English Version
This Site Is Available In English

نا امیدی بدترین و بزرگترین گناه است در واقع یک زندان نامرئی است

نا امیدی بدترین و بزرگترین گناه است در واقع یک زندان نامرئی است

پنجمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاه‌های آموزشی وخصوصی کنگره ۶۰،به نمایندگی ابن‌سینا به استادی مسافر رضا ،نگهبانی مسافر بهروز و دبیری مسافر عباس با دستورجلسه(دستور جلسه وادی دوم و تاثیرات این وادی روی من) در روز چهارشنبه 10 اردیبهشت  ۱۴۰۴  در ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
و اما در مورد دستور جلسه وادی دوم و تاثیرات این وادی روی من  

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر
هر کجا عشق آید و ساکن شود  هر چه نا ممکن بود ممکن شود
تشکر میکنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی که این فرصت رو به من دادند که در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم از استاد بزرگوارم تشکر میکنم که من را لایق دانستند و به من اجازه دادند تا در این جایگاه باشم تا آموزش بگیرم در مورد دستور جلسه وادی دوم ،اتفاقی که برای من قبل از آشنایی با کنگره افتاد نا امیدی بود ، نا امیدی واقعا پوست از سر من کنده بود در وادی دوم میگوید که نا امیدی بدترین و بزرگترین گناه است در واقع یک زندان نامرئی هست که انسان دور خودش میکشد ،دقیقا این اتفاقی بود که برای من افتاده بود . یک خاطره اگر بخواهم برایتان بگویم که مرتبط باشد با دستور جلسه : یه روز خیلی حالم بود و با همسرم هم دعوا کرده بودم اصلا حال خوشی نداشتم واداره هم که رفتم آنجا هم حالم باز گرفته شد به جایی رسیده بودم که دوست داشتم به زندگی خودم پایان بدم اسلحه را روی میز گذاشته بودم و میچرخاندم ساعت حدود دو و سی پنج دقیقه شب بود هیچ کس هم نبود اسلحه راچرخاندم با خودم قرار گذاشتم هر وقت نوک اسلح روبه روی من قرار گرفت آن رامسلح کنم و شلیک کنم به خودم ، ساعت دو چهل دقیقه شده بود اسلحه چرخید و روبه روی من قرار گرفت ، اسلحه را برداشتم و مسلح کردم رو به روی خودم گفتم و نیت کردم خودم را خلاص کنم در این لحظه بچه یک ساله ام جلوی چشمم آمد با خودم گفتم اگر این اتفاق بیوفتد بچه من را چه کسی بزرگ میکند اینجا بود که منصرف شدم . مواد مخدر و کار ضد ارزشی واقعا انسان را به نابودی میکشد من واقعا آن تاریکی را حس کردم آن نا امیدی و فشار را حس کردم آنقدر تخریب وارد کرده بودم به خانواده که حد نداشت ،چند روز پیش همسرم میگفت من به نقطه ای رسیده بودم که تصمیم داشتم از یک جایی مواد مخدر گیر بیاورم و توی ماشینت بگذارم و با پلیس تماس بگیرم تا تو را بگیرند ، ببینید من چه تخریبی به خانواده خودم وارد کرده بودم وهمسرم چه فکری کرده بود ، ولی این چند وقتی که رها شده ام ،صحبتی که همسرم میکرد میگفت آنقدر آرامش دارم که هیچ موقع این طور نبوده ام . یک مصرف کننده را ببینید شبیه من که از خودکشی چطور به آرامش رسیده است و این کارمهم را واقعا مدیون کنگره هستم و مدیون آقای مهندس و همچنین راهنمای خودم هستم که به من آموزش دادند تا به این فهم برسم که مواد مخدر برای من فایده ندارد و یک کار ضد ارزشی است ، نه تنها مواد مخدر تمام کارهای ضد ارزشی ، مثلا حتی دروغ گفتن، الان من وقتی دروغ میگویم حس میکنم که حالم خراب میشود یا پر خوری که میکنم میبینم حالم خراب میشود ، همه اینها کارهای ضد ارزشی هستند. خدا را شکر کنگره ای هست و من توانستم در این مسیر قرار بگیرم و یاد بگیرم که چه کارهایی را انجام دهم چه کارهایی را انجام ندهم ، شاید هنوز به نقطه خیلی بالایی نرسیده باشم اما به حال خوش نسبی رسیده ام و آرامش در زندگی ام برقرار شده و لذت میبرم از هر روز زندگی خودم ، صبح که از خواب بیدار میشوم میگویم خدا یا شکرت که امروز حالم خوب است خدا یا شکرت که سالمم و میتوانم بدون مواد زندگی کنم خدا یا شکر که میتوانم بدون قلیان زندگی کنم ، گذشت کردم از آن مواد ولی موقع رهایی واقعا چیز بهتری دریافت کردم و حال خیلی بهتری را درک کردم آنقدر حالم خوب بود بعد از رهایی که دقیقا بیست و چهار ساعت نتوانستم بخوابم آنقدر انرژی بالایی داشت .حالا شاید چیزهایی که میگویم یک سفر اولی به راحتی درک نکند باید به این نقطه برسید تا درک کنید باید گل رهایی را بگیرید تا بدانید چه مزه ای دارد باید برسید به این جایگاه و استاد جلسه شوید تا بدانید چه انرژی دارد ، هر چه من توضیح دهم فایده ندارد باید در این جایگه ها قرار بگیرید تا درک کنید این حال خوب را .خدا را شکر میکنم که این ارامش به زندگی من برگشته ، خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم وآموزش میگیرم و لذت میبرم از این آموزش و به حال خوش نسبی رسیده ام ،امیدوارم که تمام بچه های کنگره و تمام مردم دنیا حس خوب و آرزوی قلبی خود را تجربه کنند ، چون به نظر من بهترین چیز برای انسان حال خوش است ، مهندس دژاکام هم میگوید بهتیرن چیز آرامش و حال خوش است و این که زندگی شما جاری و پرانرژی باشد و زندگی درصراط مستقیم باشد، از این که به صحبت های من کوش کردید مچکرم . 

  


تنظیم و تایپ: مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس:مرزبان خبری
نگارنده: مسافر محسن لژیون شانزدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .