English Version
This Site Is Available In English

نوع نگرش

نوع نگرش

هشتمین جلسه از دوره‌ سی‌ و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰، نمایندگی شفا مشهد به استادی راهنما همسفر هما، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر مهناز، با دستور جلسه (جهان‌بینی ۱و۲) روز دوشنبه  ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را صد هزار مرتبه شکر می‌کنم که امروز روزی و قسمت من بود، در کنار شما عزیزان باشم؛ حقیقتا دل‌تنگ شما هم بودم، از ایجنت محترم همسفر زهرا و راهنما همسفر معصومه، نگهبان و همه عزیزان تشکر می‌کنم که اجازه‌ خدمت به من دادید.

دستور جلسه امروز ”جهانبینی ۱و۲ ” است همان‌طور که می‌دانید، جزء اصلی‌ترین دستور جلسات است؛ مخصوصا برای همسفران، نوع نگرش ما نسبت به جهان بسیار مهم است، استاد امین در مسئله‌ جهان‌بینی فرمودند: من ۲۰ سال پیش درباره‌‌ منیت صحبت کردم، ولی الان دوباره واژه‌ منیت را متوجه شدم؛ اگر بخواهم از تجربه‌ خود در حوزه‌ جهان‌بینی بگویم، دقیقا به همین شکل است.

ما تعاریف جهان‌بینی را خواندیم، جزوه‌های جهان‌بینی را بارها در این پنج سال با همسفران کار کردیم؛ ولی زمانی‌که به هر دلیلی از کنگره۶۰، فاصله می‌گیریم؛ آن‌جا متوجه می‌شویم که آیا جهان‌بینی را یاد گرفته‌ایم یا خیر، آن‌‌جا است که در مسائل سخت زندگی‌ که انتخاب راه بهتر، دشوار است و طرز رفتار ما با خانواده‌، همسایه و دوستان به ما خیلی کمک می‌کند؛ می‌خواهم بگویم این برای همه‌ شما عزیزان نیز است، تمام عزیزانی که در کنگره۶۰، هستند بعد از مدتی شاید فاصله کوتاهی بگیرند و دوباره وصل شوند، آن‌جا متوجه می‌شویم که آیا دستور جلسه جهان‌بینی به درد ما می‌خورد یا خیر؟

یکی از بهترین چیزهایی که من در جهان‌بینی یاد گرفتم، خودداری‌کردن است، همیشه برای انجام کاری شک داشتم و نمی‌دانستم، کار درست کدام است؛ یعنی: بزرگ‌ترین درسی که من در مورد جهان‌بینی یاد گرفتم، همین خودداری کردن است، یعنی این‌جا سکوت کنیم، نکنیم، انجام بدهیم یا ندهیم؛ بین انجام خدمت و خیانت فاصله‌ باریکی است که به لطف خداوند و مسافران‌ به کنگره۶۰، آمدیم، هميشه می‌گویم، اگر این‌جا نبود چه‌قدر سرنوشت‌های همه‌ ما عوض شده بود.

چیزی که در نگرش جهان‌بینی خیلی مهم است، هیچ موقع در سکون نباشیم یعنی: زمانی‌که سکون شد و حرکت نکردیم، برمی‌گردد به وادی اول (رودخانه به عقب برنمی‌گردد)، این را اگر برای خود حد و مرز نگاه داریم، جهان‌بینی را یاد گرفته‌ایم، نوع نگرش فرق می‌کند، چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد؛ یعنی از سال ۹۶به کنگره۶۰، آمدم، الان که سال ۱۴۰۴ شده چه اتفاقاتی افتاده؛ اگر رو به جلو هستیم، از لحاظ مالی پیشرفت کردیم و به کنگره خدمت کردیم. اگر جزوه جهان‌بینی، تمام صحبت‌های استاد امین و آقای مهندس را بشنویم، می‌گویند: اگر شما با بهترین‌ها با عالم‌ترین افراد هم‌نشین شوید، ولی عمل نکنید انگار که اتفاقی نیفتاده،  هر کدام از ما ایراد خود را می‌دانیم که چیست؟ یعنی من می‌دانم آدمی مغرور و بدبین یا خسیس هستم و… هیچ‌کس نمی‌تواند خود را گول بزند.

هر کسی با خود رو راست است و نمی‌تواند خود را گول بزند! وقتی نقص خود را فهمیدیم، می‌توانیم تمام کارهای درست را انجام دهیم؛ چرا سخنان استاد امین به دل می‌نشیند؟ این دستور جلسه بی‌نظیر بود فرمودند: جهان‌بینی به من کمک کرد، از دانشگاه علم و صنعت اخراج نشوم! آدم حسودی بودم، دوست نداشتم دوستان از من جلو بزنند!

