English Version
This Site Is Available In English

جهان‌بینی با قدردانی رابطه مستقیمی دارد

جهان‌بینی با قدردانی رابطه مستقیمی دارد

جلسه پنجم از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی لژیون سردار کنگره۶۰ همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان، با استادی ایجنت همسفر سلیمه، نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر سهیلا با دستور جلسه «جهان‌بینی ۲ و ۱» روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به‌ کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا‌ را بسیار‌‌ سپاسگزارم که امروز هم به من اجازه داد‌ بتوانم در کنگره‌۶۰ حضور داشته باشم. از نگهبان عزیز خانم الهه بسیار سپاسگزارم که به من اجازه دادند در این‌ جایگاه بنشینم و از شما عزیزان از منظر دیگر آموزش بگیرم. به رسم ادب از بنیان کنگره‌۶۰ آقای مهندس و خانواده محترمشان و هم‌چنین از راهنمای بزرگوارم بسیار سپاسگزارم. دستور جلسه در مورد جهان‌بینی ۲ و ۱ است‌ که الفبای جهان‌بینی را در کنگره‌۶۰ با همان کتاب‌ها و جزوات به ما یاد می‌دهند؛ اما اصل جهان‌بینی چیست؟ این است که من بتوانم مطالبی را که یاد می‌گیرم در بیرون از کنگره هم آنها را عملی کنم، در کنگره هیچ‌کس با یکدیگر‌ داد‌وستدی ندارند، چه از لحاظ ارتباط یا مالی با هم رابطه‌ای نداریم و قوانین را بسیار خوب رعایت می‌کنیم؛ اصل این است که آموخته‌های کنگره را در بیرون عملی کنم. در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر یا جزوه‌های استاد امین از مدل‌ها استفاده کردند برای این‌که من رهجو بهتر متوجه شوم. وقتی که آموزش جهان‌بینی به ما داده می‌شود خیلی چیزها برای ما مجهول است؛ مثل نفس یا عقل که قبلاً این واژه‌ها را شنیده بودیم؛ اما نمی‌دانستیم که چه کاری را انجام می‌دهند؛ اما در مدلی که استاد امین در جزوه‌ها و یا آقای مهندس در کتاب برای ما مطرح می‌کنند که خوب متوجه می‌شویم که نفس را به شهر وجودی تشبیه کردند یا برای عقل از مدل قلعه عقل استفاده کردند یا استخر انرژی یا خیلی از مدل‌های دیگر که استاد امین برای ما‌ توضیح دادند که ما متوجه شویم که جهان‌بینی چه هست. جهان‌بینی برای تمام انسان‌ها کاربردی است و همه باید از آن ا‌ستفاده کنند؛ ولی برای کسانی ضروری است که در تاریکی هستند. ما که وارد کنگره می‌شویم یک‌سری تاریکی را تجربه کردیم پس نیاز است جهان‌بینی را‌‌‌ آموزش ببینیم. در کنگره‌ ۶۰‌یک مثلثی برای درمان ‌است تا شخص به تعادل برسد، این مثلث سه ضلع دارد؛ جسم، روان و جهان‌بینی. زمانی که شخص وارد کنگره می‌شود، روی جسم او شروع به کار کردن می‌کنند، به او دارو می‌دهند تا درمان اتفاق بیفتد، در کنار آن به شخص جهان‌بینی را هم آموزش می‌دهند، وقتی جسم و جهان‌بینی مقداری بالا رفت، روان هم به آن تعادل می‌رسد. ما می‌شنویم در کنگره‌۶۰ اگر شخص یک‌پنجم دانایی‌اش بالا نرود در واقع یک‌پنجم مواد را نمی‌تواند کن کند، پس این‌که فرد فقط روی جسم تمرکز کند و جهان‌بینی در کنارش نباشد درمانی اتفاق نمی‌افتد یا خیلی به سختی ممکن است این اتفاق بیفتد. برای اینکه سیستم ایکس راه‌اندازی شود‌ باید فرمانی صادر شود، آن فرمان از طریق بالا رفتن دانایی اتفاق می‌افتد؛ یعنی زمانی که دانایی بالا رود سیستم ایکس در حال بازسازی است. اگر بخواهم دانایی من بالا برود نیازمند این هستم که جهان‌بینی را با آموزش‌هایی که می‌گیرم عملی کنم و آن را افزایش دهم.

جهان‌بینی؛ یعنی دید و نگرش من نسبت به محیط اطرافم چگونه است، انسان‌ها و محیط اطرافم را چگونه می‌بینم؟ قبل از کنگره جهان‌بینی شخص متفاوت بوده و بعد از کنگره هم قطعاً متفاوت است. چرا باید جهان‌‌بینی را باد بگیرم؟ درسی‌دی‌های اخیر آقای مهندس در این مورد بسیار صحبت کردند، برای این‌که آن آرامش و آسایش اتفاق بیفتد و من بدانم بعد از این‌که از این دنیا رفتم جهان‌های پس از مرگی هم هست و این خیلی به من کمک می‌کند که بتوانم اینجا یک‌سری صفات را در عوض کنم یا یک‌سری کارها را برای خودم انجام دهم تا بتوانم در بُعد دیگری با آسایش و آرامش بهتری در موقعیت بهتری بتوانم به زندگی خودم ادامه دهم. شخصی که وارد کنگره می‌شود و مصرف‌کننده است جهان‌بینی او یک جهان‌بینی افیونی است؛ یعنی فردی که مصرف‌کننده است همه را مقصر می‌دهند و فکرمی‌کند کسانی که مصرف نمی‌کنند از دنیا عقب هستند، از زندگی لذت نمی‌برند یا  هر مسئله‌ای که در زندگی آنها است دیگران را مقصر می‌دانند و فکر می‌کنند خودشان هیچ مشکلی ندارند و مقصر نیستند.

قبل از کنگره برای من این‌گونه بود که در مقابل مشکلات اصلاً توانایی حل آنها را نداشتم، زانوی غم بغل می‌گرفتم که چرا این مشکل برای من پیش آمده و خدا را مقصر می‌دانستم و می‌گفتم خدایا مگر من بنده تو نیستم، چرا من را نمی‌بینی و چرا باید این مسائل برای من باشد؟ ولی وقتی در کنگره جهان‌بینی را آموزش می‌گیرد متوجه می‌شود که می‌تواند بسیار راحت مشکلات خود را حل کند، دید و نگرشش نسبت به مسائل عوض می‌شود. به قول آقای مهندس که می‌گویند آب داخل لانه مورچه‌ای رفت، گفت دنیا را آب برد، قبلاً دید من نسبت به مسائل این‌گونه بود، فکر می‌کردم اگر مشکلی پیش آمده دنیا به آخر رسیده؛ ولی الان اگر مشکلی هم پیش می‌آید فقط به جهت این است که من ساخته شوم، با آن مسئله رشد پیدا کنم و به تکامل برسم و این تغییر دیدگاه مسئله بسیار مهمی است. وقتی جهان‌بینی را یاد می‌گیری و دانایی بالا می‌رود خیلی اتفاق می‌افتد، آقای مهندس می‌گویند؛ میزان دانایی نه به سواد است، نه به تمدن و نه به لباس پوشیدن بلکه بایستی انسانی اندیشید، اگر از لحاظ مالی ثروت زیادی داشته باشم یا مدارک تحصیلی داشته باشم هیچ‌کدام از این‌ها برای من دانایی حساب نمی‌شود بلکه اندیشه درست مهم است. میزان دانایی در انسان‌ها متفاوت است؛ یعنی شخصی است که توانایی این را دارد که دنور یا پهلوان یا حتی نشان در بی‌نشانی شود؛ ولی فقط با شش میلیون تومان عضو لژیون سردار می‌شود و به همین قناعت می‌کند. یک شخصی هم هست که با تمام سختی‌ها تمام پس‌انداز خودش را جمع می‌کند و عضو لژیون سردار می‌شود، این دو نفر از لحاظ میزان دانایی با هم متفاوت هستند و این مسئله مهمی می‌باشد. آقای مهندس در سی‌دی میزان دانایی گفتند که یک درخت خیلی دانایی بالا دارد که بدون هیچ منتی و‌ با کم‌ترین امکانات؛ کود، آب و نور خورشید بهترین میوه را تحویل می‌دهد و از سایه خودش به دیگران می‌دهد؛ ولی من در مقابل سیستم عظیم کنگره‌۶۰ که بهترین امکاناتی را به من داده خیلی راحت می‌آیم روی صندلی می‌نشینم، تمامی امکاناتی که من نیاز دارم تا آموزش ببینم را در اختیار من قرار می‌دهد، من چگونه باز پرداختی دارم، میزان دانایی من در این مسئله چقدر است؟ ما باید با آن محبت بیکران دست پیدا کنیم، منِ انسان هم باید به جایی برسم که بدون چشم‌داشت و بدون این‌که برگشتی به من داده شود آن خدمتی را که باید انجام دهم.

با خودم فکر می‌کردم که من با چه جهان‌بینی وارد لژیون سردارشدم، آیا فقط عضو لژیون سردار شدم و دیگر کاری به جلسات نداشته باشم و نه پیام سردار را برسانم؟ با این‌که با خدا معامله کردم و گفتم من این مبلغ را می‌دهم و تو هم در عوض آن مبلغ را به زندگی من برگردان یا فلان مشکل را از سر راه من بردار یا این‌که آمدم بدون چشم‌داشت مثل همان درخت که میوه و سایه خود را بدون منت می‌دهد، من هم مثل همان درخت طبق محبت بیکران عمل می‌کنم، آن مبلغ را دادم و هیچ  انتظار برگشتی از خداوند ندارم؛ چون ما می‌دانیم این پولی که دست ما هست در واقع بخشی از آن از پول دیگران است. استاد امین می‌گویند؛ پولی که خرج می‌کنیم یا هدیه می‌دهیم یا عضو لژیون سردار می‌شویم، از همان اول حساب می‌کنیم که پول ما نیست واقعاً هم همین است این پول دست ما امانت است و قرار است به‌واسطه ما به دیگران کمک شود، این واسطه بودن خیلی مهم است؛ مثل همان سینی چای که همه می‌دانیم تا زمانی که من برای دیگران چای بردارم آن سینی مقابل من هست و خداوند هم همین‌طوری به من نگاه می‌کند و می‌گوید؛ تو داری می‌بخشی و کار خیر انجام می‌دهد من هم در واقع هوای تو را دارم و به تو عطا می‌کنم. این پول است که برای من می‌ماند نه پولی که برای خرید لباسی که به آن نیازی ندارم می‌دهم، پولی که حتی یک آجر با آن خریدند و کنگره را با آن ساختند آن پول می‌ماند و تا هر زمانی هم که در آن شعبه حس و حال خوب یا تولد و رهایی باشد، آن حس و حال خوب حتی در بُعد دیگر هم به من می‌رسد.
زمانی که پول را پرداخت می‌کنیم و عضو لژیون سردار می‌شویم در واقع یک صفت به ما داده می‌شود که در هستی با آن صفت ما فرا خوانده می‌شویم. کسی که دنور یا پهلوان می‌شود صفت بخشندگی را کسب می‌کند، آن صفت بارز را باید خیلی پررنگ کنیم، سعی کنیم در هر زمینه‌ای صفت بخشندگی را پررنگ کنیم، بتوانیم دست دهنده‌ای داشته باشیم. آقای مهندس می‌گویند؛ فقط در کنگره نیاز نیست بخشنده باشید اگر در بیرون از کنگره هم جایی نیاز داشت و مطمئن هم بود می‌توانیم کمک کنیم.

مسئله‌ای که خیلی به جهان‌بینی ارتباط دارد قدردانی و شکرگزاری است، آیا قدردان هستم؟ باز هم برمی‌گردم به این‌که کنگره به من چه داده و من به کنگره چه پرداختی داشتم؟ آیا من قدردان کنگره هستم، توانستم بازپرداختی از لحاظ مالی به کنگره داشته باشم. بسیاری از ما در صحبت‌های خود می‌گوییم حالمان چقدر خوب شده، چقدر نسبت به قبل زندگی ما بهتر شده و چقدر تغییرات اتفاق افتاده، آیا توانستیم پرداختی انجام دهیم و این مسئله بسیار مهمی است که من قدردان باشم. روز جمعه، روز معلم بود، جایی دعوت بودیم و افرادی هم نشسته بودند که از لحاظ مالی سطح بسیار بالایی هم داشتند و هر کدام می‌گفتند که به ما گفتند برای معلم این‌قدر واریز کنید که همگی می‌گفتند ما پرداخت نمی‌کنیم، آن مبلغی که می‌گفتند من دو برابر آن را برای معلم پسرم گذاشته بودم، با خودم فکر می‌کردم که این قدردانی را از کجا داری؟ از کنگره داری، شاید اگر تو هم در کنگره نبودی کنار آنها نشسته بودی و می‌گفتی من این مبلغ را نمی‌دهم. کنگره خیلی چیزها به ما داده است، هفته دیده‌بان نزدیک است و جشن دیده‌بان را پیش رو داریم، دیده‌بانان ستون‌های کنگره‌۶۰ هستند و چقدر زحمت می‌کشند که این سیستم با این نظم پیش می‌رود تمامی دیده‌بانان انجام می‌دهند، ان‌شاءالله بتوانم درخور آن دیده‌بان قدردانی کنم، شخصیت هر فردی در حد همان پاکت باید باشد. آقای زرکش می‌گویند؛ بعضی از افراد سفردومی می‌شوند و بعضی هم وارد سفر دوم می‌شوند، این دو‌ بسیار با هم متفاوت است، سعی کنیم اگر یک روزی سفردومی می‌شویم واقعاً وارد سفر دوم شویم و بتوانیم آن چیزی را که کنگره از ما می‌خواهد را به بهترین شکل انجام دهیم.

تایپ: همسفر سودابه رهجوی راهنما همسفر نجمه (عضو لژیون سردار)
عکاس: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر نرگس (عضو لژیون سردار)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .