امروز که این دلنوشته را مینویسم 15سال و 2ماه و 4 روز که آزاد و رها شدهایم. هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم بابت این عمل عظیم خدا را شکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم به خصوص از استاد امین بابت آموزشهای جهانبینی، قبل از کنگره۶۰ آنقدر غرق در ناامیدی، غم و اندوه خودم روز را به شب میرساندم، آنقدر گذر زمان بر من سخت و رنج آور بود که تنها به دنبال راه حلی؛ برای خلاص شدن از این مشکلات بودم مشکلات را آنقدر بزرگ و حل نشدنی میدیدم که توان روبهرو شدن با آنها را نداشتم ناگفته نماند که در این مشکلات و سختیها هیچوقت به جدایی مسافرم فکر نمیکردم خیلی محکم و پابهپای مسافرم کار میکردم به دو فرزندی که همیشه پارهای از وجودم بودند نگاه میکردم و با تمام وجودم برای آرامش و راحتی آنها تلاش میکردم بهخاطر همین موضوع کائنات دست به دست هم دادند، جایزه بزرگ به من عطا کردند و آن مسیر کنگره بود که با ورودم به آن مکان متوجه شدم که یکی از ارکان زندگی ما جهانبینی است که شامل نگرش و دیدگاه ما به کل هستی و اطراف ما است. تا حدودی با فرا گرفتن آموزشها متوجه شدم که تنها مسافر من ناخالصی و افکار مخرب ندارد؛ بلکه من نیز حسهای بد و ناخالصی دارم با دریافت آموزش و کاربردی کردن آموزشهای جهانبینی تا حدودی به حال خوش رسیدم و توانستم اول خود، سپس دیگران را ببخشم. این آموزش و حال خوش را مدیون جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان میباشم.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مریم ( لژیوندوم )
رابط خبری: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر عاطفه ( لژیونچهارم )
ویرایش: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر منیره ( لژیونششم )
ارسال: همسفر منیژه رهجوی راهنما همسفر منیره ( لژیونششم )
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
161