استاد امین خیلی وقت نیست که به دانشگاه شیراز برای دکترا رفته‌اند، ایشان فرموند: جهان‌بینی من را از دانشگاه شیراز نجات داد؛ چون یک نفر به من گفت: تو متوجه مسئله نمی‌شوی و امتحان جامع را قبول نخواهی شد؛ می‌خواستم در دل بگویم به شما چه ربطی دارد! اما به او گفتم: شما که قبول شده‌ای بیا و به من کمک کن؛ این مطلب خیلی برای ما درس دارد.

آقای مهندس همیشه می‌گویند: در کلام‌الله و تمام کتاب‌های ما همین است، ما برای آموزش و خدمت آمده‌ایم یعنی چه؟ من از پسر بچه‌ای که این جلو نشسته است، باید آموزش بگیرم تا ایجنت و مرزبانان که در انتهای سالن نشسته‌اند، دائماً باید در حال آموزش باشم؛ نه این‌که بگویم هما پنج سال و نیم خدمت کردی، شال پهلوانی گرفتی، مسافر من خدمت می‌کند، پس من خیلی می‌فهمم، لازم نیست آموزش بگیرم!

  لحظه‌ای که فکر کنی، در سبد مالی ۱۰۰ هزار تومان انداختی، دنور شدی، پهلوان شدی و زمین دادی، همان لحظه که فکر کردیم خیلی خوب هستیم، لحظه سقوط ما است! این قوانین جهان‌بینی برای همه ما یکسان نیست؛ زیرا می‌بینی یکی بخشنده است، یکی کینه‌ای، یکی بد دهن، یکی مصرف‌کننده سیگار است، یکی اضافه وزن دارد، هرکسی بر‌اساس ضعف‌هایی که دارد، باید درس‌های جهان‌بینی را از استاد امین که استاد جهان‌بینی هستند و بیشتر سی‌دی‌های ایشان در مورد جهان‌بینی است را یاد بگیرد؛ این تجربه جدید من است زمانی متوجه می‌شویم که یاد گرفته‌ایم، من از دی ماه که لژیون خود را تحویل داده‌ام، چه طرز برخوردی با خانواده‌ام دارم، بر اساس مشکلاتی که اکنون دارم، الان باید به خانواده‌ام خدمت کنم، آیا در این‌جا می‌توانم، روی دل خود پا بگذارم که من عاشق کنگره۶۰، هستم و به این‌جا نیایم؟ آیا می‌توانم مسافر خود را که دائما در حال خدمت است و یک روز در میان صبح می‌رود و شب برمی‌گردد و به کنگره۶۰، وصل است.

لحظه‌ای که حس می‌کنی کجا خدمت کنی، کی خیانت می‌کنی، چه‌زمانی پا رو دل خود بگذاری یا نگذاری، چه‌وقت حرف بزنی کی نزنی، چه‌زمانی سکوت کنی، کی باید حق خود را بگیری، این‌ها به شما خیلی کمک می‌کند؛ اوایل که به کنگره۶۰ آمدم، یک سی‌دی آقای مهندس فکر می‌کنم، در مورد بستن دهان و یکی در مورد جواب بود، در سی‌دی‌ بستن دهان خیلی قشنگ گفتند: لازم نیست، هرکسی به شما حرفی زد، جواب او را بدهید! ولی اخیرا در یک سال پیش باز آقای مهندس گفتند: من با موبایل با دختر عمه خود صحبت می‌کردم، ایشان به من گفتند: تو چه‌قدر پیر شده‌ای، من هم گفتم تو چه‌قدر زشت شده‌ای! این دو سی‌دی هر دو از آقای مهندس است، ولی چیزی که مهم است تشخیص بدهیم که کجا جواب بدهیم و کی دهن خود را ببندیم و چه‌زمانی سکوت و کی یک نگاه معنادار کنیم، این‌ها به جهان‌بینی ما برمی‌گردد.

 سفر دوم هم سهل و هم سخت است، این نکته برای من که ۶ سال رهایی دارم متوجه می‌شوم که چه‌قدر در تشخیص‌ها سخت است، امیدوارم همه ما در راه آموزش باشیم، سی‌دی‌های خود را بنویسیم، مصاحبه‌های مربوط به دیده‌بان‌ها را گوش دهیم تا مسیری را که هستیم، حفظ کنیم؛ این را هم بگویم که روی قلّه بودن سخت است، ولی در قلّه و در اوج ماندن بسیار سخت‌تر است! امیدوارم با آموزش‌هایی که داریم، کنار هم باشیم و همه حواس خود را جمع کنیم.

مرزبانان کشیک: همسفر ناهید و مسافر محمد رضا 
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
تایپیست‌ها: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم) و همسفر یاسمین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
ارسال:همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) دبیر سایت 
همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .