امیدوارم حال همه شما خوب باشد، حال من هم خوب است، ماه مبارک رمضان بر همه مبارک باشد. امیدوارم توانسته باشید حرکتی انجام بدهید؛ نه فقط بهخاطر مسائل عبادی بلکه برای سلامتی جسم و روح خودمان. امروز سهشنبه، ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۳، ساعت ۸:۰۴ صبح است. با سرعت به فصل بهار نزدیک میشویم. بحثی که امروز میخواهم درباره آن صحبت کنم مربوط به تاریخ ۱۳۷۳/۰۹/۰۴ است؛ یعنی مطلبی که بیش از ۳۰ سال پیش بیان شده. استاد میگوید؛ جلسه قبل درباره چه موضوعی صحبت کردیم؟ درباره حلقههای آفرینش. سه مرحله وجود دارد؛ مرحله آموزش، مرحله نوجوانی؛ مرحله تلاش، تحصیل و کار و مرحله آخر، مرحله رسیدن به پختگی است. رسول خدا در ۴۰ سالگی به پیامبری مبعوث شدند نه در سن ۲۰ سالگی، در آن مرحله که از سن ۵۰ سالگی میگذرند، آنجا انسان در فکر تکمیل عقل و تفکر است و باید خودش را برای شو شود یا نزدیک شدن به فرمان عقل نزدیک کند. استاد میگوید؛ برای اینکه بدانید مطلب را بررسی مینماییم بعضی اوقات ممکن است سؤال شود نتیجه دانستن این مطالب چه سود دارد و اصولاً چرا باید دانسته شود؟ هر چیزی یکسری قانون دارد، دانستن قانون برای همه الزامی است، همه شما رانندگی میکنید، دانستن قوانین رانندگی چه فایدهای دارد؟ چون در حال رانندگی هستید باید قوانین آن را هم بدانید و رعایت کنید، مقابل درب خانه یا پارکینگ کسی پارک نکنید، ممکن است برای شما راحت باشد که مقابل پارکینگ کسی پارک کنیم؛ اما اگر کسی پارکینگ خودتان پارک کند آنگاه چه میشود؟ باید از سمت راست حرکت کنید، اگر جایی که نباید سبقت بگیرید، سبقت بگیرید، تصادف میکنید، سرعت باید مشخص باشد، سبقت از سمت چپ باید انجام شود نه از سمت راست؛ اما الان در خیابانها از سمت راست سبقت میگیرند؛ چون رانندهها حواسشان به سمت راست نیست فقط سمت چپ را نگاه میکنند، پس یکسری قوانین وجود دارد. وقتی به کنگره میآیید، اینجا هم قوانین خاص خودش را دارد، زندگی هم همینطور است. چرا باید اینها را بدانیم؟ چون جهانبینی برای دانستن قوانین زندگی است، انسانها در کنار هم زندگی میکنند، با هم دادوستد دارند، نشستوبرخاست دارند؛ بنابراین دانستن قوانین اجتماعی الزامی است، در جهانبینی اینها را یاد میگیریم، باید تکلیف همه چیز مشخص باشد، وقتی وارد محیطی میشویم کسی که وارد شده باید سلام کند، وقتی وارد مکانی میشویم باید اجازه بگیریم و اعلام ورود کنیم، اینها همه قوانین زندگی هستند، اگر این کار را نکنید بلا سر خودتان میآید. درست است که قانون برای همه است؛ اما نفعش به ما میرسد. در جهانبینی یکسری قوانین را یاد میگیریم که این قوانین به چه درد میخورند و روابط ما چگونه باید باشد؟
استاد میگوید؛ ما در گذشته موضوع حس یا احساس را مطرح کردیم. یکی از مسائل مهم همین حس است؛ چون زندگی و هنر زندگی را به ما میآموزد، حس برای ما نقش گیرنده را دارد، با چشم میبینید که از کجا بروید، موقع رانندگی سبقت بگیرید، توقف کنید، ترمز کنید. گوش میشنود، کسی شما را صدا میزند، پاسخ میدهید. دست لمس میکند و موانع را احساس میکند. طبیعت هم قانون دارد، قانون طبیعت هم این است که هر چه تلخ است برای بدن مضر است. اگر بنشینید و قهوه تلخ بخورید، ممکن است کمی سرحال شوید؛ اما معده و دستگاه گوارش شما آسیب میبیند و فردا به بلایای زیادی گرفتار میشوید؛ چون از قانون پیروی نکردهاید، پس در این قضیه، مرکز اصلی حس است، ما با حس اطلاعات را دریافت و مبادله میکنیم، اگر از حس خوبی پیروی کنیم، زندگی ما بهتر پیش میرود. ما پنج حس داریم؛ اما احساسهای دیگری هم وجود دارد، احساس گرسنگی، سیری، تنفر، کینه و دشمنی. هر چه احساسات منفی بیشتر باشد، زندگی برای ما سختتر میشود، اگر احساسات ما درست باشد، بهتر زندگی میکنیم. برداشت شما از احساس ممکن است فقط حرکت یا احساس جسمی باشد؛ مانند حس نام کتاب و عقل متن کتاب. وقتی از احساس صحبت میکنیم، حرکت هم در پی دارد، همه حرکتهای ما بر مبنای حس و احساسات است. حس را میبینید؛ اما عقل آن را تحلیل میکند؛ مثلاً میبینید جلوی شما ماشینی ایستاده؛ حس به شما میگوید ترمز کنید، عقل بررسی میکند و تصمیم میگیرد.
شما کسی را میبینید و حس دوستی یا لذت میکنید، آن دیدن، حس است؛ اما اینکه چرا حس خوبی دارید؟ بررسی آن با عقل است. حس هم خوبی را میبیند و هم بدی را؛ ولی برنامهریزی آن توسط عقل است. وقتی حس میبیند و عقل فکر میکند به جایی میرسیم که خودِ فکر ایجاد عمل میکند، بعد از انتقال به جهان دیگری این تفکر است که میتواند خلق کند، شاید باور آن کمی سخت باشد، خودِ فکر فرمان میدهد و تولید میکند؛ مثلاً شما با اینکه به کسی فکر میکنید ممکن است او را در خواب ملاقات کنید. آن خواستن اولیه حس است و عقل کمک مینماید تا با امواج مشخص نزد شما بیاید و بقیه مطالب را آگاه هستید، هدف ما از تماس با شما بر این استوار بوده که جهت صراط مستقیم را برایتان نمایان کنیم و به مسیر اصلی برگردید و در زندگی مانند یک انسان وظیفهشناس و مطیع به فرمان الهی جلو بروید. صراط مستقیم چیست؟ از هوش مصنوعی پرسیدند که قرآن چه میگوید؟ جواب میدهد دروغ نگویید، خیانت نکنید، تهمت نزنید، غیبت نکنید، کسی را مسخره نکنید، با پدر و مادر خود بد رفتار نکنید، گرانفروشی نکنید، امانتدار و خوشقول باشید، چاپلوسی نکنید، اسراف نکنید، به فقرا کمک کنید، منت نگذارید، اگر دشمنان طلب صلح کرد قبول کنید و هیچکس را مجبور نکنید که مسلمان شود؛ چون همه اینها قوانین زندگی است که به خود انسان برمیگردد و صراط مستقیم؛ یعنی اجرای این قوانین.
از این مقوله تا این لحظه باید بدانید که چه تحولاتی را در خود و سایر افراد ایجاد نمودهاید، وقتی شما سفر خود را شروع میکنید، چه سفر اولی و چه سفر دومی، باید بداند تا این لحظه چه تحولاتی را در خودش بهوجود آورده و چه تغییراتی کرده و چه تغییراتی در سایر افراد خانواده بهوجود آمده است. هر موفقیت کوچکی را هم که بهدست میآوریم باید برای آن ارزش قائل باشیم، اگر این کار را انجام ندهیم همه انرژی ما به باد میرود. هنر زندگی این است که ما به آرامش و آسایش برسیم. هدف دیگر ما بیداری شما و رجوع نمودن به گذشته و انجام وظایف ناتمام و آگاه نمودن اشخاص به قوانین و این آگاهی را بدون اینکه شما تجربه بیاموزید به دست نخواهید آورد. بشر هیچ چیز را کسب نمیکند مگر اینکه تجربه کسب کند و در تجربه سختیهای فراوانی وجود دارد، اگر میخواهید شجاع شوید باید با هیولا بجنگید. برای رسیدن به تجربه و رشد، انسان باید سختیهای بسیاری را تحمل کند، بدون تجربه چیزی بهدست نخواهد آمد. استاد امین در سیدی «عبور» هم گفته بودند که برای رفتن از طبقه چهارم بهشت به طبقه پنجم باید از طبقه چهارم بهشت به طبقه چهارم جهنم بروید و از آنجا به طبقه پنجم بهشت برسید؛ یعنی هر چه خواهان صعود بیشتر باشید باید به همان اندازه رنج و سقوط را تجربه کنید، صرفاً با نماز شب خواندن نمیتوان بالا رفت باید تجربه لازم را کسب کرد.
