در خدمت راهنمای تازهواردین همسفرفاطمه هستیم تا مصاحبهای در خصوص دستورجلسه «جهانبینی1و2» داشته باشیم.
مسافرایشان با تخریب بیش از ده سال و آخرین آنتیایکس مصرفی شیره تریاک و مشروبات الکلی وارد کنگره شدند. به مدت یازده ماه و هفده روز به روش DST با داروی OT به راهنمایی مسافر فرزاد و راهنمایی همسفر فروغ سفر کردند، اکنون مدت پنج سال و نیم است که از بند مواد مخدر به دستان پر مهر مهندس حسیندژاکام آزاد و رها هستند ورزش مسافرفوتبال، ورزش همسفروالیبال است.
آیا میشود جهان بینی افراد را بدون اینکه درمان اتفاق بیفتد بالا ببریم؟
اگر بخواهم به این سوال پاسخ بدهم ابتدا باید معنای جهانبینی و درمان را به خوبی درک کرده باشم؛ جهان بینی طبق تعریف استاد امین یعنی؛ طرز تفکرات ما نسبت به خودمان و دنیای اطرافمان و طبق صحبتهای جناب مهندس حسیندژاکام جهانبینی علمی است که به ما کمک میکند که چگونه بهتر زندگی کنیم؛ جهانبینی یعنی؛ علم چگونه زیستن، درست زندگی کردن یعنی من به عنوان یک انسان چگونه زندگی کنم که از یک زندگی سالم و خوبی بهرهمند باشم.
مسلماً کسی که به درمان نرسیده است و در دنیای تاریک اعتیاد زندگی میکند در حال سپری کردن یک فرایند رو به زوال و نابودی میباشد هر روز بیشتر در اعماق تاریکی فرو میرود و با مصرف مواد مخدر به سلامتی، آرامش، حال خوش خودش و اطرافیانش خواسته یا ناخواسته به علت عدم آگاهی آسیب میرساند.
من در کنگره60 یاد گرفتم که اعتیاد جسم، روان و جهانبینی شخص را نشانه میگیرد پس شخصی که در حال آسیب زدن به خود و جهان اطراف خود میباشد زمانی که درمان نشده و یا قصد درمان شدن را ندارد این شخص چگونه حتی میتواند به جهانبینی بیندیشد و جهانبینی او با هیچ روشی بالا نمیرود و واقعاً خندهدار است که شخص مصرف کننده قصد درمان نداشته باشد و در پی جهانبینی باشد؛ مگر میشود از یک سو به خود، جسم، روان، تفکرات، جهان اطراف خود و خانواده خود در حال آسیب رساندن باشیم و از سوی دیگر در پی بالا بردن جهانبینی مگر نه اینکه جهانبینی علم درست زندگی کردن است طبق آموزههای کنگره60، تازمانی که یک پنجم به دانایی و جهانبینی شخص افزوده نشود نمیشود یک پنجم از مواد مصرفی خودش را کاهش دهد و در ادامه وقتی که شخص نتواند از یک پنجم مواد مصرفی خود بگذرد به دانایی موثر نمیرسد و تفکر و آموزش او بدون عمل کردن و تجربه کردن به جهانبینی واقعی تبدیل نشده و در حد فکر و کلام باقی میماند؛ چرا که در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. در مقوله اعتیاد، جهانبینی و درمان همگام با هم پیش میروند و بدون هم معنایی ندارند.
به نظر شما جهانبینی چقدر میتواند روی رفتار، گفتار و کردار شخص اثرگذار باشد؟
جهانبینی زمانی معنا پیدا میکند که بتواند باعث تغییرات و تبدیلات شود جهانبینی واقعی زمانی اتفاق میافتد که بتواند اثرگذار باشد و مسلماً این تاثیر و این تغییر و تبدیلات را بتوان در افکار گفتار و رفتار مشاهده کرد وگرنه چیزی که نتوانسته باشد تغییراتی در افکار، گفتار و کردار به وجود بیاورد جهانبینی نبوده بلکه یک توهم بوده است؛ جهانبینی یک شخص زمانی بالا میرود که دانایی شخص بالا رفته باشد؛ طبق تعریف استاد امین دانایی یعنی؛ تفکر، آموزش و تجربه شخصی که به دنبال علم جهانبینی میباشد و زمانی تغییرات در انسان ایجاد میشود که روی سه ضلع کار کند و زمانی که تفکرات شخص تغییر میکند و به آموزش و تجربه میپردازد مسلماً گفتار و کردارش نیز تغییر میکند چرا که ریشه هر گفتار و عملی فکر میباشد طبق وادی اول با تفکر ساختارها آغاز میگردد؛ پس قطعاً تغییر جهانبینی چیزی نیست جز تغییر نگرش، افکار، گفتار و کردار و گرنه یک توهم محض است.

والدین چگونه میتوانند جهانبینی را به فرزندانشان آموزش دهند و فرزندانی تربیت کنند که درک درستی از جهانبینی داشته باشند؟
والدین تنها کاری که میتوانند برای ارتقاء جهانبینی فرزندان انجام بدهند این است که جهانبینی خودشان را بالا ببرند لازم نیست چیزی را به زور و اصرار به فرزندم بیاموزم هر چیزی و هر توقعی که از فرزندم دارم خودم باید آن را اجرا کنم؛ اگر میخواهم فرزندم دروغگو نباشد، لازم نیست فلسفهبافی کنم و بگویم دروغ بد است یا فلان، تنها کاری که میکنم این است که خود شخص من دروغ نگویم. جهانبینی علمی نیست که روی دیگران اعمال کرد، جهانبینی علمی هست که فقط روی خودم باید اجرا کنم و اگر حواسم نباشد و شروع کنم جهانبینی را روی دیگران و روی فرزندم اعمال کردن، این علم جهانبینی به قول استاد امین به ضد جهانبینی تبدیل میشود و من را ضربه فنی خواهد کرد و به جای اینکه جهانبینی باعث حال خوش من و تغییر مثبت خود من شود باعث حال خراب من میشود؛ چرا که در پی تغییر دادن دیگران هستم والدینی که تغییر را در درون خود جستوجو نمیکنند و به دنبال تغییردادن فرزندان خود هستند مانند اسیری گرفتار میشوند که هر رفتار فرزندشان آنها را از تعادل خارج میکند و در بند و گرفتار هستند جهانبینی قرار است من را به رهایی برساند نه اینکه به بند و اسارت بکشاند و تا وقتی که اینگونه باشد احوال من بد و در رنج و عذاب هستم.
آیا میزان سواد و مدرک تحصیلی نقشی در جهانبینی دارد؟
مسلما سواد میتواند پارامتر موثر و تقویت کننده جهانبینی باشد ولی نمیتوان سواد و جهانبینی را لزوما همگام شمرد اگر جهانبینی را همان دانایی در نظر بگیریم، چرا که طبق کتاب۶۰درجه زیر صفر دانایی به سواد نیست یعنی؛ این نیست که هرکسی سواد و تحصیلات بالایی دارد لزوما نسبت به انسان دیگری که سواد آکادمیک کمتری دارد انسان داناتری است چرا که ممکن است یه روستایی بیسواد، دانایی به مراتب بالاتر از یک شخص باسواد شهرنشین داشته باشد اما سواد پارامتر مهمی است که میتواند در طیکردن روند دانایی به انسان کمک شایانی کند سواد مانند یک چاقو دولبه است که هم میتواند باعث سقوط انسان و هم درجهت صعود او تاثیرگذار باشد سواد به اضافه ترس، ناامیدی و منیت مساوی جهل و نادانی صدبرابر انسان ولی سواد به اضافه تفکر، تجربه و آموزش مساوی دانایی صدبرابر به عقیده من و چیزی که در کنگره60 آموختم سواد مانند یک کاتالیزور عمل میکند اگر سواد با پارامترهای مثبت تلفیق شود نتیجه سریع و مثبت صدچندان حاصل میشود و اگر با مولفههای منفی توأم باشد باعث تخریب میشود؛ برای مثال شخصی با استفاده از سواد و علم خود گیوتین یا بمب اتم اختراع میکند یا شخصی داروی درمان بیماریها را، مهم جهتی است که سواد را در جهت مثبت یا منفی به کار بگیرم.
دیدگاه شما نسبت به جهانبینی قبل و بعد از ورود به کنگره۶۰ و قرار گرفتن در مسیر آموزشها چگونه شده است؟
پایان هر نقطه، سر آغاز خط دیگری است؛ ورودم به کنگره اگر نقطه پایانی بر بیمسولیتیها، ناکامیها، شکستها، نبخشیدنها، قضاوتها، قیاس ها و هزاران عمل ضدارزشی دیگر نبود، اما سر آغازی شد برای ذرهذره تغییرکردن من و از معجزهی کنگره همین بس که قرار نبود من به یکباره همه چیز را حل کنم و به یکباره کنفیکون کنم، همین فرصتی که به من داده شد که من در طی زمان آموزش بگیرم تفکر کنم تجربه کنم سوار بر یک موج آرام و لذتبخشی شدم که من را به آرامی از آن تاریکیها و سختیها در حال عبوردادن است و قطعا که جهانبینی من قبل از کنگره و بعد از آن فرق کرده قبل از کنگره برای هر مشکلی که سر راهم بود به دنبال مقصرکردن دیگران بودم اما الان سعی میکنم که ریشه هر چیزی را در خود جستوجو کنم سعی میکنم اگر مشکلی هست دست از متهمکردن دیگران بردارم و این خیلی به من کمک میکند حرف برای گفتن زیاد هست مجال گزافهگویی نیست اما این تغییرات یک شبه نبوده و خیلی زمان بر هست پشت هر تغییری فرمانبرداری و پیروی از قوانین نهفته است؛ امیدوارم این تغییرات در ادامه به تبدیلات و به مرحله ترخیص برسد چرا که هیچ تغییری بدون تبدیل و ترخیص پایدار نیست و برای رسیدن به این مراحل پشتکار و تلاش دائمی لازمه کار من است من نسبت به قبل خودم تغییر کردهام اما اول راه هستم و هر چه در این مسیر رو به جلو میروم معایب خود را بیشتر میشناسم و امیدوارم بتوانم از این فرصتی که خداوند سر راه من قرار داده به نحو شایسته استفاده کنم و ناخالصیهایم و نار وجودم را تبدیل به نور کنم و لایق خدمتگزاربودن برخلق خدا باشم. از جناب مهندس حسیندژاکام وخانواده محترمشان نهایت تشکر را دارم که چنین بستری برای رشد و تعالی انسانها محیا کردهاند.
طراح سوال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
عکاس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر عفیفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)دبیرسایت
همسفران لژیون بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
223