دهمین جلسه از دوره دهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی راهنمای محترم مسافر کیانوش، نگهبانی مسافر سلمان و دبیری مسافر ابوالفضل، با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» و تولد اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر رحمان» پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ١۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان کیانوش هستم یک مسافر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر به من این اجازه را داد تا در کنگره حضور پیدا کنم. پیشاپیش روز معلم را خدمت معلم بزرگ کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام و تمام عزیزانی که در این جایگاه، چه در کنگره ۶۰ و چه در جامعه مشغول به خدمت هستند، تبریک عرض میکنم و امیدوارم بتوانند به اهدافی که در راستای انسان سازی دارند، دست پیدا کنند.
دستور جلسه وادی دوم است؛ هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی به منِ مسافر در هر جایگاهی که باشم، این نکته را گوش زد میکند که باید جایگاه خودم را در هستی پیدا کنم و وظیفه خودم را بدانم، مثل درختی که وظیفه و کارکردش تولید میوه است تا بقیه از آن استفاده کنند، من هم باید به این فکر کنم وظیفه و کارکرد من در هستی چیست؟ وقتی نظام هستی و کائنات آنقدر حساب و کتاب دارد که یک درخت حتی با آب شور هم میتواند میوه شیرینی تولید کند، پس منِ انسان با این همه پیچیدگی در جسم و با داشتن چهل میلیارد سلول حتماً وظیفه بزرگتری بر عهده دارم.
در وادی گفته میشود که ما بر اثر تفکر غلط و حرکت در مسیر ضد ارزشها به جسم، جان، روح و روان خودمان تخریبهای زیادی را وارد کردهایم، اول به جسم اشاره میشود، نه روح و روان، من وقتی وارد کنگره میشوم، تمام دغدغه من باید جسم من باشد. وقتی در وادی اول شروع به تفکر کردم و این واقعیت را پذیرفتم که در زمان مصرف چه خسارتها و آسیبهایی به خودم و اطرافیانم وارد کردهام، ممکن است این مسئله در من ایجاد یأس و ناامیدی کند و انرژی من را بگیرد، اینجاست که وارد وادی دوم میشویم و وادی دوم به من گوش زد میکند که باید مراقب باشم، چرا که افکار منفی به زیباترین شکل ظاهر میشوند و انسان را فریب میدهند.
تفکر یک حرکت درونی در صور پنهان ما است و تنها چیزی که میتواند جلوی این حرکت درونی را بگیرد، ناامیدی است. همانطور که در مثلث جهالت داریم، ناامیدی باعث میشود که ما از حرکت بایستیم. انسان برای شروع به حرکت نیاز به ابزارهایی دارد. وقتی انسان در مسیر تاریکی قرار دارد، اولین شرط برای بازگشت و حرکت به سمت نور و روشنایی این است که مسیر را تغییر بدهیم. هر کس به هر اندازه در تاریکی قرار داشته، وقتی به سمت نور برگردد همان اندازه روشنایی را تجربه میکند.
در وادی دوم جناب مهندس تکلیف را روشن کرده است، وقتی به پیامی که در اول وادی آمده است توجه کنیم، گفته شده؛ خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه میدهید. در این وادی مسیر درمان اعتیاد تشبیه شده است به جنگ نرم، جنگی که قابل رؤیت نیست و شاید خود شخص متوجه آن نشود، چون من شناختی از ابعاد تخریبها و نیروهای منفی که ممکن است در این جنگ با آنها روبرو شوم ندارم و نیازی هم نیست در سفر اول من خودم را درگیر شناخت این مسائل کنم. در سفر اول ما یک سری کارهای ساده را به صورت تکرار و تمرین به صورت منظم و در وقت مقرر انجام میدهیم تا به نتیجه برسیم، مثل تعریفی که جناب مهندس از نظم و انضباط در مسیر درمان با متد DST نمودهاند. با انجام این کارهای ساده به مرور یک بیداری در شخص شکل میگیرد و فرد در طول مسیر متوجه میشود که چه کارهایی را باید و میتواند و چه کارهایی را نباید و نمیتواند انجام دهد. مبحث دیگری که در وادی دوم وجود دارد، مبحث اختیار است. وقتی انسان بر سر دوراهی قرار میگیرد باید انتخاب کند کدام مسیر را ادامه بدهد و انتخاب مسیر درست به افکار و اندیشه شخص بستگی دارد و چگونگی عملکرد شخص در جنگ نرمی که پیش رو دارد.
و اما دستور جلسه دوم؛ یکمین سال رهایی مرزبان عزیز آقا رحمان و همسفران محترمشان. من این تولد را در ابتدای امر خدمت بنیان کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم، خدمت آقا کامران عزیز و همسفر محترمشان خانم مرجان، و خدمت راهنمای محترم آقا فرزاد و ایجنت محترم نمایندگی آقا محمد جواد تبریک عرض میکنم.
آقا رحمان تقریبا دو سال پیش وارد کنگره و لژیون ۱۶ شدند. منظم بودن یکی از صفات بارز آقا رحمان بوده و هست، آقا رحمان از زمانی که وارد کنگره شده در تمامی کلاسهای آموزشی و جلسات لژیون همیشه و به موقع حضور داشته است. آقا رحمان همیشه تلاش کرده خدمتگزار خوبی برای کنگره باشد و در طول مدتی که در کنگره حضور دارد، جایگاههای خدمتی بسیاری را تجربه کرده. در سفر اول عضو لژیون سردار بوده، در ادامه دبیر لژیون سردار شدند، دو دوره اعلام دنوری برای خودشان و همسفرشان کردهاند، تقریباً ۱۵ ماه در سیستم صوتی خدمت کرد، در ادامه وارد جایگاه مرزبانی شد و با دریافت شال مرزبانی مطمئناً مسیر جدید و اتفاقات جدید برایش رقم خواهد خورد و امیدوارم در آینده بتواند شال راهنمایی بگیرد و جایگاه خدمتی راهنمایی را تجربه کند. ما باید در کنگره قدر جایگاههای خدمتی که در آن قرار داریم را بدانیم و خدمتی که انجام میدهیم را وظیفه خودمان بدانیم.
کلام آخر در مورد آقا رحمان اینکه: آقا رحمان از اول سفر تا امروز تمام کارهایی که یک مسافر چه در سفر اول و چه در سفر دوم باید انجام دهد را به نحو احسن انجام داده، همیشه سیدیها را به موقع نوشته، هم چهل سی دی سفر اول و هم سیدیهای سفر دوم. مجدداً این رهایی را به آقا رحمان و تمامی عزیزان تبریک عرض میکنم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.

سخنان مرزبان محترم مسافر رحمان:
سلام دوستان رحمان هستم یک مسافر؛
خدا را شاکرم که امروز در این جایگاه حضور دارم. در ابتدا تشکر میکنم از جناب مهندس، چون اگر جناب مهندس نبودند مطمئناً من هم امروز وجود نداشتم. از راهنمای عزیزم آقا کیانوش و راهنمای محترم همسفر فریبا که برای من و همسفرم زحمات زیادی کشیدند، تشکر میکنم. تشکر میکنم از آقا کامران عزیز و همسفر محترمشان خانم مرجان که کنگره را به استان و شهر ما آوردند، تشکر میکنم از آقا محمد جواد ایجنت شعبه، گروه مرزبانی، ایجنت قبلی شعبه و گروه مرزبانی قبلی.
اگر بخواهم در مورد سفر اولم صحبت کنم؛ سفر سختی داشتم، چون زمان ورود به کنگره هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی در شرایط خیلی بدی قرار داشتم، زمانی که من به کنگره آمدم درگیر بیماری جسمی بودم، علم پزشکی بیماریام را نوعی سرطان تشخیص داده بود و به قول خودمان جوابم کرده بودند. ولی با ورود من به کنگره معادله فرق کرد و امروز که در این جایگاه حضور دارم خدا را شاکر و سپاسگزارم که مشکلم رفع شده و این را در ابتدا مدیون کنگره ۶۰ و آقا کامران عزیز هستم، با راهکاری که آقا کامران به من داد و نسخهای که برایم پیچید، تمام مشکلاتم حل شد.
همانطور که در وادی دوم گفته میشود؛ همیشه کسی هست که مراقب و پشتیبان ما باشد، و اگر در صراط مستقیم حرکت کنیم قدرت مطلق ما را تنها نمیگذارد و همیشه یاریمان میکند. ممکن است تعریف از قدرت مطلق یا خداوند برای هر کس متفاوت باشد، خود من قبل از ورود به کنگره هیچ اعتقادی به قدرت مطلق و عدالت و این مسائل نداشتم، ولی امروز مطمئنم که خداوند و قدرت مطلقی وجود دارد و هر کس در هر جایگاه و هر شرایطی هست این عین عدالت است. وقتی بخواهیم در صراط مستقیم حرکت کنیم و مسیر درست را برویم ممکن است در طول مسیر با مشکلاتی مواجه شویم، من هم در طول مسیر مشکلات زیادی برایم به وجود آمد، ولی چون از اول ورودم به کنگره تلاش کردم حس خود را با حس کنگره تطابق بدهم، نگذاشتم که این مشکلات سد راهم بشوند. همیشه سعی کردم دینی که به کنگره دارم را ادا کنم.
من به خاطر شرایط شغلی که داشتم برای درمان اعتیادم، نمیتوانستم در هر انجیاو حضور پیدا کنم یا هر روشی را امتحان کنم، ولی همیشه در حال تحقیق برای پیدا کردن بهترین راه بودم، چون بسیاری از مصرف کنندهها را دیده بودم که بر اثر روش درمانی غلط، مشکلشان که حل نشده بود هیچ، تازه مشکلات جدیدی هم پیدا کرده بودند. ولی امروز به مسیری که در آن قرار دارم و روش و متدDST و کنگره ۶۰ ایمان دارم، چون زندگیام را مدیون کنگره ۶۰ هستم و تا جایی هم که بتوانم تلاش میکنم دینم را به کنگره ادا کنم. خیلی وقتها قید کار و درآمد را زدم تا در کنگره حضور داشته باشم و بتوانم خدمتی بکنم، چون اگر کنگره نبود سلامتی و کار هم نبود. امیدوارم بتوانم دینم را به کنگره ادا کنم.
سخنان راهنمای همسفر سرکار خانم فریبا:
سلام دوستان فریبا هستم یک همسفر؛
خدا را بسیار شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه حضور دارم. در ابتدا روز معلم را خدمت بزرگ معلم و استاد راهنمای کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام و تمام عزیزانی که در جایگاه راهنمایی مشغول آموزش هستند، تبریک عرض میکنم و امیدوارم خداوند حال خوش را نصیبشان کند.
تبریک عرض میکنم یکمین سال رهایی آقا رحمان را در رأس خدمت بنیان کنگره جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، تبریک عرض میکنم خدمت راهنمای محترم آقا کیانوش که بسیار بسیار زحمت کشیدهاند تا چنین شاگردی تربیت کنند و امیدوارم خیر و برکت این خدمتشان در زندگیشان جاری باشد. تبریک عرض میکنم خدمت خانم فریده عزیز، رهجوی بسیار صبور و مهربان. ده ها برابره تمام صفات و خوبیهایی که دوستان از آقا رحمان در مشارکتها گفتند، در خانم فریده وجود دارد. ایشان در این مدت تلاشهای زیادی کردند تا بتوانند به عنوان یک همسفر در کنار آقا رحمان باشند، انشاالله با علاقه و خواستهای که در وجودشان هست در کنگره ماندگار باشند.
تبریک عرض میکنم خدمت خانم افسانه عزیز، روزی که تولد آقا رحمان را اعلام کردند، خانم افسانه اشک شوق میریختند، امیدوارم تمام کسانی که در خانوادهشان مصرف کننده دارند، روزی این اشک شوق را تجربه کنند. این رهایی را به تمام خدمتگزاران کنگره تبریک عرض میکنم، خدمت ایجنت مسافران آقا محمد جواد و ایجنت همسفران خانم نسرین تبریک عرض میکنم. در پایان میخواهم این نوید را به مسافران بدهم که اگر خواسته درمان را داشته باشند و فرمانبردار خوبی باشند، قطعاً چنین روزی را تجربه خواهند کرد.
سخنان همسفر خانم فریده:
سلام دوستان فریده هستم همسفر؛
شاکر و سپاسگزار خداوند هستم، از تمامی عزیزان تشکر میکنم بابت حضور و ابراز احساساتتان. اگر امروز من و مسافرم در این جایگاه حضور داریم و این لحظه را تجربه میکنیم، فقط و فقط به خاطر تلاشهای راهنمای عزیزم و راهنمای مسافرم آقا کیانوش است. از مسافرم بسیار بسیار سپاسگزارم و این روز را به ایشان تبریک عرض میکنم. تشکر ویژه می کنم از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و تمامی اعضای کنگره ۶۰.


نگارنده و ویراستار: مسافر یونس لژیون ۱۶
عکاس: مسافر امین لژیون ۱۸
تنظیم: مسافر بهزاد لژیون ۱۱
ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید
نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران
- تعداد بازدید از این مطلب :
816