ما در شما مسائلی را اصلاح میکنیم؛ اما در دیگران که آن حس بودن ادامه یافته نتوانستیم این عمل را انجام دهیم، راه سخت است، ممکن است در مورد خیلی از انسانها نتوانید این کار را انجام دهید؛ اما هر قدر که قلیل هم باشد مانعی ندارد، یک مسافر خوب با راهنمای خوب بهتر میتواند سفر کند. اصلاح درونی انسانها تنها زمانی ممکن است که آمادگی آن را داشته باشند، در برخی افراد نمیتوانیم این را انجام دهیم؛ چون حس بودن آنها بسیار زیاد است؛ یعنی حس مادی در آنها خیلی قوی است و به دنیا چسبیدهاند، مسائل مادی برای آنها خیلی مهم است و امکان اصلاح این افراد وجود ندارد. حضور در کنگره داوطلبانه است، اگر کسی نخواهد، نمیتوانیم به او کمکی کنیم، ما به هیچ عنوان کسی را نمیتوانیم تغییر دهیم فقط میتوانیم راه را نشان دهیم، شخص باید خودش تغییر را انجام دهد، ما راهنما هستیم، راهنما نقش مهمی دارد و فقط راه را نشان میدهد و اگر خودش آموزشدیده و آگاه باشد میتواند کمک بیشتری کند. همانطور که استادان موسیقی شاگردان برجستهای تربیت کردهاند، راهنمای خوب هم مسافر خوب تربیت میکند؛ اما اگر مسافر نخواهد یا آماده نباشد، حتی راهنمای خوب هم نمیتواند کاری کند.
هدف ما ایجاد محبت میان انسانهاست هم در زمین و هم در آسمان؛ یعنی بیرون نمودن ترسها و نگرانیهای بیهوده و آشنایی با نور الهی. برای رسیدن به نور الهی باید ترسها و نگرانیهای بیهوده را کنار گذاشت. انسانهایی که در گذشته یا آینده زندگی میکنند، دچار افسردگی یا اضطراب میشوند. داستان مولانا را بارها گفتم که در یک مرغزاری گاوی بود که صبح تا شب، علفهای آن مزرعه را میخورد و چاق میشد و شب که میشد میگفت اگر فردا علف نباشد چه کنم؟ غصه میخورد و لاغر میشد، نمادی از این نگرانی بیهوده است. گاه باید هیچ کاری نکرد؛ مثلاً پدری که برای دعوای پسر و عروسش نگران بود با رها کردن آنها، آرامش به خانواده بازگشت. کسانی که عجله دارند از مقصد دور میشوند، باید در لحظه زندگی کرد. تنها لحظهای که در اختیار ماست، لحظه حال است، اگر در لحظه حال زندگی کنید ترس و نگرانیها را از خود دور میکنید، باید از گذشته درس گرفت و برای آینده برنامهریزی کرد؛ اما در زمان حال زندگی کرد و گرفتار نگرانیها نشد. اگر توکل و ایمان داشته باشیم، نسبت به آینده نیز آرامش خواهیم داشت؛ همانطور که حیوانات و پرندگان در لحظه زندگی میکنند و خدا روزی آنها را میدهد. تابهحال زندگی گذشته با سختی، با رنج، با هرچه که بوده، گذشته است، پس بقیه آن هم خواهد گذشت.
خلقت بر مبنای نظم و نظام بنا شده، این را خوب میدانید. ما هیچ چیز را نظاممندتر از خلقت نمیتوانیم ببینیم، همه چیز بر پایه نظم است. شما از اینجا میخواهید به قزوین بروید یک روز دو ساعتِ میروید حتی اگر جاده خلوت هم باشد، هیچوقت نمیتوانید یک ساعتِ از اینجا تا قزوین بروید. این نظمی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ اما کره زمین با دقتی خارقالعاده در مدار خود به دور خورشید میچرخد، درست در یک لحظه، میلیونها کیلومتر را طی میکند و به نقطه اصلی خود بازمیگردد، اگر حتی یک لحظه این نظم بههم بخورد، همه چیز نابود خواهد شد. تمام سیستم فیزیولوژی ما بر مبنای نظم و انضباط برقرار شده، دندانها نیز بر پایه نظم آفریده شدهاند؛ دندانهای آسیاب، دندان نیش، دندانهای پیشین، همه و همه بر مبنای نظمی مشخص در جای خود قرار گرفتهاند. هر قدر نظام خود را بر تواناییهای خود بیفزایید؛ یعنی وظایف خود را بهدرستی انجام دهید، در شما حس راحتی و یا آزاد بودن بهوجود میآید و فکر را تقویت نمودهاید و برای آرامش میتوانید صعودهای خوبی داشته باشید و این ممکن نیست مگر همانطور که گفته شد قوانین را اجرا کنید؛ چون جهان بر مبنای نظم ساخته شده ما هم باید در کارهای خود نظم و نظام داشته باشیم، متد DST نیز بر مبنای نظم شکل گرفته، من سالها مواد مصرف میکردم؛ اما در ماه رمضان وقتی زمان سحر و افطار فرا میرسید، نظم خاصی در زندگیام حاکم شد، ساعاتی را مشخص کردم، این نظم که به وجود آمد، متد DST هم از دل آن زاده شد.
در هر کاری اگر نظم باشد، همه چیز سر جای خودش قرار میگیرد، حتی اشیایی که در اختیار دارید باید بدانید کجا قرار گرفتهاند، اگر نظم نداشته باشید، دچار عذاب میشوید. آدمهایی که نظم دارند، وقتی وارد آپارتمان میشوند کلیدها را در جای مشخصی آویزان میکنند و هنگام خروج نیز از همانجا آن را برمیدارند، حال آدمهایی که بینظم هستند، گاهی کلید را در جیب شلوارشان میگذارند، گاهی خانم آن را همراه با لباسها در ماشین لباسشویی میاندازد، یکبار روی طاقچه است، بار دیگر زیر فرش! کسی که هر شب در ساعت مشخصی میخوابد، فردی منظم است؛ اما کسی که ساعت خوابش هر شب تغییر میکند، بینظم است و این بینظمی باعث کوتاه شدن عمر، بروز بیماریهای مختلف، دلهره، ترس و اضطراب میشود. ما نزدیک به ۲۰۰ نوع بیماری داریم که به آنها سایکوسوماتیک یا بیماریهای روانتنی میگویند؛ یعنی بیماریهایی که از نگرانیها و ترسهای روانی سرچشمه میگیرند و جسم ما را فرسوده و بیمار میکنند.
زمینیان را آرامشی نیست؛ زیرا از تصاویر ساخته شده ذهن خود هیولایی مهیا نمودهاند که این مسائل، آنان را از درون و بیرون جدایی نموده است. افرادی که بین درون و بیرونشان ناهماهنگی وجود دارد، آرامش ندارند. تمام پالایش انسان این است که بتواند خود را با شرایط منطبق کند. هر چه فاصله بین درون و بیرون بیشتر باشد، پریشانی و اضطراب نیز بیشتر خواهد بود. در مقابل هر چه این دو هماهنگتر باشند، آرامش بیشتری حاصل میشود. بسیاری از انسانها قربانی سراب میشوند، بدون آنکه خودشان متوجه باشند مدام در فکر ساختن قصر، خانه مجلل یا داشتن ماشین لوکس هستند؛ اما همه اینها سرابی بیش نیست، ناگهان متوجه میشوند که عمرشان گذشته و چیزی از آن همه رویا نصیبشان نشده است. ما باید به موضوع اصلی یعنی وجود خودمان و هستی توجه کنیم، دانستن این مسائل برای رسیدن به آرامش ضروری است. ما حق زندگی داریم؛ اما آرامش و آسایشمان به طرز تفکر و جهانبینی ما بستگی دارد. وقتی در ذهن خود توکل و تفکر نداشته باشیم مرتب دچار دلنگرانی هستیم. شرط لازم دانستن است و اگر این آگاهی بهدست نیاید، انواع بیماریها چه روحی و چه جسمی ایجاد خواهد شد؛ چرا که سلامت روان و سلامت جسم با هم در ارتباط هستند.
در این راستا چهار نوع صیفیجات وجود دارند که بسیار مهم و ضد سرطان میباشند. در کتاب خدا هم آمده که به غذای خود توجه کنید. این خوراکیها را میتوانید در سالاد استفاده کنید؛ هویج؛ ضد چهار نوع سرطان است، گوجهفرنگی؛ ضد چندین نوع سرطان، بهخصوص اگر پخته شود خاصیتش بیشتر میشود، انواع کلمها بسیار مفید و پرخاصیت هستند، سیر شاه خوراکیهاست و خاصیت ضد سرطانی فوقالعادهای دارد، کافی است روزانه فقط یک حبه مصرف کنید، در این صورت، دهان بوی بد نمیگیرد؛ چون سیر جذب بدن میشود. افرادی که دهانشان بوی سیر میگیرد، معمولاً مقدار زیادی مصرف میکنند، اگر نگران بوی سیر هستید، در روزهای تعطیل از آن استفاده کنید. بهجای نوشابههای صنعتی میتوانید نوشیدنی مفید و طبیعی به نام دیسپ درست کنید که بهویژه برای افراد دچار کمخونی بسیار مناسب است، ماده اصلی آن شیره انگور است، برای تهیه این نوشابه یک لیوان شیره انگور، نصف لیوان دیسپ، هفت لیوان آب گازدار، مقداری یخ را خوب مخلوط کنید و به عنوان نوشیدنی طبیعی، سالم و پرخاصیت مصرف کنید. اگر خوردن شیره انگور بهتنهایی برایتان سخت است، میتوانید آن را با شیره سیب ترکیب کنید. این نوشیدنی جایگزین بسیار مناسبی برای نوشابههای مضر صنعتی است، مخصوصاً در ماه رمضان برای افرادی که دچار کمخونی هستند.
نگارش: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
گردآوردی: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
46