حلقههای آفرینش یا حلقههای حیات سه مرحله دارد که عبارتاند از: ۱. مرحله کودکی یا آموزش ۲. مرحله جوانی یا تجربه ۳. مرحله رسیدن به پختگی، که در این مرحله انسان باید به فکر تکمیل عقل و تفکر باشد تا بتواند خود را برای مرحله شو شود و یا نزدیک شدن به فرمان عقل آماده کند. رسول خدا نیز در سن چهل سالگی به پیامبری رسیدند؛ چون در این مرحله انسان به پختگی میرسد.
برای دانستن باید مطلب را بررسی کنیم تا بدانیم که این مطالب برای ما چه سودی دارد؟ هر چیزی یک قانونی دارد و دانستن این قوانین برای همه الزامی است؛ مانند قوانین رانندگی، که اگر خلاف مسیر حرکت کنیم و قوانین آن را رعایت نکنیم، حتما دچار مشکل و گرفتاری خواهیم شد. در کنگره۶۰ نیز قوانینی مطرح میشود که آنها را در جهانبینی یاد میگیریم.
یکی از قوانین طبیعت این است که هر چیز که تلخ است، برای بدن مضر است (مثل قهوه تلخ). مهمترین مسئله در دانستن قوانین، مسئله حس است که شامل پنج حس ظاهری بینایی، چشایی، لامسه، شنوایی، بویایی است. ما همه چیز را با حس دریافت میکنیم؛ مانند احساس گرسنگی، احساس سیری، احساس تنفر، احساس عشق. حس مانند کتاب است؛ ولی عقل متن کتاب است، خواستن اولیه حس است و عقل کمک میکند که با امواج مشخص، تصاویر مختلف در ذهن ایجاد شود.
هدف این است که صراطمستقیم در زندگی برای ما نمایان شود تا به مسیر اصلی برگردیم. حالا این سؤال پیش میآید که صراطمستقیم چیست؟ هوشمصنوعی در پاسخ این سؤال میگوید، دروغ نگویید، خیانت نکنید، تهمت نزنید، غیبت نکنید، مسخره نکنید، به پدر و مادر احترام بگذارید و با آنها بدرفتاری نکنید، هیچ کس را مجبور به مسلمانی نکنید، سر قول خود بمانید، گران فروشی نکنید، امانتدار و خوشقول باشید، چاپلوسی نکنید، اسراف نکنید، فقرا را اطعام بدهید، با مهمان مهربان باشید، در معامله یکدیگر را فریب ندهید، جواب بدی را با خوبی بدهید، اگر خوبی کردید منت نگذارید، خوشبیان باشید؛ حتی با بیادبان و اگر دشمنان طلب صلح کردند قبول کنید. اینها فرامین الهی هستند وصراطمستقیم یعنی؛ اجرای این قوانین.
استاد میفرمایند: «ما در هر موقعیتی که هستیم یا هر موفقیتی که بهدست میآوریم، باید برای آن ارزش قائل باشیم و بتوانیم از آن لذت ببریم، هنر خوب زندگی کردن را بیاموزیم تا با آن به آرامش برسیم، هدف دیگر ما بیداری شما، رجوع نمودن به گذشته، انجام وظایف ناتمام، آگاه نمودن اشخاص است و مهمترین مسئله این است که انسان چیزی را کسب نمیکند؛ مگر اینکه تجربه کند.»
یک مسافر با راهنما بهتر میتواند سفر کند، نقش راهنما بسیار مهم است؛ ولی اگر مسافر خود بد باشد راهنما نمیتواند هیچکاری انجام بدهد. بعضی افراد دائماً در نگرانی و ترس هستند؛ چون در گذشته زندگی میکنند یا نگران آینده هستند. کسانی که در گذشته زندگی میکنند، افسرده و کسانی که در آینده زندگی میکنند دچار اضطراب میشوند. آدمهایی که عجله دارند از مقصد دور میشوند و آدمهایی که روی پنجه پا میایستند زود خسته میشوند. تمام جانوران و گیاهان آموختهاند که در زمان حال زندگی کنند؛ ولی ما انسانها نه. ما باید از گذشته درس بگیریم و به آینده نگاه کنیم و برای آینده برنامهریزی لازم را داشته باشیم که اگر توکل و ایمان قوی داشته باشیم، به آینده اطمینان کامل حاصل میکنیم. ما هیچ چیز را نظاممندتر از خلقت نمیتوانیم ببینیم. برای مثال کره زمین دور خورشید میچرخد، درست در یک لحظه میلیونها میلیون کیلومتر را طی میکند و درست در همان لحظه به نقطه اصلی میرسد؛ چون اگر یک ذره از نظم خارج شود، در خلقت همهچیز نابود خواهد شد. جهان بر مبنای نظم بنا شده است، در کنگره متد DST نیز بر مبنای نظم بهوجود آمده است؛ پس اگر در کارهای ما نظم باشد و قوانین را بهخوبی انجام دهیم، در ما حس راحتی و آزادی بهوجود میآید و فکر تقویت میشود؛ زیرا وقتی آرامش داریم فکر ما خوب کار میکند و در نتیجه تصمیم درست را میگیریم.
برای ما زمینیان آرامشی نیست؛ زیرا از تصاویر ساخته شده ذهن خود هیولایی ساختهایم که باعث میشود بین درون و بیرون ما جدایی ایجاد شود و تفکر و تعقل ضعیف شود و نتوانیم خوب فکر کنیم و در اینصورت آرامش نداریم؛ ولی هرچه انسانها درون و بیرون ما با هم یکیتر باشد، آرامش بیشتری خواهیم داشت؛ زیرا آرامش و آسایش ما بستگی به تفکرات درون و بیرون ما دارد.
نویسنده: همسفر حليمه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ویراستاری: همسفر زهرا مرزبان خبری
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
27