جلسه چهارم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی زنجان با استادی راهنما همسفر مینا، نگهبانی پهلوان راهنما همسفر غزال و دبیری دنور همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» در روز دوشنبه 8 اردیبهشتماه 1403 ساعت 15:00 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
تیتر وادی دوم میگوید: هیچ موجودی جهت بیهودگی خلق نشده است. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر به هیچ فکر کنیم. از وادی اول تا وادی چهارم در طیف وادیهای تفکر قرار گرفته است.
وادی دوم همیشه من را به این وادار میکند که چرا وقتی که در تاریکی بودم، وقتی که در ناآگاهی به سر میبردم، چرا به دنیا آمدم و با یک فرد مصرفکننده باید زندگی کنم؟ یا در خانوادهای به دنیا آمدم که مصرفکننده در آن هست؟ و همیشه این ناراحتیها و سرزنشکردنها وجود داشته است.
بهخاطر اینکه من خودم قبل از کنگره، به این موضوع نرسیده بودم که حتماً و قطعاً خداوند از خلقت من یک هدفی داشته است و باید من به دنیا میآمدم. در کالبد فیزیکی قرار میگرفتم و زندگی میکردم.
و همیشه آقای مهندس در سیدیهایشان میفرمایند: ما همه از روز الست بودیم و آن زمانی که خداوند به ما گفتند: آیا من پروردگار شما هستم؟ و ما قبول کردیم. همان روز به ما گفتند که چه زندگی و با چه شرایطی قرار است روی زمین قرار بگیریم و ما پذیرفتیم.
به نظر من هر کس بهاندازه توانایی خودش و نفسش مشکلاتی را در زندگی تجربه میکند و باید بدانیم که مشکلات و ناراحتیها لعنت خداوند نیستند؛ بلکه رحمت خداوند هستند.
بهخاطر اینکه من خودم را به چالش بکشم و بتوانم زندگی را خیلی خوب و عاقلانه و آگاهانه پیش ببرم، همه را پذیرفتم. من در کنگره با وادی دوم یاد گرفتم که حتماً باید میبودم؛ برای اینکه شاید افرادی بودند که نیاز به حضور من داشتند.
دوست دارم این دستور جلسه را به لژیون سردار ارتباط بدهم؛ اینکه خدمتهای مالی ما چه کمکی میتواند بکند؟ آن چیزی که به ذهن من میرسد و وادی دوم به ما میگوید؛ حتی کوچکترین چیز ارزشمند است؛ چون انسان تاریکیها را برای پیبردن به عظمت روشناییها تجربه میکند.
اگر من مینا، از کوچکترین چیزی که دارم به کنگره ببخشم، میتوانم به آن عظمت روشناییها برسم. میتوانم راه را برای خودم باز کنم. من زمانی که یک چراغ را برای خودم روشن کنم، مطمئناً آن چراغی که روشن کردم، راه را برای من نشان میدهد. باز اگر آن چراغ را برای دیگران روشن کنم، باز هم برای من مسیر روشن میشود.
به نظر من، خدمتکردن در لژیون سردار در ظاهر قضیه، این است که من یک مبلغی پرداخت میکنم. شاید حساب من در آن لحظه خالی بشود؛ ولی جای دیگر چیز دیگری برای من پر میشود که ارزشش را نمیشود با پول قیاس کرد. شاید اگر بخواهم بهایش را پرداخت کنم، قطعاً نمیتوانم؛ چون خیلی ارزشمند است. لژیون سردار در صور آشکار و صور پنهان خیلی چیزهای بیشتر و بزرگتری به ما میدهد.
من شخصاً از زمانی که عضو لژیون سردار بودم، خیلی کمکها به من شده است. شاید خودم متوجه نبودم، شاید درک و آگاهی من به آن درجه نرسیده است که بفهمم. اگر از مشکلی و اتفاقی رها شدم، بهخاطر انعکاس این خدمت ناچیزی که به کنگره کردهام بوده است. انشاءالله همه ما بتوانیم از برکات این لژیون استفاده کنیم.

تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم)
ویرایش: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر رویا (لژیون هشتم) دبیر سایت
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
150