سفر اولی که ساعت ۲۰:۳۰ از کنگره به خانه برگشتم و «داروی اوتی» خود را خورده ام و در بستر خواب آرمیدهام و به فکر فرو میروم و شش ماه قبل خود را به یاد میآورم، که در این زمان تازه شب زنده داریهای من شروع میشد، و اغلب تا ساعت ۳:۰۰ بامداد به طول میانجامید.
آن موقع که طبیعت و همه جانوران با نشاط بیدار میشدند، منِ نادان تازه به خواب میرفتم، من مردهای بودم به شکل زندهگان، بدن من از سیستم طبیعی خارج شده بود و من چاق شدم، کلیههایم از کار افتاد و به معدن درد و بیماری تبدیل شدم. کار و زندگیام از دست رفت و من منفور همه شدم.
با خود میگویم چی شد که به من اذن داده شد و من لیاقت پیدا کردم که وارد جمعیت کنگره ۶۰ بشوم، جمعیتی که در حال ترک دنیای ظلمت، تاریکی و زشتی و پلیدیها و ورود به دنیای نور و روشنایی و پاکی و ارزشها هستند.
با خود میگویم بنیانگذار این جمعیت، در حالیکه خود غرق تاریکی و ظلمت بوده است چگونه توانسته است راهنمای حرکت به سمت نور و روشنایی باشد؟ «آری خواستن توانستن است» و خداوند قادر و مطلق خود ضامن امر خیر است.
به ۲۷ سال قبل که نگاه میکنم، میبینم درخت کنگره ۶۰ نهالی است نو رسته و ضعیف، نمیتوانم تصور کنم که این نهال چطور در برابر ناملایماتِ روزگار دغل، مقاومت کرده و چگونه در برابر این همه سختی دوام آورده است و اکنون تبدیل به درخت تناوری شده است که همه او را میبینند و به نیکی میشناسند.
آوازهاش جهانی است و مدعیان، همه از این همه پیشرفت، قدرت و عظمت،انگشت به دهان ماندهاند. آموختهام و حتم دارم و نیک میدانم که خانواده بزرگوارشان به این بزرگ مرد، دست یاری دادند و بعد آمدند ۱۴ مرد، با الهام از ۱۴ وادی عشق، تا نگهبان باشند و این جمعیت را دیدهبانی کنند.
اکنون این جمعیت احیای انسانی و بنیانگذارش یاورانی قوی و استوار، دیدهبانانی ریزبین و دانشمند، و بازوانی زورمند و سبز و نگهبانانی بس هوشیار دارد. ۱۴ مردی که شب و روز در اندیشه رشد و تعالی این درخت مقدس هستند، ۱۴ دیده بانی که ستونهای این خیمه نور و سعادتند، بار خدایا پاینده دار این ۱۴ مرد را، و قوت بده بازوهایشان را، و بینایی ده چشمهایشان را و نیکو گردان اندیشه و تفکرشان را، که اینان دیدهبانان این باغ سرسبزند.
مردانی که رهایی یافتند و در پرتو لطف قدرت مطلق به پاکی روح -جسم و اندیشه دست یافتهاند، و من این رهایی ، پاکی و این عشق مقدس را به این مردان بزرگ تبریک میگویم، تبریک میگویم به عاشقان عاقلی که جناب مهندس را در اداره و رهبری این جمعیت عظیم و حرکت عمومی به سوی نور و رستگاری مساعدت میکنند.
دیدهبانان و برگزیدگان ایام به کامتان و پاینده باشید.
به خودم میگویم اکبر تو که اول راه هستی نیک بنگر میوههای این باغ را، که جملهگی رها یافتگان از ظلمتند و چه آرامشی دارند و در اخلاق و رفتار چه نیکو و دلربایند، تو نیز میتوانی در آینده با امید و تلاش و پشتکار ادامه دهنده راه این عزیزان باشی.
نگارنده: مسافر اکبر(لژیون ۱۲)
تنظیموارسال: مسافر محمد
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
124