سلام عرض ادب و وقت بخیر خدمت شما عزیزان، امروز در خدمت همسفر مهسا هستیم که به همراه مسافر خود حمید به کنگره آمدند که آنتیایکس مصرفی مسافر او قرص بوده است که با راهنمای همسفر فاطمه و مسافر رضا قدمی به مدت ۱۱ ماه و ۵ روز به روش DST و داروی درمان OT سفر کردند و در حال حاضر به مدت ۵ سال و ۲ ماه و ۱۵ روز است که به لطف خداوند و دستان پر مهر آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند در ضمن همسفر مهسا مسافر لژیون تغذیه هستند که با وزن ۸۷ کیلو وارد لژیون جونز شدند و با راهنمایی همسفر سمیه به مدت ۲ ماه و نیم با روش DST در حال سفر هستند و فعلاً به وزن ۸۳ کیلوگرم رسیدهاند در ادامه همراه ما باشید؛
لطفاً بگویید در چه جایگاههایی تجربه حضور داشتید و کدام خدمت در شما تغییر محسوسی ایجاد کرد؟
من در جایگاههای؛ کارت عضویت، حضور و غیاب، مرزبانی، خدمتگزار سایت، سیستم صوتی، دبیر کارگاه عمومی و دو بار هم عضو لژیون سردار بودم، خدمت مرزبانی برای من آموزشهای زیادی داشت و خیلی این خدمت را دوست دارم و اگر باز قوانین اجازه میداد که مرزبان شوم با کمال میل دوست داشتم در این جایگاه باز هم خدمت کنم.
آیا تا قبل از زمانی که با کنگره۶۰ آشنا شوید احساس پوچی میکردید اگر جواب مثبت است لطفاً در مورد راهحل آن توضیح دهید؟
بله صددرصد، خیلی احساس ناامیدی و پوچی میکردم ولی راهحلی که برای من وجود داشت این بود؛ من زندهام ، برای خود ارزشمند هستم و زندگی بیهوده نیست چون سختیها هم باعث قویتر شدن من میشود پس باید بدرخشم حتی اگر هزار بار زمین بخورم.
شما به عنوان همسفر دو مسافر از اینکه نظارهگر خروج آنها از تاریکی به سمت روشناییها بودید چه احساسی دارید؟
خیلی احساس خوبی دارم و بابت این همسفر بودن برای داشتن دو مسافر به خود میبالم همچنین بابت وجود مسافرهای خود خدا را هزاران بار شکر میکنم.
اکنون مسافر اول شما به عنوان خدمتگزار در نمایندگی شهباز خدمت میکند و شما در نمایندگی امیر هستید از اینکه نمیتوانید با هم در یک شعبه آموزش بگیرید و اغلب با وجود دو فرزند خود به کنگره میآیید آیا شرایط برای شما سخت نیست؟
از اینکه مسافر من در نمایندگی شهباز خدمت میکند؛ شاکر خداوند هستم شاید شرایط سخت باشد ولی در عین سختی آموزشهای ناب و برکت برای زندگی ما فراهم شده و همین که مسافر من در آنجا حال خیلی خوبی دارد و همین باعث شده که سختیها و مشکلات را اصلاً نبینم و فقط آموزش بگیرم.
چه انگیزهای در شما وجود دارد که با اینکه آزادمرد محسوب میشوید اما برای ماندن در کنگره و خدمت راهنمایی مصمّم هستید؟
من به کنگره و معجزههای آن ایمان دارم و از خداوند میخواهم تا زمانی که نفس میکشم در کنگره خدمتگزار باشم تا خدمت کنم، آموزش بگیرم و هر روز بابت وجود کنگره در زندگی خود خداوند را شکر میکنم.
آیا وادی دوم توانسته است شما را با خود واقعیتان آشنا کند؟
در همان سیاهی و تاریکیهای زندگی وادی دوم در گوش من نجوا کرد: ( هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم ) و این جمله مثل: شمعی کوچک در دل من روشن شد. ذرهذره فهمیدم که بودن من در زندگی، اشکها و زخمهای عمیق همه نقشی داشتند تا دست من را بگیرند و به خود واقعیام برسانند که بیهوده نیامدهام و حتی ته چاه هم پایان من نیست.
آیا میتوانیم بدون درک وادی اول ( با تفکر؛ساختارها آغاز میگردد بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود) جایگاه خود را در جهان هستی پیدا کنیم و دلیل هیچ نبودن خود را پیدا کنیم؟
قطعاً نمیشود؛ وادیها مانند چراغی هستند که راه را به من نشان میدهند تا از وادی اول عبور نکنم قطعاً نمیتوانم وادیهای بعد را درک کنم.
برای بازگشت از مسیر ضدارزشها و بیرون آمدن از تاریکیها چگونه باید اقدام کرد؟
تزکیه و پالایش را شروع کنم و ذرهذره ضدارزشهایی که در وجود من است را با ارزشها جایگزین کنم زیرا ساختار آنها در یک شب به وجود نیامده است که یک مرتبه از بین برود ولی با توجه به وادی دوم نباید ناامید باشم و مطالب گفته شده توسط آقای مهندس حسین دژاکام را عملی کنم و قطعاً سه نیروی القاء، احیاء و تحرّک هم به کمک من میآیند.
به عنوان کلام آخر اگر صحبتی دارید، بفرمایید؛
از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان که این بستر را برای من فراهم کردند سپاسگزارم، از راهنمایان خود قدردانی میکنم و بابت وجود آنها که برای من برکت است خداوند را شکر میکنم همچنین از عزیزانی که عاشقانه در سایت خدمت میکنند و این فرصت را در اختیار بنده گذاشتند سپاسگزارم.
ممنون از شما که وقت خود را به ما اختصاص دادید.
مصاحبهکننده: همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر شهلا (لژیون دوم)
عکاس و ارسالکننده: همسفر فاطمه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی امیر اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
130