جلسهی نهم از دورهی شانزدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژهی مسافران نمایندگی دلیجان با استادی راهنمای تازه واردین مسافر حمید، نگهبانی مسافر امیرحسین و دبیری مسافر علیمردان، با دستور جلسه:"جهان بینی ۱و۲"، روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ آغاز به کار گردید.

سخنان استاد:
از نگهبان عزیز تشکر میکنم بهخاطر اینکه اجازه دادند من در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم. از ایجنت محترم، مرزبانهای محترم و همچنین راهنمای لژیون چهارم، آقای سعید، تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند. خدا را شاکر و سپاسگزارم که این فرصت امروز در اختیارم قرار گرفت تا آموزش بگیرم و خدمت کنم.
و اما در مورد دستور جلسهٔ این هفته: جهانبینی یک و دو. تعریف جهانبینی این است که طبق جزوهٔ جهانبینی آقای استاد امین، آن چیزی است که ما نسبت به جهان درون و بیرون احساس، ادراک، برداشت و دریافت میکنیم.
در صحبتهای آقای مهندس، جهان درون یعنی همان جهانی که من الآن در آن زندگی میکنم، یعنی جسم. ایشان میگویند که جهان درون هر انسانی یک جهان متفاوت است، از لحاظ عظمت، بزرگی، وسعت و پیچیدگی. در واقع، جهان درون هر فرد مانند یک الگو است و ساختارهایش شبیه به کل جهان است.

و جهان بیرون من، همان چیزی است که میبینم، احساس میکنم و برداشت میکنم. اگر من اطلاعات و آموزش نداشته باشم، نه رابطهها را متوجه میشوم، نه ارتباطها را، نه میتوانم چیزی را احساس کنم و نه چیزی را درک کنم. حتی نعمتهایی که خداوند به من داده را نمیبینم، مثلاً یک درخت را هم نمیتوانم به درستی ببینم.
چه چیزی باعث این وضعیت میشود؟ همان «خمر»، همان پوشش و حجاب. در جسم، مصرف مواد مخدر و افکار منفی تأثیر میگذارد و روی سیستم شبهافیونی اثر میگذارد. در روان و دیدگاه من هم همین اتفاق میافتد، طوری که هیچچیز را نمیبینم: نه انسانهای باارزش، نه نعمتهای خداوند، نه یک خانوادهٔ خوب، نه یک دوست خوب، نه یک مربی خوب، نه یک مادر خوب و نه یک فرزند خوب. هستی پر از نعمت است و جهان پر از زیباییهای خداوندی است.
وجود یک درخت... یک درخت چه خدمتی میکند؟ این را نمیتوانم درک کنم. گاهی پدرم، مادرم، برادرم، همسرم به من خدمت میکنند، اما اصلاً وجود این خدمت را نمیتوانم احساس کنم.
این همان پوشش حجاب است، آن خمره است. و برای درست شدن این مسئله و بیدار شدن و دیدن این مسائل... خب، خدا را شکر، ما در کنگره ۶۰ خیلی چیزها را درست میکنیم.
معلوم نیست چه قرنها یا چقدر طول کشید تا من این کارها را انجام دادم و در نهایت به قعر تاریکی و اعتیاد رسیدم. اما حالا اگر بخواهم یکشبه یا حتی در یک سال به این مسیر برگردم و به آن "چشم بینا" برسم، کمی سخت است.
اما خدا را شکر با لطف خداوند و زحمتها و خدمت و آموزشهایی که آقای مهندس ارائه دادهاند، من در عرض ۱۰ تا ۱۱ ماه از نظر جسمی در حال بهبودی هستم.
و از نظر روانی، دیدگاه و جهانبینی، نوع نگاهم به جهان، کمی زمان میبرد. باید تحمل کنم، خدمت کنم، تزکیه کنم، آموزش ببینم، گوش به فرمان باشم تا کمکم به چیزهایی که عقل میگوید و دستوراتی که باید روزانه اجرا کنم، عمل کنم و قدمبهقدم پیش بروم.
آقای مهندس میگویند ما چند حس داریم (یا پنج حس بیرون و پنج حس درون). این پنج حس بیرونی باید با هم هماهنگ باشند. اگر بتوانم با تزکیه و پالایش، اینها را هماهنگ کنم و به آن ده حس برسم، قطعاً میتوانم جهان را با دید دیگری ببینم، لذت ببرم، انرژی بگیرم و شاد باشم.
جز آموزشها، تزکیه، پالایش و خدمت کردن، من جای دیگری ندیدهام که چنین باشد. یعنی در عمرم جایی نرفتهام، اما جایی به این زیبایی ندیدهام. در کنگره ۶۰ وقتی خدمت میکنی حالت خوب است، وقتی سیدی مینویسی حالت خوب است، ورزش میکنی حالت خوب است، کنار دوستان هستی حالت خوب است. حتی اگر با حال خراب به شعبه بیایی، با انرژی برمیگردی.
من جایی به این زیبایی ندیدهام که بتوانی دیدگاهت نسبت به همه انسانها تغییر کند و با نگاهی خوب به آنها بنگری. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، متشکرم.
برگزاری جلسه هماهنگی خدمتگزاران

اردوی آبیاری(لژیون سوم)


تهیه و ارسال: مرزبان خبری
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
82