جلسه یازدهم از دوره پنجم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی الوند قزوین با استادی همسفر سکینه، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر سکینه با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲» روز دوشنبه ۱۴۰۴/۰۲/۱۵ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا سپاسگزار خداوند هستم که این ساعت من را انتخاب کرد تا در این جایگاه باشم. از ایجنت محترم، مرزبانان و استادم همسفر فیروزه سپاسگزارم که اجازه خدمت به من دادند.
این هفته، هفته معلم بود. از معلم بزرگ کنگره ۶۰ آقای مهندس دژاکام و استاد عزیز آقای امین دژاکام که معلم جهانبینی ما هستند، تشکر میکنم که این بستر را برای ما فراهم کردند تا ما بتونیم در اینجا به آرامش برسیم. همینطور این روز را به راهنمایان کنگره ۶۰ و راهنمای خودم تبریک میگویم. انشا الله بتوانم ذرهای از زحمات ایشان را با درست آموزش گرفتن جبران کنم.
معنی جهانبینی یعنی ادراک و احساس درون و بیرون نسبت به خودمان و کل هستی؛ یعنی باید بدانیم هرچه در بیرون از زندگی ما میگذرد، در درون ما همین سیستم، کارخانه و چرخش وجود دارد. اصلاً جهانبینی این است که ما بتوانیم قوانین زندگی کردن را یاد بگیریم و آموزش ببینیم. مهمتر از آموزش گرفتن آموزشها را در زندگی روزمره کاربردی کنیم. آموزش گرفتن هم برای خودش قوانینی دارد. این نیست که آموزش را بگیریم و یکگوشهای برای خودمان نگهداری کنیم. یا اینکه فقط خودمان چیزهایی را بلد باشیم.
جهانبینی این است که ما آموزش ببینیم و این آموزشها را انتقال بدهیم. جهانبینی به ما میگوید: ابتدا بنگر که خودت چه هستی؟ هدفت در زندگی چیست؟ هدف از خلقت ما چیست؟ وقتی ما به اینجا میآییم و آموزش میگیریم، طبیعتاً باید اینها را در زندگی خود کاربردی کنیم و هم به دیگران آموزش دهیم. بایستی این آموزشها را در زندگی نهادینه کنیم. انشا الله تکبهتک به آن جایگاه و به آن آرامش برسیم. مهندس میفرمایند: اگر بخواهیم به عظمت و بزرگی و معنی کلمه بسمالله الرحمن الرحیم پی ببریم، همه ما چهبسا از ترس زهرهترک میشویم.
فکر میکنم جهانبینی هم همینطور است. خود من از چند روز قبل که متوجه شدم که جایگاه استادی به من واگذارشده است، بیشتر از ۳۰ تا برگه برداشت نوشتم؛ اما؛ چیزی که حالا نوشتم برای ۱۰ دقیقه پیش از آمدنم است. هرچقدر که به جلوتر میرویم، بیشتر متوجه میشویم که نمیدانیم. وقتی من این جمله را به مسافرم گفتم، ایشان گفتند: اصل جهانبینی همین است. جهانبینی یعنی کل جهان و ما ذرهای از این جهان هستیم. چگونه میتوانیم کل جهان را بفهمیم؟ حالا فکر کنید که ما فقط یک جهان را میبینیم و ارتباطی که تابهحال داشتهایم، با یک جهان بوده است و فکر میکردیم که میمیریم و دیگر زندگی تمام میشود. حالا که به اینجا آمدهایم و آموزشها را گرفتهایم، متوجه شدیم که فقط این جهان نیست. جهانهای دیگر نیز وجود دارد.
از زمانی که من به کنگره آمدم، ابتدا خیلی خوشحال شدم که واژه همسفر به من تعلق گرفت. در اینجا به من احترام میگذارند و این باعث شده تا به مسافرم معتاد نگویم. اینجا به من آموزش دادند کسی که مصرفکننده است معتاد نیست بلکه مسافر میگویند. وقتی مسافر پا به کنگره میگذارد، یک سفر را آغاز میکند. امیدوارم همه سفر اولیها بتوانند، این سفر را با آرامش و خیلی خوب و با لذت به پایان برسانند و به آرامش درونی برسند.
من وقتی وارد کنگره شدم، فکر میکردم که علامهٔ دهر هستم. راستی چرا به این مکان آمدهام؟ اینها چیزی بلد نیستند و من همهچیز را بلدم و دیگر اینکه فقط مسافرم تخریب دارد و من تخریب ندارم. ولی؛ وقتی در جلسات شرکت کردم و مشارکتها را گوش دادم، دریافتم که واقعاً تخریب دارم. تخریب اصلی را من دارم که بهعنوان مادر در خانه حضور دارم. مسافرم فقط یک تخریب دارد و آنهم مصرفکننده بودن است. چهبسا بسیاری از صفتهای خوب را نیز داشته است. ولی؛ من بهعنوان مادر تخریبهای زیادی داشتم و بهخوبی عمل نکردم.
آقای مهندس میفرمایند: ما بیش از ۲۰۰ نوع بیماری داریم که از افکار مخرب میآیند. من در مشارکتها میشنوم که از افکار منفی بیماریهای مختلفی به سراغمان آمده است و ما آدمی شده بودیم که وقتی صفحه سفید دارای یک نقطه سیاه را به ما نشان میدادند، ما فقط آن نقطه سیاه را میدیدیم.
خود من درگیر بیماریهای بسیار زیادی بودم که دکترها مرا به دکتر اعصاب ارجاع میدادند؛ اما از روزی که به کنگره آمدهام و دستور جلسه DSAP را شنیدم، داروهای خود را کنار گذاشتم و باروزی سه وعده DSAP درمان خود را شروع کردم. همگی این احوالات نتیجه جهانبینی است. روزی همه زندگی را کنار گذاشته بودم و فقط متمرکز بیماریام شده بودم؛ اما؛ با اطلاعات و آموزشهایی که اینجا گرفتم، متوجه شدم که آن بیماری در مقابل آنها چیزی نیست.
جهانبینی میگوید: در جهان به این بزرگی تو یکذرهای از جهان هستی، هستی بایستی پیشرفت کنی و همان یکذره ارزش و جایگاه خودت را حفظ کنی. تنها راهش این است که در اینجا آموزش ببینیم و سپس آموزشها را کاربردی کنیم. همه ما در اعماق تاریکی بودیم و جهانبینی مانند طنابی است که ما را به روشنایی میبرد. مشکلات و سختیها بر سر راه همه ما وجود دارد. برای خود من اتفاقاتی رخ داد که اگر در بیرون از کنگره بودم تابهحال از بین رفته بودم. تنها آرامشی که من به دست آوردم، از سخنان راهنمای خود، جلسات، کتابها، نوشتن سیدیها بوده است.
نکتهای که استاد امین میفرماید: اینکه جهانبینی فقط نوشتن سیدی نیست. ما وقتی شروع به نوشتن سیدی میکنیم، متوجه میشویم که کلی از افکار مخرب از بین میروند. این هم یک نوع جهانبینی است.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر نسرین، مسافر روحالله
تایپیست: رابط سایت همسفر نیلوفر رهجو راهنما همسفر مریم (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر زینب رهجو راهنما همسفر سکینه (لژیون سوم)
سایت همسفران نمایندگی الوند قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
126