در بخش اول سیدی سختیها آقای مهندس میفرماید: سه مشکل اساسی در جهان وجود دارد که با وجود تمام علوم بشر، خیلی پیشرفت کرده است. از نظر توصیف، تمام بیماریها و مریضیها را با جزییات، تقسیمبندی و گروهبندی کردهاند، ولی از درمان خبری نیست.
در طب و شناخت انسانها، پیشرفت چندانی نشده است. پنجاه سال پیش در آمریکا اعلام کردند که سه مشکل در جهان هست که درمان ندارند: ۱_ سرطان ۲_ اعتیاد ۳_ چاقی. آقای کندی هم در این مورد گفت: در آمریکا هیچ درمانی برای این سه بیماری وجود ندارد، در صورتی که ما به راحتی، مسئله اعتياد را ۲۸ سال پیش درمان کردیم. مسئله چاقی که به نحو احسن دارد انجام میگیرد، بدون هیچ هزینه و بدون انجام جراحیهای سنگین در کنگره حل شد. برای سرطان هم بهراحتی درمان را پیدا کردیم، ولی چون یک کار پزشکی هست، ما نمیتوانیم مداخله کنیم. باید اینها به عنوان تحقیقات ادامه پیدا کند و آینده این را نشان خواهد داد.
در قسمت دوم سیدی، آقای مهندس میفرماید: منظور ما از جهانبینی، درست زندگی کردن است. ما باید کاری کنیم که به آرامش و آسایش برسیم. کاری کنیم که از بعضی امراض، جلوگیری کنیم.
بیش از ۲۰۰ بیماری به عنوان بیماریهای روانتنی مطرح است و این بیماریها بر اثر افکار پریشان به وجود میآید، این افکار و اندیشهها میآیند روی فیزیولوژی جسم اثر میگذارند و آن را به تباهی میکشانند. پس وقتی که ما جهانبینی را درس میدهیم، میخواهیم به آرامش و آسایش برسیم و از بیماریهای متعدد جلوگیری کنیم. میخواهیم هنر زندگی را یاد بگیریم؛ چون بالاترین و مهمترین هنر، هنر درست زندگی کردن است.
مسئله مهم دیگر این است که ما به جهان پس از مرگ اعتقاد داریم. برای خود من مثل روز روشن است؛ همینطور که شما را میبینم آن جهان را هم کاملاً و صددرصد باور دارم. ما باید در مسيری قرار بگیرم که بتوانيم حلقههای زندگی را پشت سر بگذاریم. هر دورهای از زندگی ما یک مفهومی دارد؛ دوران کودکی، دوران جوانی و دوران جاافتادگی هست و دنیای دیگر که وارد بعدی دیگری میشویم. حالا باید چکار کنیم که دچار مشکلات نشویم؟ استاد میفرماید: راه جنت و یا آرامش، شرطش، پرهیزگاری و درست زندگی کردن است. درحیات انسانها باید آدمها و انسانهای مقربِ پروردگار مشخص بشوند. عدول از قوانين الهی، انسان را به قالب حیوانی سوق میدهد، در حالی که راه مستقیم، انسان را به نور، نزدیک میکند. انسان همیشه باید به گذشته خود نگاه کند که چه راههای اشتباه و خطایی را رفته است و حالا باید آن را جبران کند. انسان تا زمانی که يک سری سختیها را متحمل نشود، به هیچ چیزی نمیرسد. این رنجها هستند که انسان را متبلور میکند، چون انسان در رنج خیلی چیزها را یاد میگیرد و تجربه میکند. در پرتو سختیها هست که انسان راه را پیدا میکند و آزموده میشود، در پرتو سختیها است که چراغ و کلید راه را پیدا میکند و اینجاست که میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: پیدا کردن راه و آنچه برداشت مینماید. پس اینجا رمز یعنی؛ چراغ و کلید یعنی؛ راز. بنابراین در اثر این سختیها ما به رمز و راز میرسیم. در زمین و حیات، یک سری حلقهها وجود دارد و قوانین در حلقهها موجود است. هر زمان حلقهای، طلب میشود تا به وادی دیگری برسد و این در اندیشه و تفکر ایجاد تکامل و تعقل مینماید. وقتی بچه از مادر متولد میشود يک شرایط و یک مسیری را دارد. یک حلقههایی طی میشود تا به مرور زمان، دوباره اشتباهات صورت نگیرد؛ به عبارت دیگر: تجربه و کامل شدن، شما را نوید میدهد. شما در این حیات تا پیش از جدایی روح از کالبد به این حلقهها توجهی ندارید؛ زیرا عدهای از این حلقهها در کودکی و طفولیت میگذرد. حلقه بعدی حلقه جوانی است که توأم با غرور و نادانی است. اما حلقههای سوم که میرسد تحول، شروع میشود و در هر انسانی این مرحله فرق دارد. این مرحله سازندگی و پختگی است که مهمترین بخش از حيات انسان است. تا زمان مرگ میباید در صدد آن باشید که کاملاً تزکیه شوید. این ریشه و بنیان آغاز اولین حلقهها به جهان بعدی میباشد. از اینجا دیگر باید در صراط مستقیم قرار بگیریم و درست رفتار کنیم. باید فرامین الهی را انجام دهیم تا به اهداف عاليه خود برسیم.
منبع: سیدی سختیها
نویسنده: همسفر خدیجه رهجو راهنما همسفر سمیه(لژیون اول )
رابط خبری: همسفر رباب رهجو راهنما همسفر سمیه(لژیون اول )
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
124