English Version
This Site Is Available In English

امروز، کنگره ۶۰ نه‌تنها در درمان اعتیاد، بلکه در حوزه علمی نیز به جایگاه بالایی رسیده است

امروز، کنگره ۶۰ نه‌تنها در درمان اعتیاد، بلکه در حوزه علمی نیز به جایگاه بالایی رسیده است


جلسه دهم از دور یازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی ایران کنگره ۶۰ با استادی پهلوان مسافراشکان، نگهبانی مسافر سیاوش و دبیری مسافر بختیار با دستور جلسه (وادی دوم و تاثیر آن روی من) پنجشنبه 11اردیبهشت۱۴۰۴ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان، اشکان هستم، یک مسافر.

خداوند را شکر می‌کنم و از او سپاسگزارم که اجازه داد تا بار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم و این تجربه ارزشمند را از سر بگذرانم.

گاه‌گاهی فراموش می‌کنم که چرا به اینجا آمده‌ام و قرار است چه اتفاق مهمی برایم بیفتد. من، به‌عنوان یک سفر اولی و تازه‌وارد، گاهی از یاد می‌برم که حضورم در کنگره ۶۰ چه معنای عمیقی دارد. قرار است پرونده اعتیاد من برای همیشه بسته شود و این اتفاقی بسیار مهم است.

در حالی که اعتیاد در جهان به‌عنوان بیماری‌ای مرموز، پیشرونده و لاعلاج شناخته می‌شود، در ایران، مصرف‌کنندگان مواد مخدر به کنگره ۶۰ می‌آیند و به درمان می‌رسند. درک این حقیقت برای من بسیار حیاتی است: اینکه بدانم کجا آمده‌ام، چه اتفاقی قرار است بیفتد، و اینکه این مسیر، هزینه‌ای نیز دارد.

این هزینه چیست؟ اینکه پانزده دقیقه قبل از شروع جلسه حضور داشته باشم، پیراهن سفید بپوشم، داروی درمانی‌ام را به‌موقع مصرف کنم. اگر فراموش کنم که به چه دلیل به اینجا آمده‌ام، از سرزمین کنگره ۶۰ بیرون انداخته خواهم شد. کنگره ۶۰ همچون جهان هستی، سیستمی کامل و دقیق دارد.

از ایجنت محترم، آقای بهرام، از لژیون مرزبانی، و همچنین نگهبان گرامی سپاسگزارم.

برایم بسیار مهم است که بدانم هدفم از حضور در کنگره ۶۰ چیست و به این درک برسم که سازوکار این مجموعه چگونه عمل می‌کند تا بتوانم در مسیر خود استوار ادامه دهم.

دستور جلسه این هفته: وادی دوم

آقای مهندس در روز چهارشنبه فرمودند: «هر انسانی باید بداند برای چه کاری به این دنیا آمده است.» این جمله برایم بسیار ارزشمند و تأثیرگذار بود. هرچه انسان به وظیفه و مسئولیت خود نزدیک‌تر می‌شود، آرامش بیشتری را تجربه می‌کند. وقتی این سخنان را شنیدم، حالم بهتر شد. با خودم گفتم: «اشکان، مسیرت مسیر درستی است»، زیرا امروز، آرامشی نسبی در زندگی‌ام حاکم شده است؛ هرچند که من نیز مسائل خاص خود را دارم.

در کنگره ۶۰ آموختم که مشکلات، در حقیقت، رحمت‌های الهی‌اند. اکنون می‌خواهم به آن مسئولیت و هدفی که برایم تعیین شده، نزدیک‌تر شوم. کلید این مسیر «بخشش» است.

امروز به واسطه لژیون سردار در خدمت شما هستم. به یاد دارم که در سال ۱۳۹۳ وارد کنگره شدم، با کوهی از مشکلات، به‌ویژه مسائل مالی. برایتان قابل درک است که هر روز طلبکاران درِ مغازه‌ام را می‌زدند. من، یک کاسب ورشکسته، هر روز درگیر بدهی بودم. اما خواستم که درمان شوم، می‌خواستم از بند اعتیاد رها شوم و پرونده‌ام برای همیشه بسته شود.

وقتی وارد کنگره شدم، گفتند تا دو ماه قضاوت نکنم. این را به تازه‌واردان می‌گویم: من این کلید را گرفتم. نه راهنمایم را قضاوت کردم، نه کنگره را و نه خودم را. پس از دو ماه، شرایط برایم تغییر کرد؛ همان معجزه‌ای که گفته می‌شود، برایم اتفاق افتاد. صاحب ملکم اجاره‌ام را برای چند سال تمدید کرد.

چند ماه که از سفرم گذشت، به من گفتند می‌توانم عضو لژیون سردار شوم. پذیرفتم و عضو شدم. در لژیون، مشارکت‌های اعضا را می‌شنیدم؛ اتفاقاتی که به واسطه بخشش در زندگی‌شان افتاده بود. من هم وارد سرزمین بخشش شدم. در ادامه، توفیق یافتم که دنور شوم و خدمت مالی (پهلوانی) را انجام دهم.

بحث کنگره ۶۰، بحث پول نیست، بحث بخشش است. باید بیاموزم در حد خدای خود کمک کنم، نه فقط برای کنگره؛ کنگره وسیله‌ای است. اینکه اینجا مؤدب و با نزاکت باشم، خوب است؛ اما مهم‌تر این است که این آموزش‌ها را در بیرون از کنگره نیز اجرا کنم، که کاری دشوار است.

طی سال‌هایی که در کنگره بوده‌ام، تغییرات بسیاری را تجربه کرده‌ام. امروز، شرایط زندگی‌ام کاملاً متفاوت است. همه این اتفاقات زیبا را مدیون کنگره، لژیون سردار و آقای مهندس هستم.

در کتاب «۶۰ درجه» آمده: «ما فکر می‌کردیم نوشابه‌ای دیگر نیست و بدون مواد مخدر نمی‌توان زندگی کرد؛ اما نوشابه‌های زیادی وجود دارند که بسیار لذت‌بخش‌ترند.» پیشنهاد می‌کنم این نوشابه را حتماً امتحان کنید.

کلید ورود به سفر دوم «بخشش» است. حتی یک سفر اولی هم باید بخشش داشته باشد: بخشی از داروی OT خود را ببخشد، ترس‌هایش را ببخشد تا به شجاعت برسد و بتواند پله‌پله بالا بیاید.

امروز، کنگره ۶۰ نه‌تنها در درمان اعتیاد، بلکه در حوزه علمی نیز به جایگاه بالایی رسیده است. اکنون تحقیقات در حوزه سرطان نیز آغاز شده است. نیروی انسانی هم کافی است: در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۲ هزار نفر برای راهنمایی آزمون داده‌اند.

مسئله دیگر، موضوع مالی است. هر فرد باید به اندازه ظرفیتش مشارکت کند؛ نه بیشتر و نه کمتر. مهم نیست چقدر کمک کنیم؛ مهم این است که در حد توان و خالصانه کمک کنیم. کسی که در کنگره انرژی‌اش را صرف گرداندن میکروفن می‌کند، تحسین‌برانگیز است. تا دیروز در بیرون ساقی بودم، امروز در کنگره خدمت می‌کنم، و این معجزه است.
گاهی کسی می‌تواند پنج میلیارد کمک کند اما تنها پانصد میلیون می‌دهد؛ این نیز ارزشی ندارد. یکی ظرفیتش پنجاه هزار تومان است، یکی پانصد میلیون، و یکی پنج میلیارد.

سخن را کوتاه می‌کنم. امیدوارم به این درک برسم که برای چه کاری به کنگره آمده‌ام؛ چه در سفر اول و چه در سفر دوم. منظورم از "من"، همه ماست که در کنگره حضور داریم.

امیدوارم بهترین اتفاقات در کنگره برای شما رقم بخورد. بی‌تردید بذر این رشد و تعالی در وجود تک‌تک ما هست که امروز اینجا هستیم. اکنون وظیفه ماست که این بذر را آبیاری کنیم و از آن نگهداری کنیم تا شکوفا شود.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، بسیار سپاسگزارم.

لژیون ویلیام راهنما مسافر عطا

مرزبان کشیک: مسافر کمال
عکس،تایپ و ویراستاری، مسافر ولی (لژیون هفتم)
ارسال، مسافر محمد (لژیون یکم )
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .