شرکت کردن در جلسات نعمت بزرگی است و توفیق میخواهد؛ ولی به هر انسانی اجازه حرکت داده نمیشود. هر زبان الفبایی دارد و جهانبینی الفبای کنگره۶۰ است. جزوه جهانبینی یکسری تعاریف را مطرح میکند؛ درصورتیکه هدف اصلی آن بهوجود آوردن یک تصویر ذهنی در مخاطب است. اگر استاد یا معلم مطالب را درست به انسان آموزش دهد، علم دشوار نیست.
علم مانند یک بنای عظیم است که اصول و قوانینش مثل پایه و فنداسیون آن بنا هستند؛ درواقع اگر پایههای آن درست گذاشته شود، میتوان یک ساختمان صد طبقه روی آن بنا کرد.
هنر این نیست که انسان مطلب را طوری بیان کند که کسی متوجه نشود و به طرف مقابل احساس بیسوادی دست بدهد؛ بلکه هنر آن است که انسان دانشی را آموزش دهد و از ١۰۰ نفر، ٩۵ نفر آن مطلب را متوجه شوند؛ بنابراین مهمترین کار یک استاد یا معلم ساده کردن مطالب است که باید برای استادی یاد بگیرد.
در جزوه جهانبینی ۱و۲ از روش مدل استفاده شده است؛ چون انسان برای درک هر موضوعی به ابزارهای مختلفی نیاز دارد تا با ایجاد تصاویر در ذهن مخاطب آموزش را لذتبخش کند. برای مثال نفس مثل یک شهر است؛ درحالیکه انسانهای درستکار و حکما، ذرات الهی و انسانها با خواسته نامعقول، ذرات نفس ناخالصی هستند.
جهانبینی متعلق به تمام انسانهاست و برای کسانی که درون تاریکی هستند، به صورت یک نیاز مبرم درمیآيد. درون بدن ما سیستمی وجود دارد که براساس نیاز ما فرمان به ترشح موادی چون: مورفین، اندروفین، دینورفین و... میدهد؛ البته زمانی این فرمان صادر میشود که انسان از نظر دانایی و ظرفیت تغییر کرده باشد.
ناگفته نماند که برای درمان اعتیاد نیاز به جهانبینی است؛ چراکه این بیماری مثل سرماخوردگی نیست. مدلهای مطرح شده در جزوه جهانبینی از کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر ایده گرفته شده است؛ مثلاً برای نفس، مدل شهر وجودی و برای عقل، مدل قلعه مطرح شده است.
سد خونی مغز مانند نگهبانان عقل اجازه نمیدهد که هر چیزی وارد خون شود؛ ولی موادی مثل الکل و تریاک قابلیت عبور از سد خونی مغز را دارند و در عملکرد ساختار بیوشیمی مغز دخالت میکنند و تأثیر این دخالت اعتیاد را بهوجود میآورد.
هر مطلبی از دو طریق اثبات میشود: ۱ـ از نظر علمی و فرمولها (نظریههای) اثبات شده. ۲ـ از طریق تجربه؛ یعنی انجام آزمایش که نتیجه ۹۰ درصدی دارد. جزوه جهانبینی ۲ به این پرسش پاسخ میدهد که اگر دانایی خوب است، پس چرا ما دانا نمیشویم و نمیتوانیم از مشکلات بیرون بیاییم؟ علت این امر این است که آن طرف سکه نیروها و عواملی وجود دارند که نمیگذارند دانایی بهراحتی پیش برود.
جزوه جهانبینی این عوامل را معرفی میکند و با قوانین زندگی شروع میکند؛ درواقع زندگی هم مثل بازی دارای قوانین است. قوانین زندگی به این صورت است، کسانی که سختیها را تحمل میکنند، حتماً به قسمت لذتبخش کار میرسند. اگر میخواهیم به شادی، آرامش و لذت برسیم؛ باید قانون زندگی را با حوصله یاد بگیریم.
براساس درجه تکامل انسان، نقش نیروهای منفی یا بازدارنده متفاوت است. اول نقش بازدارنده دارند، دوم نقش مخرب و سوم مکمل هستند. انسان از اضداد آفریده شده است؛ یعنی در برابر مشکلات شروع به حرکت میکند، سپس آسیب میبیند و نابود میشود؛ اما زمانی که تفکر میکند، راه حل را پیدا میکند و تکامل مییابد. تکامل بدون نیروهای بازدارنده غیرممکن است.
اضلاع مثلث جهالت: ترس، منیت و ناامیدی است. همانطور که یک ساختار مافیا میتواند با در اختیار گرفتن قدرت در مردم یک کشور ترس را بهوجود بیاورد؛ به همین شکل ساختارهای درون انسان میتوانند درون ما ترس، نفرت، حسادت و هر نوع حس بدی را بهوجود بیاورند و با این حسهای منفی کنترل ما را در اختیار خودشان بگیرند.
اکنون این سؤال مطرح میشود که چرا ترک اعتیاد یا ضدارزشها سخت است؟ زیرا نیروهای منفی در طی چند سال از ما انرژی میگیرند و قوی میشوند؛ بنابراین نمیتوان یکشبه اعتیاد یا عادتهای بد را کنار گذاشت. ساختار مافیایی از خواستههای نامعقول انسانها بهوجود میآید؛ درواقع برای عوض شدن ساختارهای منفی باید خواستههای خود را تغییر دهیم. کاری که درمان DST انجام میدهد، همین است که خواسته مواد را از بین میبرد و تولید مواد مخدر در سیستم ایکس ما را راهاندازی میکند.
در معادله عملکرد برای رسیدن به نتیجه باید مسیری طی شود و انرژی مصرف کنید. حس معادل نیرو است و اولین شروع به کار افتادن قوه عقل است. کار نیروهای منفی، خراب کردن حس انسان است.
منبع: سیدی (جهانبینی ۱و۲) از استاد امین دژاکام
نویسنده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
32