English Version
This Site Is Available In English

جهان بینی ؛ زندگی درست و سالم با آگاهی کامل

جهان بینی ؛ زندگی درست و سالم با آگاهی کامل

جلسه یازدهم از دوره پنجم لژیون سردار نمایندگی شیروان به استادی پهلوان مسافر ابوالفضل نگهبانی راهنمای محترم مسافر حسین و دبیری راهنمای  محترم مسافر مجید  با دستور جلسه " جهان بینی 1و2" 14اردیبهشت ماه 1404 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان ابوالفضل هستم مسافر، خیلی خوشحال هستم که یک بار دیگر خداوند توفیق داد تا در نمایندگی شیروان و در جمع با محبت شما عزیزان باشم و خدمت کنم و در راس از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردندتا امروز در کنار همدیگر باشیم.من هر وقت درلژیون سردار استاد جلسه هستم نمی‌دانم چرا یاد گذشته می‌افتم و همیشه به خودم می‌گویم ابوالفضل یادت نرود در گذشته کجا بودی و چه حالی داشتی امروز اگر به یه موقعیتی نمی‌گویم خوب،معمولی رسیدی چه چیزی باعثش شده است و اینکه من تشخیص بدهم اگر امروز حال من خوب است چه عواملی دلیلش است؟این خیلی خوب است که قدرت تشخیص داشته باشم و این قدرت تشخیص به نظر من به این نوع نگاه که ربطی به دستور جلسه دارد خیلی کمک می‌کند.امروز من برای چه اینجا هستم و رسالت من امروز چیست؟شاید من امروز با خودم نوع نگاهم اینطوری باشد که اگر دارم خدمتی انجام می‌دهم این خدمت یک لطف است،اول از همه به خودم می‌گویم که سفر اول بودم من اگر سی دی نوشتم لطف نبود وظیفه بود،اگر خدمت کردم لطف نبود وظیفه بود،هر کاری که من انجام داده‌ام وظیفه بود که انجام دادم و اگر به این تشخیص برسم (چون بعضی‌ها نفس اماره نمی‌ گذارد به این تشخیص برسند که خدمت کردن وظیفه است) و من وقتی بدانم وظیفه است خیلی چیزها فرق می‌کند و اینکه در کنگره به نظر من یک باور غلط است که من آمده‌ام اینجا مثلاً به درمان برسم و با خودم عهد ببندم چون به درمان رسیدم ۱۰ نفر را رها کنم،چون به درمان رسیدم دنور یا پهلوان بشوم ،چون به درمان رسیدم بیایم راهنما بشوم،به نظرمن این فکر درستی نیست و این فکر شاید مارا در ادامه مسیر دور بیندازد،سفر اولی که در حال آموزش است،سی‌دی‌هایش رامرتب می‌نویسدو به موقع در جلسه حاضر می‌شود،دارد خدمت می‌کند.مهمترین سوالی که من می‌توانم از خودم بکنم اینکه چرا امروز من اینجا هستم؟ آمده‌ام اینجا چراغ خانه‌ای را روشن کنم؟ ممکن است چراغ روشن باشد، این یه نوع نگاه است.درست است این کار انجام می‌شود ولی باز هم حق رسالت خدمت رانمی‌توانیم ادا کنیم.این جمله خودمن را مست می‌کند:به مااجازه خدمت داده شده است که جبران خسارت کنیم.من اگردرگذشته مدرسه دخترم نمی‌رفتم امروز در مسیری باشم که یک پدری به مدرسه دخترش برود و دخترش به او افتخار کند،این یعنی یک جبران خسارت ،نوع نگاه من به خدمت باید اینگونه باشد و این اجازه جبران خسارت به هر کسی داده نمی‌شود،اینکه در قرآن می‌فرماید:حاسبوا قبل ان تحاسبوا (محاسبه کن خودت را قبل از اینکه محاسبه شوی)،مت قبل اَن تصبح فانیا (بمیر قبل از اینکه میرانده شوی)، چیزی غیر از این نیست و این بستر اینجا هست که من با جبران خسارت از خانواده،جامعه و هر جایی بتوانم به فهم قضیه برسم.من خواسته دارم خدمت کنم ولی یک وقتی فرمانش صادر نمی‌شود ،من خواسته دارم درمان بشوم ،خیلی ها خواسته دارند پشت در مانده‌اند،خواسته هم دارند ولی فرمان صادر نمی‌شود.آقای زرکش همیشه می‌گویند یکی از چیزهایی که فرمان را تسهیل و صادر می‌کند بخشیدن است. این که من امروز از وقتم ببخشم،از مالم و از مکانم ببخشم از الگوها آقای اختری اینجا هستند مکانشان را بخشیدند و وقت و انرژی‌شان را اینجا گذاشتند.این که من آمده‌ام اینجا به فهم بخشش برسم اگر من فکر کنم کاری که انجام می‌دهم برای دیگران است این نفس اماره است،این محصول شیطان است.


من یک کاری انجام بدهم که مفید باشم،مهم هم خواهم بود ولی اگر بخواهم مهم باشم  فی البداهه مفید نخواهم بود.من آمده‌ام اینجا مفید باشم فرقی نمی‌کند برای کی و مهم‌ترین اثرش به خودم می‌رسد،یه توهمی خود من داشتم و دارم اینکه من دارم خدمت می‌کنم چون به من خدمت شده است،من هیچ وقت نمی‌توانم جنس و نوع خدمتی که آقای مهندس و کنگره به من کرده است از همان جنس به کنگره خدمت بدهم،چطوری می‌توانم خدمت بدهم؟من حالم خوب شده،مشکلاتم خیلی‌ها حل شده،وضع مالیم خیلی بهتر شده،همسرم در جشن آزادمردی‌ام من را با تمام وجود بخشید، مگر این کم نعمتی است؟من چگونه می‌توانم از این نوع جنس خدمت کنم و جبران کنم؟من هیچ وقت نمی‌توانم جبران کنم و همیشه بدهکارتر می‌شوم.خوشبختانه این بستر در کنگره هست، به تنهایی نمی‌شود به قول آقای زرکش ما را آب خواهد برد،باد خواهد برد، مواد خواهد برد، پول خواهد برد ولی اینجا این افتخار را داریم که خاک پای یک تازه وارد بشویم .شاید بیرون از کنگره یک کارتون خواب را ببینیم اصلاً محل هم ندهیم ولی امروز راهنماها این را درک می‌کنند یک کارتون خواب با لباس کثیف به کنگره بیایدراهنما با تمام عشق بغلش می‌کند،از این جنس محبت کجا می‌توانم پیدا کنم؟ امروز انتخابات هم داریم،در بحث انتخابات به هر حال کسانی در این بستر خدمت کردند و اگر امروز ما روی این صندلی‌ها راحت نشسته‌ایم خیلی‌ها از وقت ،مال ، جان و همه چیزشان گذشته‌اند و امروز نوبت من است .یکی از حقه‌های شیطان یا نفس اماره که در خودمان هست و می‌گوید این خدمت به تن تو نمی‌آید، این خدمت وقت تو را می‌گیردو شیطان می‌آید خدمت را بی‌اهمیت می‌کندتا من کاندید نشوم یا اینقدر بزرگش می‌کنی که می‌گوید در توان تو نیست و این دوتا را خیلی خوب است که بشناسی. باید باشی تا بشوی، اگر نباشی در جمع ،هیچ وقت نخواهی شد.انشالله که انتخابات بسیار خوبی داشته باشیم وبتوانیم خدمتگزاران خوبی برای کنگره داشته باشیم و از همین الان خواسته خدمت را درک کنیم.تمام کسانی که امروزحالشان خوب شده است با خدمت کردن است که حالشان خوب شده است و این خدمت لطفی است به خود من ،به هیچکس لطف نیست و اگر هر کدام از ما خدمتی انجام می‌دهیم انجام وظیفه و جبران خسارت است.

در ادامه انتخابات نگهبان و خزانه دار لژیون سردار

عکاس : مسافر مصیب و مسافر محمد
تایپ : مسافر محمد
ویراستاری و ارسال : مسافر محمدرضا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .