خدا را شاکرم که من را وارد کنگره، عشق و محبت کرد و در میان انسانهایی قرار داد که از جنس نور و رحمت هستند. ناامید از همه جا و با حالی بد وارد کنگره شدم و از طرفی نیز خوشحال بودم که بالاخره مسافرم درمان میشود و به زودی به روال عادی زندگی برمیگردیم ولی غافل از این بودم که خداوند برای من و مسافرم برنامهها دارد. خداوند را سپاس که همیشه برای بندههایش بهترینها را میخواهد.
مسافرم بعد از گذشت ۸ ماه سفرش را خراب کرد و دوباره به عمق تاریکی اعتیاد رفت و من تا چندین ماه حالم خراب بود. راهنمایم گفت: مسافرت را رها و خودت را درمان کن. اول متوجه نبودم که چه میگوید! با خودم میگفتم که چطور مسافرم را با این حال بد و خراب رها کنم و به فکر خودم باشم؟ ولی بهراستی که درست میگفتند. حال من خیلی خراب بود و آسیب زیادی دیده بودم؛ به آرامی خود را پیدا و از ضد ارزشها دوری کردم، آموزش گرفتم و ذرهذره به دانایی رسیدم.
همانطور که از دور مراقب مسافرم بودم، سیدیها را نوشتم و با گذر زمان حالم خیلی خوب شد. خداوند در زمان مناسب، خواستههای معقول بندههایش را میدهد. کمترین چیزی که ما در کنگره دریافت میکنیم، رهایی مسافرانمان است؛ ما در کنگره رشد میکنیم و به دانایی میرسیم، از قید و بندهای ضدارزشی رها میشویم و در نهایت مسافرانمان نیز به رهایی میرسند. ما باید صبر و تلاش داشته باشیم و آن کنیم که فرمان است. قطعا خداوند در زمان مناسب، خواستههای ما را عملی میکند و ما باید به خداوند اعتماد کنیم و بدانیم که میوه صبر شیرین است.
امروز من رهایی سیدیهایم را گرفتم؛ حس خوبی را تجربه کردم، احساس سبکی داشتم و دانستم که بهزودی خداوند، اذن درمان و رهایی مسافرم را خواهد داد. به فرموده آقای مهندس: معجزه حیات، خود حیات است و من با توکل کردن به خدا میخواهم از زندگی لذت ببرم و همه چیز را به خدای توانا بسپارم. به امید رهایی تمام انسانهای در بند اعتیاد. آمین. از خدمتگزاران گروه سایت نیز تشکر میکنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون بیستم)
رابط خبری: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون بیستم)
ویراستاری و ثبت: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیستوپنجم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
194