چهارمین جلسه از دور سیزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسلامشهر با استادی راهنمای محترم مسافر اسماعیل و نگهبانی مسافر نادر و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه "جهانبینی۱و۲" در روز شنبه ۱۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که فرصتی دیگر پیش آمد که در خدمت شما باشم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته «جهان بینی» میباشد، به نظر من مدت زمان یک هفته برای این دستور جلسه خیلی کم است و باید بیشتر به آن پرداخت زیرا بزرگترین مشکل من نیز مساله جهانبینی بود؛ زمانی که جسمم سالم بود و تمام سیستمهای آن دقیق و به درستی فعالیت میکردند، نیازی به ماده خاصی برای فعالیتشان نداشتند، پس چه چیزی باعث شد که من مصرف کننده شوم!!؟ مشکل اصلی مساله جهانبینی بود، به دلیل نداشتن جهان بینی درست و سالم به طرف اعتیاد کشیده شده و مصرف کننده شدم.
جزوه جهانبینی ۱ و ۲ نوشته استاد امین، الفبای اولیه آموزش در کنگره ۶۰ میباشد، این بدان معنیاست که اگر این جزوه را مطالعه نکرده باشم، از آموزشهای دیگر مانند سیدیها و کتابها درک درستی نخواهم داشت، به عنوان مثال ممکن است جناب آقای مهندس به مقوله گذر از ترس اشاره کند، اگر من درک درستی از تعریف ترس نداشته باشم، شاید مفهوم آموزش را اشتباه برداشت کنم و دچار مشکل شوم یا درگیری با مردم را به غلط، گذر از ترس تلقی کنم؛ در جزوه جهان بینی، ترس به دو بخش تقسیم میشود؛ یکی ترس بازدارنده که از اشتباهات ما جلوگیری میکند و دیگری ترس نگهدارنده که در مقابل خطرات از ما محافظت میکند مانند عبور از خیابان که باید احتیاط کرد، ترس بازدارنده همان نیرویی است که موجب نگرانی کاذب در جهت صراط مستقیم میشود، مانند ترس از پله کاهش دارو که ناخودآگاه وحشت خماری را به همراه میآورد؛ پس جزوه جهان بینی به من کمک میکند تا مفهومهایی همچون ترس و ناامیدی را بشناسم و راههای مقابله با آنها را بیاموزم.
آقای مهندس بسیار ساده و روان جهان بینی را تعریف میکنند و میفرمایند جهانبینی یعنی دید من به زندگی؛ در واقع دید من به زندگی، به اطرافیانم و به جامعه غلط بوده که مصرف کننده مواد مخدر شدم، برای همین وارد کنگره میشوم، آموزش میبینم و حدود ۱۰ ماه سفر میکنم تابه درمان برسم و مساله اعتیاد را برطرف کنم، هرچند که نباید توقع برطرف شدن تمام مشکلات را به طور قطع داشته باشم زیرا همچنان نیاز به آموزش در حیطه جهانبینی دارم و البته آموختن جهان بینی مثل شمردن اعداد است، هیچ پایانی ندارد! من در هر مرحله و جایگاهی که باشم نیاز به آموزش جهان بینی دارم؛ حتی جزوه راهنمایی نیز میگوید: زمانی که یک راهنما از آموزش گرفتن فاصله بگیرد، مانند یک صخره گلی فرو میریزد. به گفته آقای مهندس جهانبینی حلقه مفقوده درمان اعتیاد است.
جهان بینی با آموزشهای به روز کنگره و نوشتن سیدی ارتقا مییابد، به همین دلیل است که راهنمایان نیز هر هفته سیدی مینویسند، این کار را برای فزایش جهانبینی در کنگره اجباری اعلام شده است. به اعتقاد من با شمشیر چوبی نمیتوان به جنگ اعتیاد برخواست، باید شمشیر من فولادین باشد تا در آن جنگ پیروز شوم، جهانبینی، شمشیر فولادین در دست من خواهد بود. بارها این مثال را شنیدهایم که در سفر اول، هر مسافر باید به اندازه یک پنجم از دوز داروی مصرفی، به جهانبینی خود بیافزاید تا بتواند یک پنجم از داروی خود را ببخشد، اگر رشد جهانبینی متوقف شود، مسافر محکوم به شکست خواهد بود. تخریب سالها مصرف را نمیتوان در عرض ۱۰ الی ۱۱ ماه به طور کامل جبران نمود، چنین ذهنیتی کاملاً اشتباه است، این مدت زمان نهایتاً برای درمان اولیه جسم در نظر گرفته شده و بستر یک زندگی عادی به لحاظ فیزیکی را برای من مهیا میکند تا در مسیر تکامل جهانبینی قدم بردارم و به شرایط قبل از مصرف مواد باز گردم. در مسیر زندگی با گذرگاههای مختلفی برخورد میکنیم و اگر از یک گذرگاه عبور نکنیم، به گذرگاه و مرحله بعدی نخواهیم رسید. یکی از مهمترین گذرگاههایی که در زندگی ما وجود داشته است، اعتیاد میباشد و بایستی از این گذرگاه عبور کنیم، عبور از این مرحله راهی ندارد مگر به واسطه جهانبینی. از اینکه به صحبتهای بنده توجه کردید از شما عزیزان سپاسگزارم

متن و عکس: مسافر محسن
ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
114