برداشت از سی دی سختی ها به قلم مسافر رضا رهجوی راهنمای محترم مسافر سعید از لژیون ششم بیرجند؛
منظور از جهانبینی، درست زندگی کردن است. ما میخواهیم به آسایش و آرامش برسیم و راهی پیدا کنیم تا از برخی بیماریها جلوگیری کنیم. بیش از ۲۰۰ نوع بیماری وجود دارد که به آنها "سایکوسوماتیک" یا روانتنی گفته میشود. این بیماریها بهواسطه افکار پریشان به وجود میآیند و این افکار و اندیشهها بر ساختار جسم اثر میگذارند و آن را به تباهی میکشانند.
پس منظور ما از تدریس جهانبینی این است که: ۱. به نوعی نگاه و فهم صحیح از زندگی (جهانبینی) برسیم. ۲. از بیماریهای متعدد جلوگیری کنیم. ۳. هنر زندگی کردن را بیاموزیم؛ چرا که بالاترین و مهمترین هنر، هنر درست زندگی کردن است. تمام مخلوقات الهی، بازیگران این صحنه زندگی هستند.
مسئله بعدی این است که ما به جهان پس از مرگ اعتقاد داریم؛ انسان موجودی است که پس از مرگ، دوباره به حیات خود در جهانی دیگر ادامه میدهد. نکته دیگر اینکه وقتی بعد از صد یا دویست سال وارد آن دنیا شدیم، نباید در گرفتاریها و دستاندازهای آن جهان بمانیم. البته ممکن است برخی به این جهان پس از مرگ ایمان داشته باشند و برخی نداشته باشند. حالا من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم؛ خواه از سخنم پند بگیری، خواه ملال.
راه رسیدن به بهشت یا آرامش، پرهیزگاری و درست زندگی کردن است. در حیات انسانها، افرادی که مقرب به خداوند هستند، مشخص میشوند. عبور از قوانین الهی، انسان را به قالب حیوانی سوق میدهد، در حالیکه پایبندی به آن قوانین، او را به راه مستقیم و نور الهی نزدیک میسازد.
شرط رسیدن به آرامش، دوری از ضد ارزشها است. عبور از قوانین انسانی و الهی، انسان را به پستی میکشاند. مثلاً: دروغ نگویید، خیانت نکنید. کسی که خیانت میکند، از قوانین عبور کرده است. تهمت نزنید، غیبت نکنید. با کمال شهامت مینشینید و غیبت میکنید. جالب اینجاست که اینها همه مثل بومرنگاند؛ وقتی پرتابشان میکنید، به خودتان بازمیگردند. کسی را مسخره نکنید. به پدر و مادر خود نیکی کنید و با آنان بدرفتاری نکنید. هیچکس را مجبور نکنید که مسلمان شود؛ به زور نخواهید کسی را مسلمان کنید. بر سر قول خود بمانید. گرانفروشی نکنید. امانتدار و خوشقول باشید. چاپلوسی نکنید. اسراف نکنید. به فقرا کمک کنید.
اگر کسی به شما بدی کرد، با خوبی پاسخ دهید. اگر خوبی کردید، منت نگذارید. خوشبیان باشید، حتی با بیادبان. اگر دشمنانتان طلب صلح کردند، آن را بپذیرید. عبور از این موارد، انسان را به قالب حیوانی میبرد. اجرای صحیح این اصول، انسان را به نور الهی نزدیک میکند.
وقتی وارد یک آموزش میشویم، شروع به بیداری میکنیم. میتوانیم به گذشتهمان نگاه کنیم و ببینیم چه کردهایم، چه اشتباهاتی داشتهایم و چه مسیرهایی را نادرست رفتهایم. حالا باید ببینیم چگونه میتوانیم آنها را جبران کنیم.
اصولاً انسان تا زمانی که سختیها را تحمل نکند، به چیزی نمیرسد. این رنجها هستند که انسان را متولد میکنند. چرا؟ زیرا در دل رنجها، انسان بسیاری از چیزها را میفهمد، تجربه میکند و یاد میگیرد.
ما در سختیها چیزهای زیادی یاد میگیریم.
حالا وقتی به گذشته نگاه میکنیم، میبینیم سختترین اتفاقهایی که روزی اشک ما را درآورده و ما را تا مرز خودکشی برده بود، حالا به نظرمان جالب میرسند. چون میفهمیم چطور آن سختیها را تحمل کردیم. در پرتو همین سختیها، شما میتوانید متولد شوید و راه را از چاه تشخیص دهید. انسان در دل سختیها رشد میکند و به درک عمیقتری از زندگی میرسد. اگر من آن سختیها را پشت سر نگذاشته بودم، آیا به این تجربهها میرسیدم؟ تجربهای که امروز دارم، حاصل تحمل رنجهاست.
رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز نهفته است: ۱. پیدا کردن راه، ۲. آنچه از آن راه برداشت میشود. چرا امروز به رمز و راز رسیدیم؟ چون آن سختیها را تحمل کردیم.
این صحبتها را میکنیم تا ارزش زمان را درک کنیم. با گذر زمان، به تکامل و تعقل میرسیم. حلقه آخر، مرحله سازندگی است؛ ممکن است یک نفر در سیسالگی، یک نفر در چهلسالگی یا حتی در هفتادسالگی به آن برسد. در این مرحله، تحولی در انسان ایجاد میشود. مهمترین بخش حیات ما از حلقه سوم آغاز میشود و تا زمان مرگ ادامه دارد. در این دوران، باید دائماً در مسیر تزکیه قرار بگیریم. این همان آغاز بنیان جهان بعدی ماست.
ارسال خبر: مسافر علی لژیون سوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
32