همسفر الهه و مسافرشان علی با بیش از بیست و هشت سال تخریب آنتیایکس مصرفی سه گرم شیره و تریاک کشیدنی و خوردنی، وارد کنگره شدند، به مدت یازده ماه وشش روز با متد DST، داروی OT، به راهنمایی مسافر جواد و همسفر فاطمه سفر کردند، رشته ورزشی مسافر پینکپنگ، رشته ورزشی همسفر در کنگره دارت، در حال حاضر به مدت یازده ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.
جایگاهها در کنگره۶۰، ثابت نیستن و تغییر میکنند، نظر شما در این مورد چیست؟ چه ارتباطی بین ظرفیت و جایگاه خدمتی وجود دارد؟
ساختار کنگره به گونهای است که تمام جایگاهها در کنگره۶۰، به صورت چرخشی است به عبارتی جایگاهها ثابت هستند اما افراد متغیر و قرار نیست یک نفر همیشه در یک جایگاه ثابت باشد، چرا که در کنگره جایگاه های متفاوتی داریم که هر کدام مدت زمان مشخصی دارند تا تمام اعضای کنگره چه مسافر و همسفر بتوانند از این جایگاهها استفاده و تجربه و ظرفیت لازم را بهدست آورند، چون هر کدام آموزش خاص خود را دارند و هر عضو میتواند داوطلبانه در صورت داشتن خواسته خدمتهای مختلف یا همان آب میوه های گوارای کنگره را نوش جان کند و ضمن باز کردن گره های درونی ظرفیت لازم در فرد ایجاد شود تا مسئولیتی که بر عهده میگیرد را به نحو احسنت انجام دهد، پس رابطه مستقیمی بین ظرفیت یا نقطه تحمل ما و مسئولیتهایی که به ما واگذار میشود وجود دارد اگر ظرفیت من با مسئولیتی که دارم یکی باشد تعادل برقرار میشود، در غیر این صورت باعث تخریب میشود پس این دو پارامتر مثل دو کفه ترازو عمل میکنند که باعث ایجاد تعادل در انسان میشود؛ مثلا اگر در کنگره به من خدمتی واگذار میشود، حالا به هر دلیلی بخواهند جایگاه خدمتی را تحویل بدهم، اگر شکایت و گِله نکردم یعنی اینکه ظرفیت و دانایی در من ایجاد شده است.
با توجه به وادی دوم « هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم» این وادی کدام حس را در ما احیا میکند؟
وادی دوم به من آموخت هیچ خلقتی بدون هدف نیست، حتی اگر کوچکترین جزء هستی از بین رود، زندگی انسان به خطر می افتد، هر کدام از مخلوقات خداوند دارای خصوصیات و توانایی، خاص خود هستند و هیچ مخلوقی بیهوده و تصادفی خلق نشده است؛ با تفکر درستی که در وادی اول آموختم، وادی دوم من را از تاریکی خارج کرد و به من همسفر نوید و حس امیدواری القاء میکند که با وجود مشکلات نباید ناامید شوم باید حرکت کنم، وقتی در مسیر صراط مستقیم قرار داشته باشم، قطعا نیروهای الهی من را یاری خواهند کرد؛ اینکه در زندگی فقط نکات منفی انسانها را نبینیم هر کس میتواند، نقاط ضعف و مثبت داشته باشد زیرا همه کس و همه چیز کامل نیست.
در مسیر خلقت هر انسانی باید وظیفهای را بر عهده داشته باشد به نظر شما این وظایف چگونه باید انجام شود؟
وظیفه، یعنی من یک مسئولیتی دارم، حالا در هر جایگاه یا شغلی که هستم؛ زیرا تمام موجودات هستی هر کدام یک وظیفهای برعهده دارند و همه در قبال هم مسئول هستیم؛ پس من هم باید به وظایف خود در این سیستم درست عمل کنم تا به هدف خود که رسیدن به آرامش و آسایش است برسم و این حال خوش، زمانی صورت میگیرد که هر شخص در جامعه وظایف خود را به درستی انجام دهد؛ نمونه بارز آن در کنگره که هر روز شاهد آن هستیم، وقتی یک رهجو به وظیفه خود که سیدی نوشتن و آموزش گرفتن است، این کار را به خوبی انجام دهد و فرمانبردار باشد، در آخر امر حال خوش نصیب او میشود، آقای مهندس در سی دی حلقههای آفرینش با بیتی از مولانا میفرمایند: از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟باید روی این سوآل تمرکز کنم و بدانم هدف نهایی که تکامل و رسیدن به آگاهی و دانایی بالاتر است، در پرتو خودِ زندگی و حیات و بهره بردن از لذت های مشروع و خدمت کردن به دیگران و عشق ورزیدن امکان پذیر می باشد.
احساس ناامیدی چه زمانی در انسان بروز میکند، چه توصیهای برای افرادی که احساس بیهودگی و بی ارزشی دارند میتوانید داشته باشد؟
وقتی انسان چیزی را با تمام وجود میخواهد و تلاش میکند، اما امکان رسیدن به آن را ندارد و از هر راهی اقدام میکند، اما به نتیجه و خواسته دلخواه خود نمیرسد، احساس ناامیدی در شخص ایجاد میشود و این احساس آنقدر خطرناک است که توان حرکت را از انسان سلب میکند و مثل یک زندان نامرئی انسان را در خودش حبس و از حرکت و تلاش باز میدارد، تا جایی که ممکن است دست به خودکشی هم بزند، طبق آموزشی که از وادی دوم گرفتم، میدانم که ناامیدی یکی از قویترین ابزار نیروی منفی است و اگر احساس بی ارزشی و بیهودگی دارم در وهله اول یک توجیح برای آرام کردن خود من است و دوم اینکه حتما مسیری که طی کردم اشتباه بوده و این احساس پوچی راهی است، برای فرو رفتن بیشتر در ناامیدی پس من نباید، امید خود را از دست بدهم، باید حرکت کنم و با تمام وجود بخواهم از این وضعیت خارج شوم و بدانم خدای مهربان مرا به حال خود رها نمیکند پس فقط کافی است در جهت خلاف ناامیدی حرکت کرد که با حرکت، نمایان خواهد شد.
منظور استاد امین از اینکه در حجم عظیم تاریکیها همیشه یک روزنه نور و امید وجود دارد چیست، به نظر شما چگونه میتوانیم به وسعت روشنایی برسیم؟
به نظر من زمانیکه انسان اولین قدم را در مسیر ضد ارزشها بر میدارد، یعنی وارد تاریکی شده و زمانی که متوجه مسیر اشتباه خود میشود و از راه خطا و ضد ارزشی برمیگردد، ذرهذره وارد نور و صراط مستقیم میشود، اما نکته اصلی اینجا است که هر چهقدر هم که انسان در عمق تاریکی ها فرو رفته باشد، نباید ناامید شود؛ چرا که همیشه روزنهای از نور و امید وجود دارد، فقط کافی است به سمت نور تغییر مسیر داد، یعنی همیشه در اوج انبوه مشکلات و گرفتاریها راهی برای تغییر وضعیت وجود دارد؛ هر جا جرقه و نوری دید باید به سمت آن حرکت کند، وقتی حرکت کرد آن جرقه بیشتر و بیشتر میشود تا به منبع روشنایی برسد، مانند جرقه سفر و رسیدن به روشنایی درمان و هیچ راهی جز تزکیه و پالایش که همراه با آموزش و تجربه مفید بهدست میآید وجود ندارد.
باتوجه به سیدی «تاریکی» چرا پیدا کردن اندازه و مبدأ در زندگی اهمیت دارد؟
اندازهها در همه سطوح زندگی به انسان کمک میکند تا مبدأ یا نقطه صفرش را پیدا کند تا دچار سردرگمی نشود. اگر ما اندازهها را ندانیم یعنی اگر در مسئلهای گره دارم در واقع میزان تخریب یا اندازه را نمیدانم اگر اندازهها را پیدا کنم، آنوقت میتوانم شرایط زندگی خود و خانواده را تغییر دهم؛ حتی در محبت باید اندازه را رعایت کرد و برای کسی یا رهجویی که به کارهای خود رسیدگی نمیکند نباید دلسوزی کرد و انرژی زیادی گذاشت، وقتی اندازهها را پیدا کردیم، حالا انتخاب ما در آن خواسته مهم است که با انتخاب درست آن جهش اتفاق میافتد پس برای انجام هر کاری در زندگی مشخص کردن مبدأ خیلی حائز اهمیت است تا به نتیجه دلخواه برسیم.
با توجه به سی دی «تاریکی» کلمه «ظلم و ظالم» به چه معنا است، نیروهای منفی برای پیشبرد اهداف خود به چه چیزی نیاز دارند؟
در کلام الله ظلم به معنی تاریکی و ظالم کسی است که تاریکی ایجاد میکند؛ چون تاریکی ابزار نیروی منفی است و برای اینکه نیروی منفی کار خود را پیش ببرد باید حقایق را پنهان کند، تا به اهداف خود برسد، به همین دلیل به تاریکی نیازمند است؛ چون پنهانکاری در نور امکانپذیر نیست و نکته جالبی که استاد امین مطرح کردند: کافران همان ظالمین هستند، کافر یعنی پنهان کننده و ظالم یعنی کسی که تاریک میکند، پس کسی که بخواهد پنهان کند باید تاریک کند.
از نظر کنگره۶۰، چگونه میتوانیم به فرمانروای لایق تبدیل شویم؟
فرمانروای لایق یعنی شهر وجودی در اختیار من باشد، زمانیکه من عقل را به عنوان فرمانده وجودی که فر ایزدی دارد و به خوبیها فرمان میدهد قبول داشته و فرمانهای او را به تعویق نیندازم و اجرایی کنم، به فرمان عقل نزدیک شدم و در کنگره هم تا زمانیکه فرمانبرداری خوب و اصولی را یاد نگیرم نمیتوانم به فرمانده لایقی تبدیل شوم، برای فرمانبردار خوب بودن، باید آموزشها و صحبتهای راهنمای خود را بدون کوچکترین تردید یا مخالفتی بپذیرم، گوش به فرمان باشم و آنها را در مسیر زندگی خود کاربردی کنم، تا آرام آرام به فرمانروای لایق تبدیل شوم.
علاوه بر تاثیر وادی دوم بر مسئله اعتیاد تاثیر این وادی را بر مسئله اضافه وزن چگونه میبینید، لطفا اگر تجربهای در این زمینه دارید بفرمایید.
به نظر من دقیقا مسئله اضافه وزن شباهت خیلی زیادی به مسئله اعتیاد دارد، چون در هر دو موضوع اگاهانه و ناآگاهانه آسیب به جسم و روان و سیستم ایکس فرد وارد میشود، همانطور که شخص در زمان تخریب احساس پوچی دارد فردی هم که درگیر اضافه وزن میباشد، همین حس را تجربه میکند، وقتی در کنگره به درک وادی دوم میرسم که هیچ چیزی بیهوده نیست و میدانم که راه حل برای جبران خسارت از جسم خود وجود دارد، امیدوار میشوم، دقیقا من قبل از ورود به لژیون تغذیه سالم همه حسهای بد، دردهای متعدد را تجربه کرده بودم و راههای زیادی برای کاهش وزن انجام دادم ولی روزبهروز ناامید و خستهتر میشدم خداروشکر با خلق روش DST آقای مهندس عزیز به راحتی و بدون سختی و مشقت درمان شدم و به وزن ایده آل که همیشه آرزو داشتم رسیدم.
طراحان سوال: همسفر فخری رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پانزدهم) همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم) همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون دوازدهم) همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)
ویرایش و مصاحبه کننده: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر شفیعه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
125