یازدهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر جمال، استادی راهنمای تازهواردین مسافر محسن و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «جهانبینی ۱و۲» پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ خداوند را سپاسگزارم از فرصت حضور در شعبه بنیان و از ایجنت محترم تشکر می کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. دستور جلسه این هفته جهانبینی است؛ جهانبینی یکی از ارکان و یکی از اضلاع مثلث درمان(جسم، روان و جهان بینی) است. در سفر اول و زمانی که وارد کنگره ۶۰ می شویم در مورد جهان بینی صحبت می شود که شاید فهم آن مقداری سنگین و دشوار باشد.
بعدها که سفر خود را ادامه دادم کمکم متوجه شدم این کلمه چقدر مفید است و پی بردم که جهانبینی چقدر میتواند حال خراب من را، به حال خوب تبدیل کند؛ اگر نگاه من تغییر کند، حال من بهتر میشود. چقدر انرژی فقط بهخاطر نداشتن جهانبینی درست، از من گرفته می شد. شاید در چندماه اول سفر درک این مطالب خیلی سنگین است؛ یعنی همان دیدن جهان پیرامون خود و آن چیزی که از آن دریافت، احساس و ادراک میکنیم؛ ولی بعد با آموزشهایی که کسب کردم، متوجه شدم که فهم و کاربردی کردن آن خیلی هم دشوار نیست.
روزی راهنمای من گفتند: که جهانبینی مطلب خیلی خاصی نیست و همین که پشت فرمان از چراغ قرمز رد نشوی یعنی جهانبینی! زمان مصرف جهانبینی من این بود که از چراغ قرمز عبور کنم یا به صورت مارپیچ حرکت کنم؛ ولی اکنون جهان بینی من این است که آرام و آهسته حرکت کنم. مهم است که جهانبینی را درک کنیم و بفهمیم. در زمان اعتیاد، وقتی که خمیازه میکشیدم یا عطسه میکردم؛ فکر میکردم که خمار هستم و بایستی مواد مصرف کنم. حتی اگر در حال مصرف هم بودم، اولین چیزی که به ذهن من خطور میکرد خراببودن مواد بود. دلیل این نوع تفکر جهانبینی اشتباه بود؛ ولی اکنون پس از درمان و تغییر جهانبینی میدانم که وقتی ذرات آلوده وارد ریه میشود، به وسیلهی عطسه آن آلودگی خارج میشود و عطسه خود باعث ترشح اندروفین و مورفین میشود. اکنون اگر خمیازه بکشم میدانم به این معنی است که در طول روز کار من زیاد بوده است و خستگی و پایینآمدن اکسیژنخون، دلیل آن است و باید استراحت کنم.

نکته دیگری که در تفکر من قبل از ورود به کنگره وجود داشت، این بود که فکر می کردم با مرگ اعتیاد تمام میشود؛ ولی در کنگره متوجه شدم که یک شهر وجودی داشتم که کار خود را به نحو احسنت انجام میداد و من با مصرف مواد در آن تخریب ایجاد کردم. فهمیدم که با سفر DST و روش کنگره ۶۰ است که میتوانم دوباره به رهایی و تعادل برسم و این حق کسانی است که جهانبینی را به درستی درک و کاربردی کنند.
جهانبینی ابعاد مختلفی دارد، مثلا در بحث تغذیه شامل کمخوری یا پرخوری، جویدن یا نجویدن و نوع غذا میشود و در ورزش نیز این جهانبینی وجود دارد مانند نوع رفتار من در زمان باخت و یا برد. در کل جهانبینی در تمام اتفاقات زندگی من تأثیر دارد.
قبل از کنگره فکر میکردم که مالک همسر خود هستم؛ ولی با آموزشهای کنگره و تغییر در جهانبینی نسبت به خانواده، فهمیدم که همسر من نیز حق انتخاب دارد و بایستی به خواسته او احترام بگزارم.
در بیرون از کنگره میگویند که پس از ترک، مکانمصرف و دوست مصرف باعث ایجاد وسوسه میشود و به نظر من نیز این حرف درست است؛ چون با ترک مواد، درمان شکل نخواهد گرفت. بدن مانند آهن، جذب آهنربا میشود و اگر در میدان مغناطیسی قرار بگیرد جذب خواهد شد؛ این قانون فیزیک است. فرد مصرفکننده هم اگر در میدان مغناطیسی مواد قرار بگیرد مطمئنا جذب میشود. چه زمانی این اتفاق می افتد؟ زمانی که خسته شود. ممکن است یکسال یا دهسال طول بکشد؛ ولی به محض خستهشدن دوباره جذب مواد میشود؛ پس من بهعنوان یک مصرفکننده بایستی سرشت وجودی خود را تغییر دهم و تا زمانی که جنس خود را عوض نکنم، جذب مواد خواهم شد. به گمان من تغییر سرشت فقط با جهانبینی صورت می گیرد. ممنون که به صحبت های من گوش کردید.
مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر سجاد
نگارش: مسافر علی
ویرایش و ارسال خبر: مسافر سجاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
94