English Version
This Site Is Available In English

همسفران و دیده‌بانان؛ پشتیبانان مسیر رهایی

همسفران و دیده‌بانان؛ پشتیبانان مسیر رهایی

جلسه نهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش؛ با استادی دیده‌بان محترم همسفر خانم آنی کماندار، نگهبانی ایجنت محترم مسافر مهدی و دبیری مسافر مسعود با دستور جلسه «هفته دیده‌بان» شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان آنی هستم یک همسفر.
امروز در کنگره دیده‌بان‌ها در بخش‌های مختلفی در حال خدمت هستند؛ مثل دیده‌بان امور راهنمایان، تازه‌واردین، امور مالی، سردار، ورزش و غیره. من دیده‌بان بخش همسفرها هستم و از آنجایی که نمی‌توانم به‌تنهایی کلیه شعب را اداره کنم، به تدبیر آقای مهندس در قسمت همسفران حدود ۲۵ نفر به‌عنوان اسیستانت حضور دارند که کار این عزیزان مشابه دیده‌بانان است ولی در جایگاه پایین‌تر، مثل اسیستانت آموزش، اسیستانت سایت و تازه‌واردین، ویلیام، تغذیه و غیره.

یک سری از اسیستانت‌های همسفر هستند که کار آنها مشخصاً اسیستانت رابط است؛ یعنی در هر قسمت از کشور که زندگی می‌کنند و بومی آن محل هستند، ۸ یا ۱۰ نمایندگی را سرکشی و نظارت می‌کنند که آیا شعبه به‌درستی اداره می‌شود یا خیر. این افراد دخل و تصرفی نمی‌کنند و فقط اگر مشکل یا مسئله باشد با ایجنت شعبه صحبت می‌کنند و در نهایت خود ایجنت مشکلات را برطرف می‌کند.

سعی بر این است که مراتب رعایت شود و مثلاً اگر مشکلی در مرزبانی وجود داشته باشد به اسیستانت مرزبانی ارجاع داده می‌شود و اگر نتوان آن مشکل را حل کرد، به اسیستانت و من ارجاع داده می‌شود ولی در ۹۹ درصد اوقات به‌خودی‌خود حل می‌شود و نیازی نیست. در هر شعبه مرزبانان و ایجنت می‌توانند لژیون یک راهنما را ببندند ولی باز کردن مجدد آن لژیون بر عهده دیده‌بان همسفران است که به چه دلیل بسته شده و امور آن را پیگیری نماید.

در قسمت آقایان هم به همین صورت است و هر کدام از آقایان دیده‌بان دستیار دیده‌بان دارند که کارهای مشخصی را انجام می‌دهند و بسته به میزان فعالیت هر دیده‌بان، تعداد دستیار برای آنها انتخاب می‌شود. بخش دیگری که آقای مهندس باز کرده‌اند اسیستانت دیده‌بان است که وظیفۀ آنها رفتن به شعب مختلف می‌باشد و معادل اسیستانت رابط در قسمت همسفران هستند.

در گذشته خانم آنی امور بخش همسفران را برعهده داشتند و به دلیل کسالتی که داشتند، مدتی است که مسئولیت آن به من داده شده است. برای اینکه ساختار کنگره شکل بگیرد، حضور تک‌تک اعضاء در هر قسمت حائز اهمیت است. اگر ساختار را یک ساختمان در نظر بگیریم، تک‌تک آجرها و مصالح آن ساختمان حائز اهمیت هستند تا یک ساختمان شکل بگیرد. مثالی که آقای مهندس می‌زنند درخت است که در آن بنیان کنگره مثل ریشه است و دیده‌بانان مانند ساقه و ستون درخت هستند. حضور تک‌تک این اعضا مهم است تا یک درخت شاخ‌وبرگ داشته باشد و شکوفه‌ها و محصولات آن به بار بنشینند که همان رهایی مسافرانی است که درگیر اعتیاد هستند و بعد از آمدن رها می‌شوند.

من به‌عنوان دیده‌بان قسمت همسفران به‌تنهایی نمی‌توانم کارها را انجام بدهم و از عهده من خارج است. من هم جزئی هستم که در کنار تلاش مابقی عزیزان سعی می‌کنم کار را جلو ببرم و ان‌شاءالله که خدا توان بدهد تا بتوانیم به‌درستی خدمت کنیم تا کار مردم تسهیل شود و یک بستر امن فراهم شود. دیده‌بان‌ها قانون‌گذار هستند و با توجه به رشد نمایندگی‌ها، لازم است که گاهی اوقات یک سری از قوانین را تعبیه کنند تا کار افراد در نمایندگی‌ها تسهیل شود و مشکلات آنها حل شود. ان‌شاءالله تا زمانی که هستیم بتوانیم به‌درستی خدمت کنیم.

