سلام دوستان نرگس هستم همسفر
جهانبینی؛ آنچه نسبت به کل هستی (جهان درون و بیرون) ادراک، دریافت و احساس میکنیم نام دارد. مفاهیم کلی و صحبتهایی که در کنگره آموزش داده میشود برای اینکه قابل لمس و درک باشند، باید الفبای آن را بلد باشیم. یکی از کاربردهای مهم این آموزشها این است که باید به دنبال آموزش، تفکر و تجربه باشیم. جهانبینی مربوط به همه انسانها است و موضوع انسان را در جهان هستی مشخص میکند، نگرش انسان به جهان درون و بیرون را از خود آشکار میکند، به نیروی تفکر و عقل بستگی دارد، به زندگی انسان و جهان معنی میدهد و او را از احساس پوچی دور نگه میدارد. استاد امین میگویند؛ اعتقاد دارم و به این نقطه رسیدهام که علم پیچیده نیست و هر چیز کلیدی دارد. اگر استاد یا معلم مطالب را درست به انسان انتقال بدهند و پایهها را درست بگذارند؛ چون هر مطلب و هر علمی مثل یک بنای عظیم میماند و یک قوانین دارد، آن قوانین و اصول آن علم مثل پایهها و فونداسیون ساختمان هستند، اگر در یک ساختمان پایهها درست گذاشته شوند، میشود صد طبقه روی آن ساخت. مهمترین کاری که یک استاد و معلم میکند باید بتواند راهحلی ساده ایجاد کند و اثر خوبی روی مخاطبهای خودش بگذارد. نکته دیگری که در جزوه جهانبینی وجود دارد این است که از روش مدل استفاده کرده یا چند مدل را معرفی کرده؛ چون آدم برای اینکه یک موضوعی را درک کند به ابزارهای مختلفی احتیاج دارد، یکی از مهمترین ابزارها تصاویر هستند. اگر ما بتوانیم راجع به علمی که داریم صحبت کنیم و در مخاطب یک تصویر ذهنی به وجود بیاوریم، آنوقت مخاطب برای فهمیدن مطالب به تصویر ذهنی مراجعه میکند، وقتی در ذهنش تصویر میکشد، میتواند از آن تصویر شبیهسازیهایی انجام دهد و روابط را پیدا کند؛ به عنوان مثال در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر آمده که نفس انسان را تشبیه به یک کشور یا یک شهر بزرگی کرده که همه انسانهای خوب و بد در آن وجود دارند؛ مثلاً نفس اماره مثل قبیله وحشیهایی هستند که به دانشمندان، علما و انسانهای خوب حمله میکنند. ذرات نفس، آدمهای خلافکاری هستند که مثلاً دنبال خواستههای نامعقول خود هستند، همان ذرات ناخالص هستند، مثل سازمانهای مافیایی که نماد ساختارهای منفی هستند. وقتی که این مدل را نگاه میکند، در ذهن خودش خیلی چیزها میفهمد؛ مثلاً اگر احساس خماری میکند و به مواد نیاز دارد، میگوید قبیله وحشیها حمله کردند و فشار خماری بهخاطر حمله اینها است، میتوانید از این تصویرها استفاده کنید.
استاد امین میگویند؛ جهانبینی متعلق به همه انسانهاست، حالا چه کسانی نیاز مبرم پیدا میکنند؟ کسانی که درون تاریکی هستند و میخواهند بیرون بیایند و این جهانبینی مثل یک طناب و قرقره است که آدم را از عمق تاریکیها میتواند بیرون بکشد. بیشتر انسانها به این طناب احتیاج دارند برای کارهایی که میکنند و برای جاهای مختلفی که میروند و به اندازه کسی که در تاریکی فرو رفته است. اعتیاد هم که کاملترین شکل تاریکیها را در خودش دارد، انسانی که وارد اعتیاد میشود، بسیاری از حسهای خوب را از دست داده و حسهای بدی پیدا میکند و خیلی تواناییها را از دست داده و جای آنها ناتوانی میآید و این جهانبینی است که خیلی به انسان کمک میکند که نیروها را بشناسد و ببیند در درونش چه اتفاقی میافتد و بداند از کجا آسیب دیده است. در وجود انسان تاریکیهایی وجود دارد از جمله افکار منفی، منیت، ترس، ناامیدی، جهل، نیروهای منفی، بازدارنده و یا نیروهای تخریبی. منشأ این نیروهای بازدارنده، منیت و ناامیدی است اینها در اثر چه چیز بهوجود آمده و از کجا آمدهاند؟ اینها همه در درون خود ما هستند. همانطور که در قسمت بالا ساختارها را توضیح دادیم، ساختارهای مافیایی میتوانند با در اختیار گرفتن قدرت درون یک کشور، قیمتها را در بازار کنترل کنند و با کم و یا زیاد کردن قیمتها در بازار نوسان ایجاد کنند و در مردم ترس و خشم بهوجود آورند و همین شکل ساختارها در درون انسان میتواند با انرژی که در وجود خودشان ذخیره کردند سالهای سال بماند، میتوانند در ما ترس، نفرت و حسادت بهوجود بیاورند و کنترل ما را در اختیار خودشان دارند. در واقع نیروهای منفی انرژی را از خودمان میگیرند در مدت سالهای زیادی بهخاطر همین قدرت است و جلوی حرکت انسانها به طرف ارزشها را میگیرند و انسان را در تاریکی نگه میدارند. جهانبینی؛ یعنی تغییر دید و نگرش فرد نسبت به خود و اطرافیان، در واقع باید آرمانپرور و شوقانگیز باشد و استعداد و قدرت تقدس بخشیدن به هدفهای انسانی و اجتماعی را داشته باشد.
سلام دوستان اکرم هستم همسفر
جهانبینی یکی از ارکان اصلی درمان است که نقش مهمی در فرآیند بهبودی ایفا میکند. همانطور که جسم و روان در درمان اهمیت دارند، جهانبینی نیز به همان اندازه اهمیت دارد؛ اما جهانبینی دقیقاً چیست؟ به زبان ساده، جهانبینی به معنای درک و شناخت ما از کل هستی است، این شناخت هم شامل جهان بیرونی است که همان ادراک و احساس ما از دنیای اطراف، محیط زیست و دیگر موجودات میباشد و هم شامل جهان درونی است که به شناخت و درک ما از خودمان، افکار، احساسات و رفتارها مربوط میشود. جهانبینی در واقع به ما این امکان را میدهد که خود را بهتر بشناسیم و درک درستی از جایگاه خود در این دنیا پیدا کنیم. آنچه که من شخصاً از این آگاهی بهدست آوردم این است که میتوانم به زیباییها و لحظات خوب زندگی توجه کنم، بهجای اینکه درگیر منفیبافی و افکار منفی شوم، همچنین توانستم تواناییها و قابلیتهای خود را شناسایی کنم و این شناخت به من این قدرت را داده تا برای رسیدن به خواستهها و اهدافم گام بردارم. در این مسیر، حرکت من از جایی شروع شد که قبل از آن، در تاریکی جهل و عدم آگاهی زندگی میکردم. قبل از ورود به کنگره۶۰ و آشنایی با مفهوم جهانبینی، در دایرهای از ترس، ناامیدی و منیت گرفتار بودم، این سه ویژگی، مثلث جهالت در وجود من بودند که در هر گام از زندگی اثر منفی میگذاشتند؛ اما با آغاز فرآیند یادگیری و آموزش در کنگره به تدریج توانستم این مثلث منفی را شناسایی کرده و آن را با مثلث دانایی جایگزین کنم. مثلث دانایی به من آموخت که با آگاهی، تفکر و تجربه، میتوانم تصمیمات بهتری بگیرم، اشتباهات گذشته را تحلیل کرده و از آنها درس بگیرم. این آگاهی به من کمک کرد که بهجای واکنشهای احساسی و آنی با دیدگاهی عقلانی و متفکرانه به زندگی نگاه کنم و هر چقدر که آگاهی من بیشتر شد، آرامش بیشتری در درون خود حس کردم، اکنون میتوانم بگویم که در مسیر درمان قدم برداشته و به آرامش رسیدهام. امیدوارم این مسیر برای همه ما روشن و پربار باشد.
گردآوری: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
40