زمانیکه هنوز کنگره۶۰ را نمیشناختم، در دنیایی از ناامیدی، کینه و افکارمنفی غرق بودم. کسی را دوست نداشتم و نمیتوانسنتم، حتی به فرزندم عشق بورزم و محبت کنم. همیشه خودم را فردی خوب و مثبت میدانستم، فکر میکردم تحصیلات دارم و بسیار آگاه و دانا هستم؛ اما هیچگاه شاد و راضی نبودم تا اینکه برای درمان اعتیاد مسافرم، با کنگره۶۰ آشنا شدیم، کنگره۶۰ نه تنها راهی برای درمان اعتیاد بود؛ بلکه راه نجاتی شد برای خروج من و مسافرم از تاریکیها.
زندگی ما با کارهای ضدارزشی که برای خودمان درست کرده بودیم، گره خورده بود و دیگر راهی برای رهایی از آنها نداشتیم. با ورود به کنگره۶۰ ارزشها و ضدارزشها را شناختم و فهمیدم که باید در انجام کارهایم تفکر کنم؛ اما تا آن روز به هیچ چیزی فکر نمیکردم و فقط ضدارزش را در اعتیاد مسافرم که یک مصرفکننده بود میدیدم؛ اما بعدا متوجه شدم که اعتیاد او یک بیماری است که با انجام مداوم، او را در مسیر ضدارزشها قرار داده است.
مرتب در رفتار و افکارم ایشان را قضاوت و سرزنش میکردم و یا او را با دیگران قیاس میکردم. همیشه بهدلیل این افکار منفی، احساس پوچی و ناامیدی در من بهوجود میآمد، با خودم میگفتم دیگر این زندگی نابود شده و دیگر فایدهای ندارد و دیگر کاری نمیتوان انجام داد، خود کرده را تدبیر نیست؛ اما با آموزشهای کنگره۶۰ و بالا رفتن آگاهی من، تغییراتی در من بهواسطه سفر نیکوتین خودم و درمان اعتیاد مسافرم ایجاد شد که متوجه شدم به گفته آقای مهندس دژاکام «خود کرده را تدبیر هست» و آن روزهای تاریک که باعث ناامیدی من بود، امروز باعث ورود من به روشناییها شده است.
من همیشه اسم جهانبینی را در کتابهای درسی شنیده بودم؛ اما امروز متوجه شدم که جهانبینی یعنی عشقورزی به هستی و دوست داشتن دیگران، شخصی که حتی خودش را دوست ندارد، چگونه میتواند دیگران را دوست داشته باشد؟ من بایستی با تفکر و دانایی زندگی کنم و برای ماندن در روشناییها و یک زندگی متعادل، تلاش کنم. در ادامه سفر ذرهذره با لژیون ویلیاموایت آشنا شدم که درمان نیکوتین معجزهای برای ادامه و تکامل راه من شد.
با شروع سفر آموختم که اول باید خودم را دوست داشته باشم، به جسم خود آسیب نزنم تا در ادامه بتوانم دیگران را نیز دوست داشته باشم. با تغییر عقاید و تفکراتم متوجه شدم که مصرفسیگار و قلیان نيز یک عمل ضدارزشی است و میتوان آن را مانند درمان اعتیاد و با متد DST بسیار آسان درمان کرد. انجام عمل ضدارزشی، تمام ارزشهای من را در زندگی که مهمترین آن خانوادهام هستند را از من گرفته بود و من را به انسانی بیتعادل و ناامید در زندگی تبدیل کرده بود.
با شروع سفر نیکوتین و آموزشهای جهانبینی متوجه شدم که چه کار بزرگی انجام دادم و چه کمک بزرگی اول به خودم و بعد خانوادهام کردم؛ زیرا تغییرات بسیاری در من شکل گرفت و من با تفکر و رسیدن به دانایی، متوجه ارزشمندی شهر وجودی خودم شدم و دوست داشتم، این شهر را آباد کنم و دوباره آن ویرانهها را بسازم تا در ادامه بتوانم الگوی دیگران باشم. برای من راه مشکل بود؛ اما با تفکر و راهنماییهای راهنمای ویلیام خود و بیدار شدن عقل و رسیدن به دانایی در ادامه راه برای من سهلتر شده است.
من و مسافرم امروز با نوشتن سیدیها و آموزشهای ناب کنگره۶۰ توانستیم از آن دنیای تاریکی که خودمان درست کرده بودیم و باعث ناامیدی و احساس پوچی در زندگی ما شده بود رها شویم؛ بنابراین هيچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
نویسنده: مسافر نیکوتین زهرا رهجوی راهنمای ویلیاموایت همسفر سپیده (نمایندگی ستارخان)
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیاموایت همسفر فریده (نمایندگی سلمان فارسی)
گروه همسفران ویلیاموایت کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
85