نکته‌ای هم دررابطه‌با سی دی هفته آقای مهندس بگویم که سی دی جن و روح بود. باید بگویم در بحث تفکر، باور و اعتقاد ما به زندگی این موضوع بسیار اهمیت دارد که ما چگونه عمل می‌کنیم؛ مثلاً اینکه انسان باور داشته باشد که آدمیزاد بقا دارد یا نه. اگر باور انسان این‌گونه باشد که بقا دارد، هستی و حیات را مثل اعداد ادامه‌دار و بدون انتها می‌داند. در کلام‌الله هم بیان می‌شود که انسان هر چیزی که سعی و تلاش می‌کند را به دست می‌آورد و صاحب می‌شود و بعد از آن هستی ادامه دارد؛ اگر توانست نواقص شخصی خودش را برطرف کند جلو می‌رود و اگر نتوانست که برطرف کند، باید در علم زندگی یک سری از مسائل را یاد بگیرد تا بتواند از آنها عبور کند درست مانند یک محصل یا شاگرد که آن‌قدر امتحان می‌دهد تا یک درس یا واحد را پاس کند.

حیات دیگر هم ادامه همین حیات است و اگر بتوانیم درست عمل کنیم در جهان دیگر جایگاه بهتری خواهیم داشت و اگر بد عمل کنیم جایگاه خوبی نخواهیم داشت و بایستی یاد بگیریم. موضوعی که بسیار اهمیت دارد و گفته می‌شود این است که زمین مهد است و جایگاه بسیار مناسبی برای تکامل انسان، برطرف‌کردن مشکلات و مسائل و فراگرفتن است! شاید تکامل انسان در ابعاد دیگر آفرینش سخت‌تر باشد ولی به دلیل اینکه انسان در فیزیک و جسمیت می‌باشد و این جسمیت سخت و سفت است، باعث می‌شود که زمان تغییر کند و شرایط را مساعد سازد تا انسان یک سری از آموزش‌ها را فرابگیرد. پس آموزش گرفتن نسبت به ابعاد دیگر در زمین راحت‌تر است.

انسان متوجه می‌شود که بقا دارد و مسئله دیگر این است که هستی بر روی اضداد بنا شده است. اضداد به معنای ضدها و نیروهای مثبت و منفی می‌باشد و انسان در درون خود هم اضداد را می‌بیند. در درون تک‌تک ما هم نیروهای مثبت و هم منفی وجود دارد و این برعهده ما است که کدام‌یک از نیروی درونی خودمان را به حرکت دربیاوریم. آقای مهندس می‌گویند شاید باور آن سخت باشد و بعضی‌ها نپذیرند؛ ولی من باور دارم که انسان به غیر از یک ظاهر فیزیکی که دارد، در درون هم یک نفس دارد که تمام خواسته‌های معقول و نامعقول از آن سرچشمه می‌گیرند.

در کلام‌الله هم اشاره شده است که انسان ملک چپ و راست دارد که بعضی به آن شمس و قمر می‌گویند و حتی در معارف دوران مدرسه هم یاد می‌گرفتیم که یک فرشته می‌گوید کار خوب کنیم و دیگری می‌گوید کار بد انجام دهیم. در کنگره اسم این موارد را روح و جن گذاشته‌اند و می‌شود اسامی مختلفی هم برای آنها گذاشت ولی ماهیت آنها یکی است. چیزی که انسان را به خوبی و ارزش‌ها هدایت می‌کند روح است و قسمتی که انسان را به سمت تاریکی هدایت می‌کند جن نام دارد.

نفس انسان خواسته دارد و یک مثلث را به اسم نفس واحده شکل می‌دهد که در آن نفس علاوه بر داشتن خواسته، می‌خواهد به آن خواسته برسد. حال در طول حیات بعضی‌اوقات روح نفس را به سمت خودش می‌کشد و بعضی‌اوقات جن نفس را به سمت خودش می‌کشاند. انسان در طول حیات خودش در کشاکش بین روح و جن است و هرچقدر بتواند حرف ملک خوب را گوش بدهد تزکیه و پالایش می‌شود و ارتقا پیدا می‌کند.

وقتی انسان این مسائل را متوجه می‌شود و اعتقادش تغییر پیدا می‌کند، خیلی کمک می‌کند که چگونه در حیات خودش زندگی کند و برای آن چه تصمیماتی بگیرد. باور من به این مسائل باعث شد سعی کنم درست عمل کنم و در سیستم باشم. همان‌طور که آقای مهندس یک زمانی اعتیاد داشتند و آمدند و درمان شدند و عهدی با خدا بستند و با همسر خود همراه شدند و در ادامه کتاب نوشتند و آرام‌آرام کنگره گسترش پیدا کرد، ما هم همراه ایشان شدیم تا در سیستم کنگره کمک کنیم و همه این موارد روی این اعتقادات و باورها بود. اگر من واقعاً این اعتقاد و باور را نداشتنم، هیچ‌وقت نمی‌ماندم و خدمت خودم را ادامه نمی‌دادم. باور، اعتقاد و نوع تفکر آدم در مسیر زندگی و انتخاب‌هایی که می‌کند خیلی مهم و تأثیرگذار است.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .