سه مشکل اساسی در جهان امروز وجود دارد که پنجاه سال پیش در آمریکا مطرح شده است: ۱_ اعتیاد ۲_ سرطان ۳_ اضافه وزن که امروزه بشر پیشرفت بسیار خوبی در علوم کرده و تمام بیماریها را تقسیمبندی و گروهبندی کرده است؛ اما از درمان خبری نیست مخصوصاً در شناخت انسان پیشرفت چندانی نبوده گرچه دستگاهها و تجهیزات بسیار زیادی وجود داشته است. در صورتیکه ما به راحتی بیماری اعتیاد را درمان کرده و در اضافهوزن نیز به نحو خوبی پیشرفت داشتیم که با کاهش وزن بسیاری از بیماریها از جمله: فشار خون درمان شد.
برای درمان سرطان نیز راه حل آن را پیدا کردهایم؛ اما چون یک کار پزشکی است ما اجازه مداخله در آن را نداریم و این کار به عنوان تحقیقات ادامه پیدا میکند، مطلب امروز مربوط به سیسال پیش میباشد که مطرح شده است که منظور از جهانبینی ما درست زندگی کردن است، ما باید به گونهای زندگی کنیم که به آسایش و آرامش برسیم و اینکه چگونه از بعضی از بیماریها جلوگیری کنیم امروزه بیش از ۲۰۰ نوع بیماری تحت عنوان سایکوسوماتیک یا بیماری روانتنی مطرح شده است که در اثر افکار پریشان به وجود میآید.
افکار و اندیشه روی ساختار جسم و فیزیولوژی اثر میگذارد؛ بنابراین در اینجا درس جهانبینی رسیدن به آسایش و آرامش و جلوگیری از بیماریها است. بایستی هنر زندگی کردن را آموزش بگیریم؛ زیرا بالاترین و مهمترین هنر، هنر زندگی کردن میباشد و تمام مخلوقین بازیگران این تئاتر هستند که نقشهای خود را اجرا می کنند، مسئله بعدی اعتقاد داشتن به جهان پس از مرگ است؛ بنابراین برداشت بعدی از درس جهانبینی این است که در جهان دیگر مشکل نداشته باشیم.
زمانی که انسان در رنج قرار دارد در جهنم میباشد؛ اما جنت که برگرفته از کلمه جن میباشد به معنای پنهان یا چیزی که قابل رویت نباشد که مترادف آن آرامش است، زمانیکه انسان در آسایش و آرامش قرار دارد آن زمان در جنت، بهشت یا فردوس است که به صورت تمثیل در قرآن بیان میکند و شرط قرار گرفتن در آرامش دوری از ضدارزشها و پیروی کردن از قوانین الهی میباشد تمام قوانین الهی مانند بومرنگ عمل میکند که به هر کدام عمل کنیم، دقیقا به خود ما بازگشت دارد و راه مستقیم اجرا کردن قوانین الهی است که انسان را به نور الهی نزدیک میگرداند.
گذشته شامل دو بخش است: گذشتههای دور و نزدیک که گذشته نزدیک یعنی رسیدن به بیداری و ورود به آموزش میباشد، زمانیکه به بیداری رسیدیم، میتوانیم به گذشته نگاه کرده که چه کارهایی انجام داده و حال چهگونه باید جبران کنیم. اصولاً انسان اگر سختی متحمل نشود به چیزی دست نخواهد یافت؛ زیرا انسان در رنج و سختی بسیاری از چیزها را تجربه میکند، آموزش میبیند و راه خود را پیدا میکند. انسان در پرتو سختیها آزموده میشود که باید چراغ و کلید راه را پیدا کند.
در جهانی که ما زندگی میکنیم، زمان یک چیز بسیار باارزش است که در اختیار ما گذاشتهاند و یک سری حلقهها در قوانین الهی از نظر زمان برقرار می باشد که هر کدام زمان و یک شرایط و مسیری دارد و باید حلقههایی را طی کند که این در اندیشه و تکامل ما ایجاد تفکر و تعقل مینماید. ما باید به مرور زمان متوجه شویم و اشتباهات گذشته را تکرار ننماییم، ما از زمان تولد در این جهان تا زمانی که روح یا نفس از بدن ما جدا میشود متوجه حلقهها نمیشویم.
زیرا مقدار زیادی از این حلقهها در زمان طفولیت و کودکی طی میشود؛ بنابراین یکی از حلقههای اصلی در طفولیت میگذرد، حلقه بعدی وارد دوران نوجوانی میشود که توام با غرور و جهل است؛ اما حلقه سوم که با رسیدن به آن تحول شروع میشود که در این مرحله شروع سازندگی و پختگی انسان است، حلقه سوم مهم ترین بخش حیات میباشد که از ابتدای حلقه سوم تا زمان مرگ برای هر شخصی در یک سنی شروع میشود و بستگی به شرایط خاص خودش را دارد.
شخص باید در این مرحله تزکیه انجام داده و در صراط مستقیم قرار گیرد و فرامین را به درستی انجام بدهد که به هدفهای خود برسد، حلقه سوم بنیان و ریشه حلقهها به جهان بعدی است که وارد جهان پس از مرگ میشود در این حلقهها باید انسان به پختگی لازم رسیده باشد و کاملا قوانین را رعایت کند تا بتواند به مرحله بعدی وارد شود که آن زمان میتواند از نیروی خفته درون خود استفاده نماید که همان انرژی درون ما است؛ بنابراین قسمت سوم بنیانگذار و ورود به قسمت چهارم میباشد که قسمت چهارم جهان پس از مرگ است.
در این مرحله انسان به یک سری اطلاعات و آگاهیها دست پیدا میکند که بسیار سخت و دشوار است. اکثر انسانها در مرحله سوم حذف میشوند؛ زیرا جذب ماده و مادیات میشوند و همه چیز را فدای مادیات میکنند و به فکر اعمال خود نیستند که در ابتدای ورودشان در حلقه چهارم مورد غضب الهی قرار میگیرند و از دایره الهی خارج میشوند، این گونه انسانها عین را عین الیقین میبینند، یعنی همه چیز را با چشم خود میبینند و باور میکنند، این مرحله کمی سخت و دشوار است.
اما نه به اندازه سرمای شدید که قابل تحمل نباشد یا به قدری گرم باشد که نتوان نفس کشید، باید تحمل نمود یا تسلیم شویم، زمانیکه درهای الهی باز شود آن زمان از چیزهایی که فکرش را نمیکردید بهرهمند خواهید شد. مهم انتخاب کردن راه است، هر دو راه مقصد دارند، یک مقصد ناکجا آباد و دیگری کجا آباد است.
تایپ: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون بیستوششم)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ارسال: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
278