جهانبینی متعلق به همه انسانهاست. همه انسانها نیاز به جهانبینی دارند و مانند یک طناب محکمی است که انسان را از عمق تاریکی نجات میدهد. با فهمیدن جهانبینی، خواهیم دانست که انسان فقط جسم ظاهر نیست و دارای صور پنهان مثل عقل، نفس، روح، ذهن و آرشیو میباشد. دانش جهانبینی به انسان کمک میکند که خیلی چیزها را متوجه شود و بداند که از کجا ضربه خورده تا بتواند جلوی آن ضربات را بگیرد. اگر دانایی افراد با جهانبینی بالا نرود، سیستم شبهافیونی بدن راهاندازی نمیشود. باید همانگونه که دارو کم میشود، به همان میزان جهانبینی افزایش یابد وگرنه شخص به درمان نمیرسد. وقتی فردی به اعتیاد گرفتار میشود، حسهای او به هم میریزد و بندهای زیادی به او زده میشود که بزرگترین آنها فرو رفتن در تاریکی است.
برای اینکه جهانبینی را درک کنیم، به ابزارهای مختلفی نیاز داریم. یکی از مهمترین آنها تصاویر است. ما همه به فیلم، کارتون و داستان علاقه داریم، چون یک فیلم یا کارتون خوب ممکن است دهها چیز را به ما یاد بدهد زیرا از ابزار تصویر و صوت استفاده شده است. در جهانبینی سعی شده که قاعده ساده کردن مطالب رعایت شود و از روش مدل در آن استفاده شده است. نفس مانند شهر وجودی است و عقل مانند قلعه یا ساختاری است؛ این مدل از کتاب ۶۰ درجه گرفته شده است.
گاهی اوقات کاربردی کردن جهانبینی برای انسانها دشوار است. اینجا نیروهای بازدارنده هستند که نمیگذارند افراد حرکت کنند. نیروهای بازدارنده با توجه به جایگاه و توان ما مقابل ما قرار میگیرند.
در جهانبینی، قوانین زندگی برای ما بیان میشود؛ اینکه زندگی مثل یک بازی میماند، ولی نکته اصلی اینجاست: بازی که قوانین آن را بلد باشی و بدانی، آن بازی لذتبخش است. ولی اگر قوانین بازی زندگی را ندانی، آموزش و یادگیری آن کار سختی است. اگر میخواهیم به شادی، آرامش و لذت دست پیدا کنیم، باید این قسمت یادگیری قوانین را با حوصله بپذیریم. نیروهای منفی و بازدارنده یا نیروهای تخریبی بر اساس درجه تکاملی انسان، نقشهای متفاوتی دارند. نیروهای منفی و بازدارنده کارشان خراب کردن حس و آلوده کردن حس انسانهاست و این کار را به بهترین شکل انجام میدهند. فقط ابزار آنها فرق میکند؛ یکجا دروغ، یکجا سرزنش و یکجا تهمت یا دزدی است. پس راههای مختلف دارد. اگر انسان هوشیار باشد که حسش آلوده نشود، کار خیلی راحتتر میشود. ولی اگر حس آلوده شد، نیروهای بازدارنده به هدف خود میرسند. نیروهای بازدارنده در مقابل مثلث دانایی تعریف شدهاند. در بخش ساختارها؛ همانگونه که یک ساختار مافیایی میتواند در دل مردم ترس بیندازد، در درون انسان هم ساختارهای منفی میتوانند سطح انرژی انسان را پایین بیاورند و باعث کینه، ترس و حسادت شوند. برای اینکه بتوانیم ساختارهای منفی را از بین ببریم، باید خواستههای نامعقول را به خواستههای معقول تبدیل کنیم زیرا نیروهای مخرب، حس انسان را آلوده میکنند و باید سعی کنیم این اتفاق نیفتد و حسهای ما آلوده نشود. این کار با آموزش جهانبینی صورت میگیرد. وقتی حسهای انسان، پالایش شده و لطیف باشد، کوچکترین آلودگی را حس میکند. ولی وقتی حسهایش آلوده شد، متوجه آلودگیهای دیگر نمیشود. اولین شروع به کار افتادن قوه عقل، حس است و وقتی آلوده شد، عقل با یک حس آلوده شروع به کار کردن و فرمان دادن میکند و در نتیجه همه یا بعضی فرمانها غلط میشود و تخریب بسیاری ایجاد میکند.
استاد امین میفرماید: «باید در مسائل زندگی از جهانبینی استفاده کنیم و این یک فرآیند طولانیمدت و زمانبر است. مثل باغبانی کردن که یک روز، دو روز نمیشود. باید چندین ماه تمرین کنیم تا به آن مهارت کافی برسیم.» بنابراین حس خیلی مهم است. کل جهانبینی روی مسئله دانایی و شناخت حسها میچرخد.
اگر میخواهی بذر خوبی را بکاری ولی حسهای منفی نمیگذارد، با کمک کردن و خدمت کردن به انسانها میتوانی از تاریکیها خارج شوی. در کنگره ۶۰ در هر جایگاه خدمت کنیم، باعث بالا رفتن جهانبینی و به کار افتادن حسهای مثبت میشود.
نویسنده: همسفر عصمت، رهجوی همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر اعظم، مرزبان خبری پارک لاله (هاتف) نجفآباد
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مریم از نمایندگی شیخبهایی (دبیر سایت)
گروه ورزش همسفران کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
65