جهانبینی علم و قوانین درست زندگی کردن را به من میآموزد. اگر این قوانین را در زندگی خود کاربردی نمایم، میتوانم طعم شیرین زندگی را بچشم. جهانبینی مرا از یک جهان به جهانی دیگر وارد میکند، زندگی من با جزوه جهانبینی به کلی تغییر کرد و این تغییرات به من کمک کرد تا از یک فرد ناآگاه که فقط از یک زاویه خاص و با تفکر غلط به مسائل زندگی نگاه میکرد، تبدیل به فردی شوم که متوجه اشتباهات و نواقص خود میباشد. این جزوه به من فهماند که طرز تفکر من اشتباه است و باید دیدگاه و نگرش خود را نسبت به مسائل تغییر دهم. با فراگیری این قوانین و تفکر درست بههمراه صبر و تلاش، میتوانم مشکلاتی که در زندگی با آنها مواجه هستم را بهدرستی حل نمایم. خداوند را شاکرم که کنگره۶۰ را سر راه من قرار داد، در راستای آموزشهای کنگره قرار گرفتم تا متوجه شوم چالشها و مشکلاتی که در زندگی دارم و نتایج و رنجهایی که در پی این مشکلات برای من بهوجود میآید، در واقع الفبای زندگی است؛ چون انسان تا دچار مشکل نشوند، بهدنبال چاره و راهحل نمیروند. وقتی همه چیز در زندگی طبق روال باشد و اوضاع خوب باشد، اگر کسی بیاید و بگوید روش زندگی شما غلط است، به او میگوییم که برداشت شما اشتباه است؛ زیرا من در زندگی مشکلی ندارم و همه چیز بر وفق مرادم است؛ بنابراین مادر شادیها رنج است.
گاهی اوقات ممکن است برخی انسانها مطالبی را یاد بگیرند و از رنج خارج شوند؛ اما دوباره دچار فراموشی شوند. این چرخه مرتب در حال تکرار است؛ بنابراین نباید گذشته خود را فراموش کنیم و هر از گاهی نگاهی به عقب بیندازیم تا دچار فراموشی نشویم و به یاد داشته باشیم، در گذشته چه جایگاهی داشتیم و اکنون در چه وضعیتی قرار داریم. در واقع، این رنج و سختیها برای انسان حکم یک گنج را دارند و هر چه انسان رنج بیشتری در زندگی متحمل شده باشد، به همان میزان پتانسیل و ظرفیت بالاتری پیدا میکند و پیشرفت و دانش بیشتری را در زندگی بهدست میآورد؛ اما مهم این است که تفسیر انسان از این رنج و محرومیت چگونه باشد و این تفسیر تعیینکننده همه چیز است. وقتی انسان بتواند بهخوبی از این رنجها خارج شود، میتواند به رشد خود ادامه دهد؛ بنابراین جزوه "جهانبینی" باوری در من ایجاد کرد که من بدانم دانشی وجود دارد و آن دانش در وجود خود من است. نقطه شروع جهانبینی من در این بود که آموختم همه چیز را در جهان درون و جهان بیرون خود دارم و فقط باید بهدنبال آن باشم تا آن را پیدا کنم.
تفکر تنها راهحل مطلق نیست، من باید تجربه کسب کنم، آموزش ببینم و شاگردی کنم. همچنین باید حرفشنوی داشته باشم و سختیها و رنجها را تحمل کنم. تلاش و کوشش خود را انجام دهم و در جهت ارزشها حرکت کنم تا به آرامش برسم. در جهان آفرینش، هیچ چیز در حال سکون نیست و همه چیز در حال حرکت است؛ بنابراین، وقتی به سمت ارزشها حرکت میکنم، نیروهای الهی مرا حمایت میکنند؛ اما اگر در جهت ضدارزشها حرکت کنم، تحت حمایت نیروهای بازدارنده و تخریبی قرار میگیرم و در این حالت نمیتوانم به حرکت خود به سمت ارزشها ادامه دهم و در سکون قرار میگیرم. انشاءالله بتوانم با آموزشهای کنگره، قوانین درست زندگی کردن را در زندگی خود عملی نمایم و در جهت ارزشها قدم بردارم تا به آرامش در زندگی برسم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ویرایش: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
47