جهاردهمین جلسه از دور بیست و ششم از کارگاه های آموزش خصوصی کنگره 60 نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنمای محترم مسافر محمدرضا و نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه ( جهانبینی 1 و 2) سشنبه 16 اردیبهشت 1404 ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، محمدرضا هستم یک مسافر، خدای خودم را شاکر هستم که یکباره دیگر در این جایگاه نشستم. از اینجت و مرزبان های عزیز، تشکر میکنم که به بنده اجازه خدمت دادند،و همچنین از راهنمای خودم جناب آقای کرمی، سپاسگزارم که هرچه دارم به لطف ایشان است. دستور جلسه امروز در مورد جهان بینی 1 و 2 می باشد، در حالت کلی، نمیشود جهان بینی را در یک یا دو جلسه بیان نمود و تشریح کرد. وقتی یک مسافر وارد کنگره ۶۰ میشود، برای درمان می آید، و حلقه گمشده درمان اعتیاد، جهانبینی میباشد که این در کنگره ۶۰ کشف شده است. و مسیر و چراغی که روشن شده است، هم در جسم، وهم روان، درمان کامل صورت میگیرد. قبلاً از این که به کنگره بیاییم، از جهان بینی یک برداشت دیگری داشتیم. ولی الان یک برداشت دیگری و درستی داریم. قبلاً فکر می کردیم، جهان بینی همان مطالبی است، که در کتب های درسی گفته شده است. ولی ما در کنگره ۶۰، فهمیدیم که جهان بینی یعنی، قوانین زندگی را فهمیدن، یعنی دید خود را، به زندگی باز کردن، البته دید ما به زندگی باز بود، ولی چیزی نبود که در کنگره ۶۰، آموختیم.

کنگره ۶۰، به ما روش درست زندگی کردن را آموزش میدهد. جهانبینی، در مورد دانایی، حس، نفس و چیزهای دیگر صبحت میکند، که فکر می کنم، این سه مورد، نکات مهم آن می باشد. حس ما، زمانی که مصرف می کردیم، حس خوبی نبود، حس بیماری بود، حال ممکن هست زمانی که، دچار نشئگی بودیم، کمی حس خوب را، تجربه می کردیم، ولی گذرا و مقطعی بود، و چیزی بود که، به لذت طلبی ما مرتبط می شد. ولی وقتی به اینجا آمدیم، فهمیدیم که چگونه باید حس سالم داشته باشیم، وقتی انسان، دانایی خودش را افزایش می دهد، حسش نیز، تغییر می کند، زیرا با تغییر حس، رفتار ما نیز، تغییر می کند و با تغییر رفتار، صفت ارزشی ما نیز تغییر می کند، و این جاست که بذری که کنگره ۶۰ کاشته است، تبدیل به میوه می شود. وقتی که در مورد حس، صبحت می کنیم، میگوییم خب این حس، از چه چیزی تشکیل شده است، از یک محیطی تشکیل شده است دیگر، حالا می آید و یک خواسته های نامعقولی، به نام نفس، که می گوید این کار را انجام بده و حس هم پیروی نمی کند. چطور می شود که انسان، خواستهای را دارد که مربوط به لذت طلبی و چیزهای گذرا می شود. انسان وقتی می خواهد کاری را انجام دهد، اول نگاه به نفع و ضرر آن کار می کند، ولی ما در مسئله مواد مخدر این نگاه را نداشتیم. این تفکر را نداشتیم، و رسیدیم به جایی که واقعا امیدی نداشتیم، که چطور می توانیم این مسئله را به تنهایی حل کنیم، تا اینکه وارد گروهی شدیم که، با جهان بینی، داروی اوتی، و روش دی اس دی، نجات پیدا کردیم، ولی واقعا می شد به تنهایی اینو حل کرد؟ قطعا نمی شد، چون دانایی ما به حدی نبود که، به تنهایی به درمان برسیم، و حس خود را، تغییر بدهیم. وقتی در مورد دانایی صبحت می کنیم، من حالا جهان بینی را به دو قسمت، تقسیم کردم برای خودم، حالا شاید حتی اشتباه باشد، من جهانبینی رو به حالت فردی، و جمعی تقسیم کردم، که برای مثال، نوع لباس پوشیدن، رفت و آمد، و نوع برخوردم با دیگران به حالت فردی مربوط می شود. ولی اونی که جمعی و اجتماعی است، وقتی که به کنگره ۶۰، می آیم و جایگاهی را میگیرم، چگونه برخوردی در آن جایگاه داشته باشم، آیا می توانم انتظاری که کنگره ۶۰، از من دارد، را برطرف کنم؟ آیا می توانم موفق بشوم؟ آیا این کاری که انجام می دهم درست است؟ این ها، همه مربوط به جهانبینی ما می شود. خدایی نکرده قصد توهین ندارم، ولی برای مثال وقتی من در کنگره ۶۰، جایگاهی را به دست می آورم، مثلاً ایجنت می شوم، ویا مرزبان می شوم، آیا در آن جایگاه همه افراد را، به یک چشم می بینم؟ آیا در کارم کوتاهی می کنم؟ آیا سی دی ها را مینویسم. همه این ها مربوط به جهانبینی میشود دیگر، حالا در حالت برعکس نیز، ما به عنوان اعضای شعبه، احترام شال، اینجت، و یا مرزبان را نگه نداریم، و از ایرادهای آنها بگوییم، آیا درسته؟ آیا این جهان بینی، درستی است؟ به صورت قطع، اگر هر طرف، جهان بینی، درستی نداشته باشد، قطعا هر دو طرف، ضرر خواهند کرد. و امیدوارم روزی برسد، که اون چیزی را که کنگره ۶۰، از ما میخواهد، و چیزی که لایق خودمون است، را برآورده بکنیم، ممنونم از این که به صبحت های من ت گوش کردید.

تایپ: مسافر مجتبی (لژیون پنجم)
عکس: مسافر محمدرضا ( لژیون هشتم)
تنظیم و ارسال: مسافر سعید ( مرزبان خبری)
- تعداد بازدید از این مطلب :
107