جلسه دوازدهم از دوره هفتم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران نمایندگی پرند، با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "جهانبینی 1و2" شنبه 13 اردیبهشت 1404 ساعت17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که توفیق شد در این جایگاه آموزش بگیرم داشتم فکر میکردم راجع به روزهای اول که وارد کنگره شدم هیچی نمیدیدم و همه چیز برایم تار بود، شاید تا دو سه ماه از سفرم که گذشته بود درکی از این فضا نداشتم، هر فردی که شال داشت و خدمت میکرد فکر میکردم بابت خدمتشان حقوق دریافت میکنند و این مدلی فکر میکردم تا زمانی که بحث آموزش در لژیون داغتر شد و وقتی به جزوههای جهانبینی نگاه میکردم برایم مثل روزنامه بود و با خودم میگفتم این جزوهها چه کمکی میتوانند به من کنند؟ چه تاثیری میتوانند در زندگی من داشته باشد؟ این مسائل چه ارتباطی میتواند با درمان اعتیاد داشته باشند؟
آرام آرام که جلسات را آمدم به عنوان سفر اولی نشریات را به عنوان پایه و اساس آموزش در کنگره پذیرفتم، به نظرم هر سفر اولی باید بپذیرد که نشریات قرار است به منِ مسافر به منِ رهجو کمک کند که من از بند اعتیاد رها بشوم بدون آن نمیشود، در کتاب چهارده مقاله هم آقای مهندس اشاره میکنند که نام یک مقاله مهندسی اعتیاد و حلقۀ مفقودۀ جهانبینی است یعنی اینقدر این موضوع ارزشمند است که مثل بقیه مسائل کشف شدهی آقای مهندس اهمیت دارد، جهانبینی هم به عنوان حلقه مفقوده در ترک های نافرجام اضافه میشود به عنوان پارامتر درمان در مثلث درمان قرار میگیرد، من راهی ندارم که غیر از اینکه در جلسات حضور داشته باشم فرمانبردار باشم،
جهانبینی از همین مسائل ساده شروع میشود آنقدر پیچیده نیست خیلی ساده است و خیلی مهم است آنقدر اهمیت دارد که جناب مهندس پس از بیست و اندی سال در سیدی های آخر سیدی چالش در سیدی حلقههای آفرینش بیشتر راجع به موضوع جهانبینی صحبت میکنند دربارهی درگیری انسان با اندیشهاش صحبت میکند به قول جناب مهندس انسان همان است که میاندیشد، اندیشه و تفکر من آنقدر مهم است که بعد از این همه سال دارد به آن پرداخته میشود آن هم توسط معلم راستینی که به عنوان پژوهشگر به عنوان یک دانشمند در حوزه اعتیاد دارند به خلق خدمت میکنند و من راهی ندارم که فرمان ها را انجام بدهم در سیدی آخر جناب مهندس میفرمایند که اگر جهانبینی نداشته باشید محکوم به باخت هستید در حلقه سوم، به نظرم به عنوان سفر اولی جهانبینی از جایی شروع میشود که رهجو به راهنمایش چشم میگوید به سیستم کنگره60 چشم میگوید، آقا پوشش سفید داشته باش چشم سر ساعت حضور داشته باش چشم از همین چشم گفتنها ساختاری بوجود میآید که پایه آن درست است و در ادامه متوجه میشوم برای چه کنگره آمدم برای چه کاری آمدم، فقط بحث بحث درمان اعتیاد نیست، اگر من هدف بزرگی دارم باید در این مسیر شناور باشم، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.

تهیه و تنظیم: همسفر فرهاد لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
39