English Version
This Site Is Available In English

حالِ خوب؛ ثمره فهم قوانین زندگی!

حالِ خوب؛ ثمره فهم قوانین زندگی!

جلسه دوم از دوره چهل و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر حمید، با دستور جلسه «جهان‌بینی ۱و۲» در روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ١٧ آغاز به کار كرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر. از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم و خوشحال هستم که بار دیگر در خدمت شما دوستان و عزیزان هستم.

دستور جلسه جهان‌بینی خیلی مبحث گسترده‌ای است و در زمان کوتاه هم نمی‌شود خیلی از مسائل آن را باز کرد ولی در طی سال‌های گذشته این مطالب در ذهن ما تکرار شده تا آرام‌آرام در ذهن من جای بگیرد و بتوانیم به یک درک نسبی برسیم. اتفاقی که از طریق استاد امین افتاد در حقیقت ریشه و بنیادش با آقای مهندس بود و روشن‌شدن صورت‌مسئله اعتیاد!

همه آن چیزی که الان در کنگره شکل‌گرفته است، چه از دیدگاه جهان‌بینی و مطالب آموزشی و چه از دیدگاه فنی و تحقیقاتی که در بخش جسم و فیزیولوژی و روش درمانی DST انجام شده است، همگی از طریق روشن‌شدن صورت‌مسئله اعتیاد بوده است. در حقیقت صورت‌مسئله اعتیاد روشن کرده است که بر خلاف تمام تفکرات و تخصصی که در عالم بوده تا به امروز، این مسئله نه با ترک سقوط آزاد حل‌شدنی است و نه هیچ روش دیگر. جناب مهندس همیشه تأکید می‌فرمایند که شما هرگز نمی‌توانید درمان اعتیاد در مقوله جسم را بدون دارو انجام دهید! برای مثال اگر شما بخواهید یک ساختمان را ترمیم کنید، آیا بدون مصالح می‌شود امکان ترمیم وجود دارد؟ هرگز شدنی نیست. بنابراین جسم اگر بخواهد خودش را به درمان برساند و توانایی بازسازی خودش را داشته باشد، به مصالح نیاز دارد.

پس بحث جسم در مقوله اعتیاد را نمی‌شود به شوخی گرفت چون خود جسم، یک پایه و رکن اساسی است. به اعتقاد من در هر یک از مثلث‌هایی که در کنگره وجود دارند و معجزه‌ای برای فهم مطالب هستند، یک ضلع بنیادین وجود دارد که بدون آن، دو ضلع دیگر معنایی ندارند. در مثلث جسم و روان و جهان‌بینی، ضلع بنیادی قطعاً جسم است! اگر جسم نباشد نه روان معنایی دارد و نه جهان‌بینی و هیچ‌کدام نمی‌توانند کار خودشان را به‌درستی انجام دهند. اما زمانی که جسم مطرح می‌شود، در کفه دیگر ترازو بحث جهان‌بینی وجود دارد.

گفتیم انسان یک پیکره و موجودیتی دارد که فقط گوشت و پوست و استخوان نیست؛ بلکه چیز دیگری به نام جهان‌بینی هم وجود دارد که در حقیقت احساس، دریافت، برداشت و ادراک ما از جهان هستی را شامل می‌شود. زبانه این دو کف ترازو، بحث روان است. طبق تعریف ساده و عمیق آقای مهندس، روان شامل خلق‌وخو و حالات ما است و اگر دو ضلع جسم و جهان‌بینی متعادل باشند، روان هم متعادل و متوازن خواهد بود.

در ادامه این موضوع این‌گونه مطرح شد که موجودیت انسانی ما تحت‌تأثیر عملکرد بی‌سیم و باسیم است؛ یعنی هم از خوراک و تنفس و هر ماده‌ای که به بدن وارد می‌کنیم اثر می‌پذیرد و هم از طریق آنچه که می‌اندیشیم و به‌طورکلی نگاه ما. یک مثال از اینکه ارتباط بیسیم چگونه بر پیکره ما اثر می‌گذارد زمانی است که حال خوبی نداریم و با تماس یک نفر و شنیدن یک خبر خوب، شاد و خوشحال می‌شویم. از طرف دیگر اگر ما از بعد تفکر و جهان‌بینی حال خوبی داشته اما جسم بیمار شود، مجدد خلق‌وخو و حال و احوال ما را خراب می‌کند.

این مقدمه‌ای بود تا بدانیم صورت‌مسئله اعتیاد بنیاد همه اتفاقات در کنگره شد. برای جهان‌بینی هم مهندس باید تدبیری می‌اندیشید تا بر اساس اعتقاد ما درمان به سبب آن اتفاق بی افتد. البته این منوط به مصرف‌کنندگان نیست و در بخش همسفران هم نبود آموزش و نداشتن نگاه درست به زندگی حس می‌شد. این‌گونه جهان‌بینی شکل گرفت و استاد امین این دو جزوه را در سال ۸۱ نوشتند. برای من جالب بود وقتی اخیراً با ایشان صحبت می‌کردم و گفتند چقدر به تجربیات ایشان اضافه شده و چقدر فهم ایشان نسبت به چیزهایی که خودشان نوشته‌اند تغییر پیدا کرده است!

به اعتقاد من تعاریفی که ایشان در این جزوات ارائه داده‌اند بی‌نظیر است و حقایقی هستند که زمان و مکان بر آنها اثری ندارد. مثلاً وقتی جهان‌بینی را احساس، دریافت، برداشت و ادراک خود از جهان هستی تعریف می‌کنیم، تا زمانی که انسان وجود دارد شامل این تعریف می‌شود. ما در هر شرایطی که باشیم وقتی حس داریم، برداشت می‌کنیم، دریافت می‌کنیم و به ادراک و فهم می‌رسیم، در نتیجۀ آن این اتفاق می‌افتد؛ یعنی نگرش ما نسبت خودمان و جهان پیرامون شکل می‌گیرد.

این دو جزوه حاوی تعاریف و مبانی ریشه‌ای است؛ اما به قول آقای مهندس بعد از آن قرار است چه اتفاقی بی افتد؟ این مفاهیم باید در خدمت یک هدف غنی‌تر و متعالی‌تری باشد و آن هم به زبان ساده این است که حال ما خوب باشد. این حال خوب هم ممکن نیست مگر اینکه ما قوانین زندگی را بدانیم!

یکی از نکات مهمی که در جهان‌بینی وجود دارد، بحث کاربردی‌بودن است. یک اشتباه رایجی که وجود دارد این است که می‌گوییم وقتی می‌خواهیم کاری را انجام دهیم، آن را کاربردی کنیم که مطلقاً غلط است. وقتی می‌گوییم جهان‌بینی کاربردی یا به‌طورکلی روش یا علم کاربردی، اشاره به علمی است که فقط قابلیت انجام ندارد بلکه با انجام آن در ادامه، توانایی‌های ما تباه نشود یعنی به توانایی‌های ما بی افزاید.

مثلاً روش‌های سقوط آزاد و سم‌زدایی قابلیت انجام دارند و روزی هزاران نفر آن را امتحان می‌کنند، اما آیا کاربردی‌اند؟ تعریفی که گفتم یک فرمول است و اگر یک موضوع در ادامه توانایی‌های ما را تباه نکرد، پس کاربردی است و در غیر این صورت غیرکاربردی است حتی اگر قابلیت انجام داشته باشد. اما چرا جهان‌بینی کاربردی است؟ به دلیل اینکه مفاهیم و تعاریفی که در آن ارائه شده‌اند سبب می‌شوند که ما در شناخت، نوع نگاه درست نسبت زندگی و مفاهیم جاری در هستی تواناتر شویم.

نکته دیگری که وجود دارد این است که مفاهیم در صور پنهان خطی نیستند. مثلاٌ ما برای فهم بهتر دانایی را در قالب مثلث تفکر، تجربه و آموزش بیان می‌کنیم؛ اما آیا تفکر مثل خط قابل‌اندازه‌گیری است؟ حقیقت این است که این عناوین مثل دوایر تودرتو یا دوایر متداخلی هستند که هم‌مرکز می‌باشند. درست مانند رنگ‌ها در رنگین‌کمان که رنگ سبز را می‌بینیم اما دقیقاً نمی‌دانیم کجا از رنگ دیگر جدا شده و نمی‌توانیم آن را جدا کنیم. شما همچنان که می‌اندیشید هم تفکر می‌کنید و هم تجربیاتی که داشته‌اید را یادآوری می‌کنید پس همه با هم همراه هستند.

چیزی که ممکن است نگران‌کننده باشد این است که ما درگیر درک انتزاعی و ظاهری از این مفاهیم شویم. مثلاً بعضی افراد تعریف منیت را یاد می‌گیرند و مدام آن را در درون خودشان جانمایی می‌کنند که اگر فلان کار را کردم منیت بوده یا نه. من می‌گویم خیلی وارد این بازی نشویم. من باید آموزش‌ها را بگیرم، به آنها بی اندیشم و بنویسم و بعد از آن، زمانی که ما نیاز به آگاهی داشته باشیم، این مطالب به‌صورت اتوماتیک به ما یادآوری می‌شوند.
ممنونم از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر بیت‌الله
ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .