English Version
This Site Is Available In English

در کنگره۶۰ جایگاه‌ها فرد را انتخاب می‌کنند

در کنگره۶۰ جایگاه‌ها فرد را انتخاب می‌کنند

ابتدا عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما همسفر هدی و انتخاب شایسته‌تان به عنوان ایجنت جدید شعبه اسبیکو را تبریک عرض می‌کنم. در این خصوص مناسب دیدیم مصاحبه‌ای کوتاه با شما داشته باشیم.
ابتدا خودتان را به رسم کنگره۶۰ معرفی کنید:

سلام دوستان هدی هستم همسفر محمد، آخرین آنتی ایکس مصرفی‌ تریاک روش درمان DST داروی درمان شربت OT مدت زمان سفر اول ۱۰ ماه و ۱۵ روز و مدت رهایی‌ ۵ سال و ۷ ماه، به راهنمایی مسافر رضا و همسفر ملیحه، ورزش در کنگره تنیس روی میز و بدمینتون.

اگر ممکن است برایمان بگویید چه زمانی به این فکر افتادید که برای مسئولیت ایجنتی پیش‌قدم شوید؟

از ابتدا که وارد کنگره شدم و با جایگاه‌های مختلف آشنا شدم، شرح وظایف آن‌ها را مطالعه کردم و متوجه شدم که هر جایگاه انرژی و آموزش خاص خود را دارد. تلاشم این بود که ان‌شاءالله پس از جایگاه راهنمایی، بتوانم جایگاه ایجنتی را نیز تجربه کنم. تصمیم برای ایجنتی، تصمیمی نبود که برایم در یک‌شب اتخاذ شود. از زمانی که وارد جایگاه راهنمایی شدم، با خودم عهد کرده بودم که اگر قرار است در سیستم قرار بگیرم و جایگاه‌های مختلف به من داده شود، باید خودم را لایق آن جایگاه‌ها کنم. در کنگره۶۰ جایگاه‌ها فرد را انتخاب می‌کنند و انسان باید شایستگی و منزلت آن جایگاه را به دست آورد. به همین دلیل، در این مدت تمام تلاشم بر این بود که خودم را آماده کنم. وقتی نزدیک به انتهای دوره راهنمایی‌ام شدم، (تقریباً سه، چهار ماه از دوره راهنمایی ایشان مانده است) با خودم فکر کردم که بعد از آن چه کاری می‌خواهم انجام دهم و قرار است در این سیستم چه نقشی داشته باشم، بنابراین تصمیم گرفتم برای ایجنتی درخواست دهم. این تصمیم، فکری بود که سال‌ها با من بود و برای رسیدن به آن خیلی روی خودم کار کرده بودم. ان‌شاءالله لایق باشم و بتوانم در این جایگاه خدمت کنم.

در مسيری که برای خود در ذهن دارید،  بیشترین اتفاقی که شما را به هدف نزدیک‌تر کرد، چه بود؟

هر شخصی وقتی می‌خواهد کار بزرگی انجام دهد و تصمیم مهمی بگیرد، به واسطه نیروهای منفی و چالش‌ها با موانعی روبه‌رو می‌شود که این‌ها همه را رحمت می‌دانم. به نظر من، انسان در این چالش‌ها محک می‌خورد تا ببیند آیا آنقدر استقامت دارد که تصمیمی که گرفته را به پیش ببرد یا خیر. برای خودم بارها پیش آمده که وقتی تصمیم می‌گیرم کاری را انجام دهم، مشکلاتی برایم به وجود می‌آید که به طور غیرمستقیم و زیرپوستی به من می‌گوید نمی‌توانی این کار را انجام دهی. این تفکرات به من می‌گوید که چرا این دغدغه‌ها را برای خودت درست می‌کنی؟ چرا خودت را درگیر می‌کنی؟ چرا نمی‌گذاری ذهنت آزاد باشد؟ ولی برای من، این افکار فشارهایی هستند که مرا به جلو می‌راند. هرچقدر مشکلات و چالش‌ها بیشتر می‌شود، بیشتر به خودم می‌گویم که این‌ها آمده‌اند تا مرا از مسیرم دور کنند، پس باید قوی‌تر و مصمم‌تر باشم. به همین دلیل هرچه نیروی منفی بیشتر می‌شود، متوجه می‌شوم که مسیرم را درست انتخاب کرده‌ام.

اگر ظرفیت را مانند ظرف در نظر بگیریم، در مواقعی که ظرف انسان بزرگ است،اما مسئولیت کمی به اوداده داده می‌شود، چه باید کرد؟

مثلاً من یک ظرف ۲۰ لیتری دارم، اما ۱۰ لیتر در آن آب بریزم. در مورد ظرفیت انسان، ابتدا این نکته را عرض می‌کنم که من معمولاً وقتی مسئله‌ای پیش می‌آید، راجع به شخص فکر نمی‌کنم بلکه خودم را در آن شرایط قرار می‌دهم و مجسم می‌کنم که اگر من در آن موقعیت بودم، چه می‌کردم، اما این‌که ظرف یک شخص چقدر است یا یک شخص توانایی بیشتری دارد، اما مسئولیتی کمتر از توانایی هایش به او داده می‌شود به نظر من، هر شخصی در هر قسمت از زندگی هر کاری را که انجام می‌دهد، باید از خود راضی باشد و نباید به مقایسه خود با دیگران بپردازد. اینکه فردی توانمندی زیادی داشته باشد و مسئولیت کمتری به او داده شود، نباید باعث نگرانی یا حسرت خوردن شود. مقایسه کردن خود با دیگران و بهانه‌جویی، تنها منجر به انرژی منفی می‌شود و هیچ ثمری ندارد، به جای آن، هر فرد باید تلاش کند که در هر موقعیتی که قرار دارد، بهترین خود را ارائه دهد.

شما باید این را بپذیرید که در حال حاضر، کاری که به شما سپرده شده است را باید به بهترین شکل ممکن انجام دهید، حتی اگر در ذهن خودتان احساس کنید لایق مسئولیت‌های بزرگ‌تری هستید. اما هر کاری، حتی کوچک‌ترین کارها، اگر با دقت و میل و علاقه انجام شود، ارزشمند خواهد بود. هرچند ممکن است دیگران آن را کوچک و بی‌اهمیت بدانند، وقتی این کار به درستی انجام شود، در طول زمان مسئولیت بزرگ‌تر می‌شود. به عنوان مثال، در جشن‌ها یک نفر را به عنوان مهمان‌دار انتخاب می‌کنند. برای خود ما پیش آمده که در یک جشن، یکی از راهنماها به عنوان مهمان‌دار، دیگری به عنوان میکروفون‌گردان و شخصی دیگر به عنوان نگهبان جلسه انتخاب شده‌اند. نباید به خود بگویید که چرا شما مهمان‌دار شده‌اید و نگهبان جلسه نیستید. شما می‌توانید در همان جایگاه مهمان‌داری به قدری قشنگ و قانون‌مند کار خود را انجام دهید که آن جایگاه زیبایی خود را نشان دهد و شاید دیگران بگویند کاش من هم مهمان‌دار شده بودم، حتی آن شخصی که در جایگاه نگهبانی یا استادی است، با دیدن عملکرد درست شما ممکن است فکر کند که کار مهمان‌داری جذاب‌تر است. شما باید در هر جایگاهی که قرار دارید از خودتان راضی باشید و کاری کنید که حال خودتان خوب باشد. وقتی حال خودتان خوب باشد، آرام آرام مسئولیت‌های بزرگ‌تر و مهم‌تری به شما محول خواهد شد.

اگر کسی مسئولیت مهمی در کنگره۶۰، برعهده داشته باشد، مانند کسانی که شال دارند، اما به حاشیه کشیده شوند، چه اتفاقی ممکن است برای او رخ بدهد؟

کسانی که حاشیه‌ها را می‌بینند، در واقع خودشان در حاشیه هستند. افرادی که در دریا قرار دارند، فقط آب می‌بینند و نمی‌توانند بگویند که کوه یا جنگل را می‌بینند، اگر کسی درگیر حاشیه‌ها شود و اگر یک نفر پیشش می‌آید و در مورد فرد دیگری صحبت می‌کند، باید همان لحظه به خودش یک تلنگر بزند و به خود بگوید: تو خودت وارد حاشیه شده‌ای، چرا که هیچ کسی که در مسیر اصلی و در جاده‌ درست باشد، وارد حاشیه نمی‌شود، در چنین مواقعی باید به خود بگوید که اشتباه کرده است. نیروهای منفی همیشه هستند و هیچ فردی، حتی پیامبران، از تأثیر این نیروها مستثنی نبوده‌اند، مهم این است که هر فرد با توجه به اختیاری که دارد، بهترین تصمیم‌ها را بگیرد. این اتفاقات کاملاً طبیعی است. همانطور که القاهای منفی وجود دارند، القاهای مثبت هم وجود دارند، اما اینکه شخص کدام‌یک را انتخاب کند، بستگی به خود او دارد. در نهایت باید بگویم که اگر کسی وارد حاشیه شود، خودش به تدریج از سیستم خارج می‌شود، چرا که مسیر اصلی و درست کاملاً مشخص است. عذرخواهی می‌کنم، اگر اینطور می‌گویم، اما انگار شما حواستان پرت شده و به علف‌های سبز کنار جاده نگاه می‌کنید و به تدریج از جاده اصلی خارج می‌شوید، هیچ‌کس شما را هل نمی‌دهد بلکه خود شما با انتخاب مسیر اشتباه، از جاده اصلی منحرف می‌شوید.

راه تشخیص این‌که انسان بفهمد مسیر درست را می‌رود وبه اصطلاح  قبله‌اش کج نیست چیست؟

تمام تلاش انسان‌ها در نهایت برای این است که حالشان خوب باشد و قدم‌هایی که برمی‌دارند و تصمیم‌هایی که می‌گیرند، برای بهبود حال خودشان است. وقتی که کاری را انجام می‌دهید، در ابتدا نمی‌دانید که پایان مسیر چه خواهد شد؛ اینکه خوب است یا بد، اما زمانی که شروع به انجام کاری می‌کنید و در پایان آن، رضایت خاطر و احساس خوبی پیدا می‌کنید، می‌توانید متوجه شوید که مسیر درستی را پیش گرفته‌اید. زمانی که کاری را انجام می‌دهید، نشانه‌اش این است که حالت به قدری خوب می‌شود که احساس می‌کنید از درون جوشش و انرژی مثبت در شما است. گاهی ممکن است مدت‌ها از آن کار گذشته باشد، اما وقتی به آن فکر می‌کنید، لبخند بر لب‌های شما می‌آید و از یادآوری آن لحظات، احساس خوبی پیدا می‌کنید، اما گاهی اوقات نیز ممکن است کاری را انجام دهید و در انتهای آن یا در حین انجام آن، به شکلی ناخودآگاه احساس پشیمانی کنید و قلبتان سنگین شود. در واقع، این‌که مسیر درست را می‌روید یا نه، بستگی به حال شما دارد. اگر در مسیر درست باشید، قطعاً حالتان خوب است و در واقع در بهشت قرار دارید، اما اگر مسیر اشتباهی را رفته باشید، احساس می‌کنید که در جهنم قرار دارید.

آیا رابطه‌ای بین نقطه تحمل و ظرفیت وجود دارد؟

نقطه تحمل و ظرفیت مانند بسیاری از ویژگی‌های مهمی هستند که انسان‌ها باید به دست آورند؛ شما باید رازدار خوبی باشید، امانت‌دار باشید، مردم‌دار باشید، قدرت نه گفتن را بلد باشید، خوش‌رو و خوش‌زبان باشید، کینه نداشته باشید و... . در کنار این‌ها باید نقطه تحمل بالایی داشته باشید و ظرفیت وجودی خود را افزایش دهید. از نظر من، نقطه تحمل و ظرفیت با هم رابطه‌ای مستقیم دارند. شما زمانی می‌توانید از حرف کسی ناراحت نشوید و نقطه تحمل بالایی داشته باشید که ظرف وجودی بزرگی داشته باشید. به این صورت که اگر یک لگن بزرگ داشته باشید و کسی یک ریگ در آن بیندازد، اصلاً متوجه نمی‌شوید؛ اما اگر یک کاسه کوچک داشته باشید، حتی انداختن یک ریگ در آن به وضوح دیده می‌شود؛ بنابراین در کنار اینکه فرد باید نقطه تحملش را بالا ببرد، باید از نظر ظرفیتی نیز آن‌قدر روی خود کار کرده باشد که هیچ مسئله‌ای او را به هم نریزد و بتواند در برابر مسائل مختلف آرامش خود را حفظ کرده و بهترین تصمیم را بگیرد.

مهمترین مسؤلیتی که بر عهده همسفران سفر اولی است چیست؟

از نظر من، یک همسفر سفر اولی هیچ تفاوتی با یک همسفر سفر دومی یا آزاد مرد ندارد. این‌که بگوییم همسفران سفر اولی مسئولیت بسیار سخت‌تری نسبت به سفر دومی‌ها دارند، اصلاً صحیح نیست. همه ما مسئولیت‌هایی داریم و کارهایی را انجام می‌دهیم، گاهی اوقات هیچ کاری نکردن حتی بهتر است. وقتی می‌گوییم سفر اولی، یعنی کسی که مسافر او در حال مصرف دارو است، اما به نظر من فرقی ندارد که فرد سفر اولی باشد یا سفر دومی، یا حتی کسی که جایگاه آزاد مردی را تجربه کرده است، همسفر باید مهم‌ترین کار را انجام دهد؛ روی خود کار کند. همسفر باید به توانایی‌های خود آگاه شود و بداند که چه ویژگی‌ها و توانمندی‌هایی دارد، سپس در جهت رشد آن‌ها قدم بردارد. هدف این است که نخواهیم دیگران را اصلاح کنیم یا به آن‌ها بگوییم چه کاری درست است و چه کاری اشتباه، اگر هر کس روی خود کار کند و بخواهد خودش را درست کند، به طور طبیعی جامعه نیز اصلاح می‌شود. این بهترین کاری است که یک همسفر می‌تواند انجام دهد، فارغ از اینکه در کدام مرحله از سفر باشد. گاهی اوقات می‌گوییم سفر اولی‌ها کارشان راحت است و سفر دومی‌ها سخت‌تر است، اما وقتی با یک همسفر سفر دومی صحبت می‌کنیم، متوجه می‌شویم که در سفر اول اصلاً گلایه نمی‌کرد، اما در سفر دوم می‌گوید که اینجا خیلی سخت‌تر است. چرا؟ زیرا او فکر می‌کرد که با قطع دارو، حال مسافر بهتر می‌شود و این باعث راحتی او می‌شود، اما اگر از ابتدا به این نتیجه رسیده بود که تنها کاری که باید انجام دهد، کار کردن روی خودش است، حالش بسیار زودتر از آنچه که فکر می‌کرد بهبود می‌یافت و به تعادل می‌رسید.

در پایان از شما درخواست می‌کنم اگر نکته‌ای مد نظر شما است که مطرح نشده بیان کنید:

در نهایت، خداوند بزرگ را شاکر هستم که اجازه ورود به کنگره را به من داد و در ادامه من را لایق دانست که جزو خدمت‌گزاران این سیستم باشم. ان‌شاءالله بتوانم در جایگاه‌های مختلف کنگره۶۰ خدمت کنم و به نحو احسن از لطفی که کنگره۶۰ به من داشته، قدردانی کنم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان که وقت و انرژی خود را صرف آموزش به امثال من می‌کنند، سپاسگزار هستم. همچنین از راهنما خودم همسفر ملیحه، که الفبای کنگره را به من آموخت، تشکر می‌کنم، همچنین از اسیستانت رابط، همسفر منصوره که دوره قبل ایجنت گروه همسفران خرم‌آباد بودند و اکنون در جایگاه ایجنتی، راهنمای من هستند، قدردانی می‌کنم. به‌راستی، همسفر منصوره یکی از بهترین افرادی هستند که برای من چراغ روشن کرده‌اند و مسیر درست را به من نشان داده‌اند، ان‌شاءالله که بتوانم به بهترین شکل ممکن وظایفی که به من محول شده را انجام دهم و در نهایت از شما که وقت گذاشتید و این مصاحبه را انجام دادید، تشکر می‌کنم. موفق و پیروز باشید. 

مصاحبه کننده: همسفر فهیمه رهجو راهنما همسفر هدی(لژیون دوم)
عکاس: همسفر نازنین زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه(لژیون اول)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .