English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_نا امیدی بزرگترین دشمن انسان

گروه خانواده_نا امیدی بزرگترین دشمن انسان

مشارکت مکتوب همسفران نمایندگی سنقروکلیایی در مورد دستور جلسه "وادی دوم وتاثیر آن روی من"

 

همسفر سحر راهنمای تازه واردین

وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم .

ما به دلایلی که خود هم شاید ندانیم، جهت را سال ها گم کرده بودیم؛ اکنون برای یافتن خود راه بسیار مهمی در پیش داریم باید فکر کنیم و در انجام آن کوشش بنمائیم. در ادامه کار و کوشش ما به نتایجی میرسد که در توانایی های ما خلل حاصل نگردد. (از هر نقطه نوری بتابد در جمع آن، باید تفکر نمائیم؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم ) همه ی مطالب در درون و برون ماست که مانند قله های بلند آتشفشان هستند اما آرام و بی‌صدا،اگر به آنها توان حرکت بدهیم حتما می‌دانید چه می‌شود! خاص در جهت ارزش ها ویا راه مستقیم باشد. می‌دانید تصاویر تولید یا ظهور می‌یابند و از درک به دورند، اما چشمه هایی هستند که به بحری می‌مانند. ما آرزومندیم که همواره بهترین را انتخاب نمایند. اکنون اگر در وادی اول یا همان وادی تفکر، به اندازه کافی درست فکر کرده باشیم، ممکن است برایمان روشن شده باشد که خیلی از چیزها را از دست داده‌ایم و یا در حال از دست دادن آنها هستیم و این از دست دادن‌ها ممکن است جسمی باشد و یا روانی، مادی باشد یا معنوی. ممکن است با بعضی از واژه‌ها مثل: کینه، حسادت، ترس، بیماری، و .... آشنا باشیم؛ به هر حال فرقی نمی‌کند، پیر باشیم یا جوان، مرد باشیم یا زن. چیزی که مهم است؛ این است که ما در اثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزش ها برای خود مشکلاتی را بوجود آورده‌ایم و باز هم نکته‌ای که فوق‌العاده مهم است، این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها قطعا می‌تواند بر روی ساختار جسم تخریب‌های فراوانی را ایجاد نماید و خود را به صورت انواع و اقسام بیماری جسمی و روانی نشان بدهد. حال ممکن است بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون و یا پیشرفت بیماری جسمی و روانی در وجودمان، تصور کنیم که همه چیز تمام شده و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد و یا ما اصلا رقمی نیستیم، بی‌خود به این دنیا آمده‌ایم، ما را عوضی زائیده‌اند، و هزاران حرف دیگر، که در وحله‌ی نخست این یک توجیح است برای خودمان؛ برای فرو رفتن بیشتر در ناامیدی و نشان از دست دادن اعتماد به نفس ما می‌باشد و همچنین دلیل تسلیم شدن در مقابل نابودی محض و عدم تلاش ما برای رهایی و سلامتی. ولی اگر به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید، امکان ندارد چیزی پیدا کنیم که به جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد، برای مثال؛ حتی اگر به یک کرم با دید کلی نگاه کنیم، در خواهیم یافت که فلسفه‌ی عظیمی در وجود آن نهفته است و این در حالی است که ما انسان هستیم و خيلی بزرگتر و عظیم تر از یک کرم.

باتشکر از جناب مهندس دژاکام. 

 

همسفر مریم

وادی دوم: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم"

اولین قدم برای یک انسان که بتونه، کاری رو درست انجام بده تفکر هست که ما برای هرکاری باید اول تفکر و اندیشه کنیم،

حتی اگر بخواهیم غیبت کنیم باید اول تفکر کنیم که در کتاب قرآن، آمده کسی که غیبت کنه مثل این است که گوشت مرده برادر خود را می‌خورد.

رسول خدا به شخصی که گفت فلانی قدش کوتاهه، گفت چرا غیبت میکنی استغفار کن، ما باید همیشه نقاط مثبت و خوبی آدم هارو ببینیم.

در یک جایی یک سگی بود که مرده بود، و بوی تعفن گرفته بود همه گفتن چقدر بوی بدی میده، ولی یک نفر گفت چقدر دندان های زیبایی دارد. ما نباید فقط منفی هارو ببینیم

این مسئله در مورد خودمون هم پیش میاد که گاهی اوقات میگیم، من اصلا ارزشی ندارم من به هیچ دردی نمیخورم‌،من اصلا الکی به دنیا اومدم.

نه تنها انسان بلکه هیچ موجودی الکی و بیهوده و تصادفی قدم، به حیات نگذاشته

گاهی ممکن است در توانایی و تفکر ما خلل وارد بشود مثلا داری درس میخونی میگی من واسه چی دارم درس میخونم و خلل ایجاد میشه و دیگه درس نمی‌خوانی

اگر ما به تفکر، توانایی‌،اندیشه و کوشش برسیم، اگر کسی حرفی بزنه بگه چقدر پیر شدی، چاق شدی، لاغر شدی و... دیگه به هم نمی‌ریزیم.

قهرمان دوچرخه سواری، سرطان بیضه میگیره میره بیمارستان می‌خوان، یه بیضه‌شو بردارن و شیمی درمانی کنند، که این قهرمان دوچرخه سواری تصمیم میگیره و میگه من تو بیمارستان نمی‌مونم اگه قراره بمیرم، بذار جوانمردانه بمیرم و از بیمارستان میره و باز هم برمیگرده به دوچرخه سواری و 6 سال، قهرمان میشه پس وقتی اون چیزی که در درون ماست به حرکت در بیاد،اگر در جهت ارزش ها باشه به خوبی پیش میره.مثلا وقتی شخصی سرطان میگیره به هم میریزه که چی بشه؟ قبل از اینکه اون غده سرطانی اونو بکشه، خودش خودشو می‌کشه یه روز به دنیا آمدیم یه روزهم از دنیا می‌‌ریم دیگه لااقل تا روزی که زنده هستیم سرمون بالا باشه و از زندگی لذت ببریم.

ما هر تصویری که در ذهنمون داشته باشیم اون تصاویر ظاهر می‌شوند یکی ممکنه تصور کنه که بیماره و روز به روز لاغرتر و ضعیفتر میشه، و یا ممکنه شخصی تصور کنه کاملا سالم هست و از کوه بالا میرود و تفریح می‌کند که این تصاویر اثرات شگفت انگیزی دارد.

که این تفکرات غلط، و حرکت به سوی ضدارزشها روی ساختار جسم، تخریبات فراوانی میگذارد که به صورت انواع بیماری‌های جسمی و روانی خود را نشان می‌دهد، که همین مسئله باعث میشه ما فکر کنیم هیچ ارزشی نداریم و دیگه زندگی ارزشی نداره، و ناامید بشیم مثل شخصی که مصرف کننده است یا شخصی که مریضه، یا شکست عشقی خورده و غیره که مدام تکرار می‌کنه ما اشتباهی به دنیا آمدیم، اصلا مارو برای چی زاییدن و هزاران حرف دیگه که اینا توجیهی هست که ما بیشتر درنا امیدی و تاریکی ها فروبریم.و اعتماد به نفسمون رو از دست بدهیم و در مقابل نابودی تسلیم بشیم و برای رهایی و سلامتی خودمان کاری انجام ندهیم.

اگر به تمام هستی نگاه کنیم امکان ندارد چیزی پیدا کنیم، که جهت بیهودگی قدم به حیات نهاده باشد مثلا لاشخور که زشت است و گوشتش قابل خوردن نیست اگر نباشند؛ میکروب و لاشه مردار حیوانات باعث انواع بیماری‌ها می‌شود و همه را نابود می‌کند.

حتی کرم‌ها هم بیهوده خلق نشده‌اند کرم‌ها حفره‌هایی در زمین ایجاد می‌کنند که باعث میشه اکسیژن به خاک برسد و تقویت بشود

پس ما انسان ها که خیلی عظیم‌تر و بزرگتر از یک کرم هستیم، امکان نداره که جهت بیهودگی خلق شده باشیم.

انسان وقتی پا به هستی گذاشت، خداوند اون رو به یه دو راهی هدایت کردکه یکی تاریکی‌هاست و دیگری روشنایی‌ها که انتخاب با خود انسان است، و اصولا انسان تاریکی رو تجربه میکند؛ تا به عظمت روشنایی پی‌ببرد. یا درد فراق لذت وصال رو دو چندان می‌کند تا فراق نکشیم لذت وصال رو درک نمی‌کنیم یا اینکه موقع گرسنگی می‌فهمیم که سیری چه ارزشی دارد.

در این جهان هستی نیروی عظیمی به نام قدرت مطلق یا خداوند؛ مارو حمایت می‌کند و پشتیبان ماست که اول شرط آن این است که از ضدارزشها دوری کنیم. و به سمت ارزشها و صراط مستقیم حرکت کنیم، ضدارزش مثل دروغ گفتن، تو کار دیگران تجسس کردن، غیبت کردن و.. 

آقای ویلیام وایت که بیماری کلیه داشتند و ادرار کردن برایشان سخت بود، گفتند الان میدانم که یک ادرار کردن ساده وقتی که سالم هستیم، چقدر لذت بخش است و چه نعمت بزرگی است.

یا اینکه یک مشکل بسیار کوچیک در مسیر خون رسانی به قلب یا مغز به وجود بیاد ممکنه شخص فوت کنه، یا فلج بشه پس بهتر است به جای اینکه بگوییم خیلی چیزهارا قبول نداریم. کمی تفکر کنیم و به فلسفه وجودی حیات خود و دیگران احترام بگذاریم، و این امیدواری را باید داشته باشیم که یوسف گم گشته باز آید به کنعان، غم مخور و پایان شب سیه سفید است. و هرگز ناامید نشویم بدانیم که هیچ یک از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

 

مرزبان خبری: همسفر بیتا 

 

گردآوری و ویرایش، رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) 

 

تنظیم و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) نگهبان سایت. 

 

همسفران نمایندگی سنقروکلیایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .