English Version
This Site Is Available In English

گر که خواهی رسی بر معرفت چهارده وادی‌ست کلید عافیت

گر که خواهی رسی بر معرفت چهارده وادی‌ست کلید عافیت

جلسه یازدهم از دوره پنجاه و سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی البرز کرج، با استادی راهنمای محترم پهلوان صامت، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه «وادی دوم و تاپیر آن روی من» پنج‌شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان، صامت هستم، یک مسافر. ابتدا از گروه مرزبانی قبلی و مرزبان‌های جدید تشکر می‌کنم و به آن‌ها خداقوت می‌گویم. امیدوارم بتوانند بهترین برداشت را از مسئولیت خود داشته باشند؛ چرا که رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز نهفته است: یکی یافتن راه، و دیگری نحوه برداشت ما از آن. به همین دلیل است که در پایان وادی‌ها جمله‌ای با مضمون "تأثیر آن روی من" آورده شده است. این موضوع به دانایی و دانایی مؤثر بازمی‌گردد.
دستور جلسات کنگره مانند کلیدهای یک پیانو هستند. یک تازه‌وارد، شبیه به هنرجوی مبتدی موسیقی است که تازه وارد کلاس شده. ما به یکدیگر یاد می‌دهیم که چگونه حرکت کنیم. مثلاً در کنگره اگر حرفی خلاف شأن کنگره زده شود، بلافاصله تذکر می‌دهیم. اما بیرون از کنگره برخی می‌گویند: "اینجا که دیگر کنگره نیست!" در حالی‌که یک سفر اولی در کنگره آموزش می‌بیند که حتی خارج از این مکان هم به سمت ضد‌ارزش‌ها نرود.
راهنما در برابر نیروهای منفی می‌ایستد و اختیار را به دست می‌گیرد، و می‌گوید: "از این به بعد من به رهجو می‌گویم چه‌کار کند." این موضوع به رهجو قدرت و امید می‌دهد تا بتواند داروی خود را به‌درستی مصرف کند. بنابراین، می‌توان گفت افرادی که به راهنمای خود گوش می‌دهند و قوانین را رعایت می‌کنند، در حال نواختن آهنگ زیبای رهایی هستند.
وادی دوم در ظاهر می‌گوید: "هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم." حال، اگر حال من خوب شد و به جایگاهی رسیدم، چه باید بکنم؟
گر که خواهی رسی بر معرفت
چهارده وادی‌ست کلید عافیت
یک‌به‌یک خوان، به انجامش رسان
تا که گردی در جهان پر مرتبت

گردد آغاز با تفکر ساختار
بی‌تفکر آنچه هست، روبه‌زوال
گر شدی مأیوس و هیچ و ناامید
وادی دوم دهد بیشت امید
گر بگردی علت خلق جهان
خود بدانی نیست این دنیا به هیچ
وادی‌ها نیز همانند یک خودکارند که از انتها پر می‌شوند ولی از نوک می‌نویسند؛ وادی‌ها در کنگره از انتها، یعنی عشق، محبت و بخشش آغاز می‌شوند، اما نگارش آن‌ها از وادی تفکر شروع می‌شود.
هیچ سفری آغاز نمی‌شود، مگر آن‌که سفر اولی، مواد مصرفی‌اش را بیرون از کنگره رها کرده باشد. یعنی باید با پیراهن سفید، مرتب و منظم، وارد کنگره شود و با آغاز سفر، در پله‌های ۲۱ روزه، با آرامش قدم بردارد تا به تعادل برسد.
سیگار باید در سفر اول درمان شود؛ در غیر این صورت، مانند شمعک آبگرمکن عمل می‌کند که با باز شدن شیر آب و کوچک‌ترین اشتباهی شعله‌ور می‌شود و احتمال بازگشت فرد به مصرف مواد وجود دارد.
خیلی‌ها فکر می‌کنند لژیون سردار، لژیون پولدارهاست؛ در حالی‌که اتفاقاً لژیون سردار، متعلق به افرادی‌ست که شاید از نظر مالی غنی نباشند، اما از نظر عشق و تعهد، بسیار غنی‌اند. لژیون سردار یادآور گذشته ماست. خود من در دوران مصرف با اشک، مواد مصرف می‌کردم و از خداوند کمک می‌خواستم. تا اینکه خداوند گفت: "کمکت می‌کنم، به شرطی که با نیروهای تاریکی بجنگی، وارد دل مافیا شوی و چراغ رهایی را به دست بگیری."
در کنگره، همه ما برای هم و به خاطر هم هستیم. ما خدمت می‌کنیم و پیوند محبت بین ما غیرقابل انکار است. با نزدیک شدن به پایان مهلت گلریزان، امیدوارم همه ما به تعهدات‌مان عمل کنیم. در پایان باید بگویم: کنگره ۶۰ یک صندلی به نام عشق دارد که بخشش بر آن نشسته، و بخشش، فرزند عشق و محبت است. از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، از همه شما سپاسگزارم.

تایپ متن: مسافر رضا 
عکاس: مسافر محمدحسین
ویرایش: مسافر وحید
بارگزاری: مسافر صدرا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .