سلام دوستان سمیه هستم همسفر
به نام خداوند شفیع و صبور؛ خداوند دانش، خداوند نور. جهانبینی عبارت است از نگرش انسان و توجیه آن در رابطه با انسان. جهانبینی نوعی جهتگیری در زندگی شناخته شده و شامل اصول، احساس، اخلاق، ارزشها و عواطف و غیره میشود. جهانبینی ما مشخص میکند مسیر زندگیمان به چه سمت است؛ زندگی را برایمان معنادار میکند و اینگونه است که میفهمیم تلاشهایمان قرار نیست هدر برود. جهانبینی برای همه انسانها لازم است، به ما شناخت خود و آموزش خوب زندگیکردن را میدهد و برای اینکه جهانبینی من تغییر کند؛ باید دانایی من بالا برود و آدم وقتی بخواهد موضوعی را درک کند به یکسری ابزارها نیاز دارد و یکی از آن ابزارها تصاویر ذهنی ما هستند که بتوانیم آن مسئله را درک کنیم. کسانی که در آن تاریکی هستند و میخواهند از آن بیرون بیایند؛ مانند یک طناب و کلیدی هستند که انسان را با کسب دانش و آگاهی به ظرفیت درونی یعنی همان دانایی میرسانند. مثلاً اگر مسافر به یک پنجم دانایی نرسد به درمان اعتیاد هم نمیرسد. جهانبینی یعنی خودشناسی و زمانی جهانبینی ما درست میشود که من از خوشحالی دیگران خوشحال و از ناراحتی دیگران ناراحت شوم و آن موقع است که ما میتوانیم عشق خدا را حس کنیم. وقتی انسان خلق میشود بر سر دوراهی قرار میگیرد که یکی از آنها به سعادت و دیگری به تباهی ختم میشود و انسان میتواند هر کدام را انتخاب کند و باید در هر صورت جوابگو باشد؛ پس بهتر است که همیشه به سمت سعادت حرکت کند تا بتواند به آرامش و به تکامل برسد. امید به اینکه بتوانم در مسیر درست ثابت قدم بوده و قدرت تشخیص خوب را از بد با توجه به آموزشها دریافت کنم تا جهانبینی در روزمرگیهایم چراغ راهی باشد برای بهتر زندگی کردن و به آرامش کامل رسیدن.
سلام دوستان زهرا.ع هستم همسفر
جهانبینی يعنی ديدن جهان، ديدن اطراف خودمان و زیباییها. برداشت من از جهانبینی این است که محور اصلی حرکت در کنگره است؛ چراکه کنگره اعتقاد دارد کسانی در درمان اعتیاد و خروج از تاریکیها موفق هستند که مثلث درمان یعنی جسم، روان و جهانبینی را پشت سر گذاشته باشند. جهانبینی برای این در کنگره آموزش داده میشود که من بتوانم خودم و ریشه خطاهایم را بشناسم، نقصهای خودم را پیدا کنم، آنها را حل کنم و از مسیر ضدارزشها به سمت مسیر ارزشها قدم بردارم. جهانبینی فقط مختص افراد کنگره نیست؛ بلکه متعلق به همه کسانی است که در تاریکی هستند و میخواهند از این تاریکی بیرون بیایند؛ پس برای خروج از این تاریکیها اول باید مثلث جهالت را بشناسم؛ یعنی بدانم ترس و منشآ آن چیست؟ منیت چیست؟ و ناامیدی از چه چيزهايی شکل میگیرد. باید نيروهای منفی و بازدارنده درون خودم را بشناسم و زمانی که شناختم آنها را ذرهذره حل کنم و به سمت دانایی حرکت کنم؛ پس جهانبینی روی دانایی و شناخت انسان است. جهانبینی علم درست زندگی کردن را به منِ همسفر آموزش میدهد. حسهای منفی را از من میگیرد و حسهای مثبت جايگزين میشوند و به من آموزش داده میشود که تنها راه رسیدن به آرامش و آسايش تزکیه و پالایش است. اگر من حسهای منفی درون خودم را شناختم و آنها را پالایش کردم میتوانم از تاریکی خارج شوم و از زندگی لذت ببرم؛ خوبیهای دیگران را میبینم از رنجی که به دیگران وارد میشود رنج میبرم و از خوشحالی دیگران خوشحال میشوم؛ از پیشرفت دیگران حسادت نمیکنم، عشق را جايگزين تنفر میکنم و این تنها با بالا بردن دانایی و آموزش گرفتن ميسر است.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
جهانبینی علم و هنر درست زندگی کردن است. هنری که داشتنش از هر هنر دیگری ارزشمندتر است. کسی که این علم را به دست آورد و آن را به عمل برساند به بهشتی که وعده آن داده شده است خواهد رسید. همانطور که آقای مهندس میگویند بهشت مگر چیزی جز رسیدن به آرامش است. من زمانی آشفته و در رنج هستم که یا حسرت گذشتهام را میخورم، یا غصه آیندهام را و یا چون نمیدانم در زمان حال باید چه عکسالعملی نسبت به مسائل مختلف نشان دهم و چه انتخابی داشته باشم دچار رنج میشوم. جهانبینی این را به من میآموزد که در زمان حال زندگی کنم. اگر من بدانم خشم، کینه و نفرت نسبت به انسانهای دیگر و یا غیبت، قضاوت و دروغ بستن به دیگران و هرآنچه که از خوبی و بدی انجام میدهم همه به خودم برمیگردد، اگر بدانم من اگر بدی را انجام میدهم ابتدا ساختارش را درون خودم به وجود آوردهام و شهر وجودیام را آلوده به آن کردهام که میتوانم آن را در جهان بیرون هم نشان دهم و اگر خوبی و خیر دیگران را میخواهم نیز به همین صورت است که ابتدا آن خوبی را در وجود خودم رشد دادهام که نمود بیرونی پیدا کرده است؛ آنوقت میتوانم با افزایش داناییام نسبت به اینکه چطور باید به وجود خودم و جهان اطرافم نگاه کنم و چطور باید با دانشی که کنگره در اختیارم میگذارد روی پالایش حسهای منفیام کار کنم، دروازه دریافت حسهای مثبت، دیدن زیباییهای وجودم، انسانهای دیگر و جهان اطرافم به روی من باز خواهد شد و این پالایش چه زمانی اتفاق مییفتد؟ زمانی که من دانشی را که از علم جهانبینی به دست میآورم را عملی کنم و داناییام را به دانایی مؤثر تبدیل کنم؛ یعنی خطوط قرمز را بشناسم و از قوانین حاکم بر هستی پیروی کنم؛ آنوقت به آرامش خواهم رسید که در این رابطه آقای مهندس در سیدی سختیها از زبان استادشان میگویند: «راه جنت یا آرامش شرطش پرهیزکاری و درست زندگی کردن است». در جهانبینی من این را یاد میگیرم که چطور افکار و اندیشه من که از جهانبینی من شکل میگیرند روی جسم من و چطور جسم من روی روانم تأثیر میگذارد. این تأثیر متقابلِ اضلاع مثلثی است که اگر هر سه آن متعادل شوند بیماری اعتیاد را که هنوز هم در جهان یک بیماری مرموز، ناشناخته و لاعلاج خوانده میشود به یک بیماری قابل درمان تبدیل خواهد شد؛ درمانی که در کنگره۶۰ بیشاز ۲۵ سال است که با توجه به این سه عامل و با سندهای زنده به اثبات رسیده است. همینطور بیش از ۲۰۰ نوع بیماری که بهعنوان بیماریهای روانتنی یا سایکوسوماتیک شناخته میشوند را میتوان با توجه به اضلاع این مثلث پیشگیری و درمان کرد. این بیماریها در اثر تأثیر متقابل افکار بر جسم و جسم بر روان بهوجود میآیند و برعکس. انسانی که جهانبینی درستی داشته باشد افکار و اندیشهاش درست و مثبت است و این افکار روی عملکرد بیوشیمی بدن تأثیر میگذارند. برای مثال: هورمون کورتیزول در اثر استرس و یا وجود التهاب در بدن ترشح میشود. استرس مداوم باعث ترشح مزمن این هورمون شده و در دراز مدت عوارض بسیار شدیدی روی جسم انسان میگذارد مشکلات قلبی، عدم تعادل قند خون و حتی اختلال عملکرد شناختی، اختلال در حافظه افراد و بسیاری از مسائل دیگر در انسان میشود و زمانیکه انسان بهواسطه افکارش، جسمش را تخریب کند؛ جسم و شهر وجودی بههمریخته او، روان او که آقای مهندس آن را خلقوخوی انسان تعریف میکنند هم به هم خواهد ریخت و این تأثیر متقابل در جهت نابود شدن انسان به دست خودش ادامه خواهد داشت؛ تا زمانی که نگاه انسان به زندگی و مسائلی که برایش رخ میدهد تغییر کند. این تغییر دیدگاه را علم جهانبینی به من میدهد که کنگره۶۰ بهواسطه آموزشهای آقای مهندس، استاد امین و راهنمایان به رایگان در اختیار من قرار میدهد. پس منِ فاطمه بهعنوان کسی که اِذن ورودم به این مکان مقدس و بهرهمندی از تجربیات و علم این عزیزان داده شده است باید برای همیشه قدردان و سپاسگزار آنها باشم و میدانم که مهمترین و ارزشمندترین قدردانی من این است که فرمانبردار باشم و آنچه را که میآموزم انجام دهم.
رابط خبری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر اسما رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول) دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
67