جلسه هفتم از دور یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی ایران با دستور جلسه" وادی دوم و تاثیر آن روی من" با استادی راهنما مسافر مهدی، نگهبانی مسافر اژدر و دبیری مسافر مصطفی روز سهشنبه 9 اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر.
از نگهبان محترم، دبیر و همچنین آقارسول راهنمای محترم تشکر میکنم که اجازه دادند من اولین مشارکت را داشته باشم و بتوانم اینجا آموزش بگیرم.
خداوند مهربان را شکر میکنم که میتوانم از آموزشهای کنگره ۶۰ استفاده کنم، دوستان خوب، راهنماهای عزیز و همچنین شماراداشته باشم.
دستور جلسه امروز (وادی دوم وتاثیر آن روی من است) است. وادی دوم به ما میگوید، هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی به ما امید میدهد که به عنوان انسان، اشرف مخلوقات هر کدام به یک کاری میآییم، مهم این است کاری که میتوانیم انجام بدهیم را در خود پیدا کنیم. اینکه یک فردی در هنگام مصرف مواد مخدر افسرده و ناامید باشد یک چیز طبیعی است. من خودم سالهای زیادی مصرف کننده بودم، مصرف گل داشتم و اینکار خودش باعث شده بود افسرده باشم. افسردگی و ناامیدی مواردی هستند که در اکثر مصرفکنندهها وجود دارد. مصرفکننده و معتاد به مواد مخدری پیدا نمیشود که ناامید و افسرده نباشد.
تفکری که من قبل از کنگره ۶۰ داشتم با الان که درکنگره ۶۰ به درمان رسیدم، خیلی فرق میکند. اینکه نمیدانستم بعد ازروزگار قبل، روزگارجدید دیگری هم وجود دارد. مخصوصا آقای مهندس، در سیدی سختیها، که امروز من نوشتن این سیدی راتمام کردم، زمان وزندگی انسان را به سه مرحله در بُعد هستی تقسیم میکنند، مرحله اول کودکی، مرحله دوم جوانی ومرحله سوم که میفرمایند انسان میتواند در سی سالگی به این مرحله برسد، یکی میتواند در سی وپنج سالگی به این مرحله برسد و دیگری در چهلسالگی و در آخر یک نفر میتواند در پنجاه سالگی به این مرحله برسد که از آنجا بایستی کوله بار و توشه ای که در بُعد دیگر به آن نیازدارد را جمع کند. آقای مهندس باز هم تکرار میکنند و درسیدی های قبل هم گفتهاند که ما در بُعد بعدی به این آگاهی و دانش نیاز داریم و این همان عقل انسان است، آن کولهباری که باید پر کنیم واین هم با آموزش به دست میآید، من خیلی خوشحالم و خداوند را بسیار شکر میکنم که وارد کنگره شدم و توانستم دراین بُعد، کار کنم، چون قبل از این آموزشها دست خالی بودم، چیزی نداشتم مثل خیلی از انسانهایی که مصرفکننده موادمخدر هستند.
حالا اینکه ما میآییم در کنگره ۶۰ و میفهمیم که به یک دردی میخوریم. متوجه میشویم که در ازای آمدن و رفتن واین مسئله زندگیکردن در این بعد هستی، یک چیزی بایستی به دست بیاوریم. بیرون از کنگره ۶۰ من می بینم مصرفکننده ها این تفکر را ندارند. من خودم پنج یا شش سال است در کنگره ۶۰ هستم و همیشه در شعبه حضور دارم و اکثر وقت اینجا هستم .در بیرون از کنگره ۶۰ هم بین مصرفکنندهها نمیروم، فکر میکردم تفکر آنها، فرق کرده ولی پیش آنها نشستم و دیدم که افکار همان افکاری است که زمان مصرف مواد مخدر ما داشتیم. از این حرفهای عامیانه که ما هم میزدیم، واین تفکر را داشتیم که حیف نیست این بدن را زیر خاک ببریم و باید از آن استفاده کنیم. این شکل زندگیکردن، به درد نمیخورد. من وقتی آمدم به کنگره ۶۰ به مرور تفکرات غلط از بین رفتند و به این صورت است کسی که میآید در کنگره۶۰ و در جریان آموزشها قرارمیگیرد درمان خود به خود و به مرور زمان انجام میگیرد، مخصوصا بعد سفر اول .سفر اولی که به درمان میرسد و وارد سفر دوم میشود، باید قدردان باشد.
آقای مهندس در سیدیهای قبلی هم گفتند که از این دنیا بهره ببرید، استفاده کنید و برای بُعد بعدی هم توشه جمع کنید، اینکه من قدر خودم را بدانم باعث میشود قدردان چیزهایی که دارم باشم. آقای مهندس بارها فرموده اند که خیلی ها به من میگویند یک نکته کلیدی به من بگویید که استفاده کنم و ایشان فقط میگویند قدر آن چیزهایی که دارید بدانید. این برای من خیلی مهم است و خیلی قدرش را میدانم، زیاد روی آگاهی خودم کار میکنم. همین کنگره چیزی است که من دارم و باید قدرش را بدانم، اگر قدرش را ندانم و ناسپاس باشم، همه آن چیزی که در این پنج سال بدست آوردهام بهراحتی از دست میدهم.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
برگزاری آزمون راهنمایی
(1).jpg)
لژیون ویلیام راهنما مسافر روح الله

اهدای نشان دو سال رهایی لژیون نهم



مرزبان کشیک: مسافر حمد الله
تایپ،عکس: مسافر ولی لژیون هفتم
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون یکم
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
145