English Version
This Site Is Available In English

با آموزش‌های کنگره ناامیدی و ترس کم می‌شود

با آموزش‌های کنگره ناامیدی و ترس کم می‌شود

اولین جلسه از دوره سوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی خواف در روزهای پنجشنبه با استادی مسافر برات الله و نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در 11 اردیبهشت 1404  ساعت 15 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان برات الله هستم یک مسافر...
دستور جلسه امروز وادی دوم و این آمدن من به کنگره برای چه است و وجود من هیچ‌وپوچ نبوده من آمدم کنگره تا شهر وجودی خود را که در کنگره یاد گرفتم مواد مخدر، ترس و ناامیدی بیرون کنم. من خودم ناامید بودم و چون سن و سالی از من گذشته بود خیلی امیدی نداشتم و من را الهام و القای نیروی منفی احاطه کرده بود که تو نمی‌توانی درمان شوی و وجودم پر از ترس و ناامیدی بود.اما وقتی وارد کنگره شدم فهمیدم که من هم می‌توانم شهر وجودی خود را بازسازی کنم و درمان شوم من در زمان مصرفم چون ساله‌های زیادی مصرف‌کننده بودم تمام وجودم را ترس و ناامیدی گرفته بود و فکر می‌کردم هیچ کار نمی‌توانم انجام دهم، صبح‌ها دیر از خواب بیدار می‌شدم تا ظهر خواب بودم و به هیچ کاری نمی‌رسیدم و زمانی هم که سرکار می‌رفتم دو ساعت که کار می‌کردم باز دوباره می‌رفتم پای مصرف مواد مخدر اما از زمان ورود به کنگره با آموزش و دانش از من ترس و ناامیدی را گرفتند و من هم فرمان‌بردار خوبی بودم و هر چه راهنمایم گفت انجام دادم شاید در مسائل زندگی زیاد قوانین را رعایت نکرده باشم؛

اما درون کنگره تمام قوانین را انجام دادم تا به شهر وجودی خود برسم و درمان شوم و الان که به رهایی رسیدم لذت می‌برم که چقدر راحت می‌شود بر ترس و ناامیدی خودم غلبه کنم و الان خداوند را شاکرم که هم به زندگی خودم رسیدگی می‌کنم و هم به کار و کشاورزی خودم می‌رسم و الان که هرجا خواسته باشم ترسی ندارم و با خیال راحت می‌روم.

امروز که به بنده گفتند استاد جلسه بنشین خیلی ترس داشتم؛ اما با آموزش‌های کنگره بر این ترس غلبه کردم و نشستم؛ چون اگر ترس و ناامیدی داشته باشی نه می‌توانی موادت را درمان کنید و حتی نمی‌توانی در جایی مثلاً اداره‌ای از حق خودت دفاع کنید و همیشه سرمان پایین است.

چرا چون ترس و ناامیدی انسان مصرف‌کننده را احاطه می‌کند یا با خودت می‌گویی من سن و سالم بالا است و نمی‌شود خیر اصلاً این‌طور نیست حتی من پیرمرد هم می‌توانم به درمان برسم.

مثلاً همین شعبه خاف که قرار است به تربت منتقل شود نباید ناامید شویم که چرا رفته تربت من از شما دوستان خواهش می‌کنم که ناامید نباشید و کلاس‌ها را حتی در تربت هم بروید؛ چون زمانی که طعم شیرین رهایی را می‌چشید می‌فهمید که من چه می‌گویم. ممنون و متشکرم که به صحبت‌های من گوش کردید.

ارسال ویرایش و تایپ: مسافر رضا لژیون یک
عکس: مسافر امیرحسین لژیون دوم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .