چهارمین جلسه از دوره شصت و دوم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیجفارس بوشهر با استادی مسافر فرزاد، نگهبانی مسافر هدایت و دبیری مسافر احمدرضا، با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه 7 اردیبهشتماه 1404 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرزاد هستم یک مسافر.
خداوند را شکر میکنم که اجازه داد امروز هم در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. همچنین از لژیون مرزبانی و ایجنت نمایندگی تشکر میکنم که این بستر را برای همه ما فراهم میکنند تا با عزت و احترام آموزش دریافت کنیم. باید همیشه سپاسگزار باشیم و از نعمتهایی که خداوند به ما داده، کمال قدردانی را به درگاه او داشته باشیم. انسان همیشه ناسپاس است و نعمتها را نمیبیند؛ نگرانی، ناامیدی و گلایه از خداوند، قطعاً جلوی پیشرفت انسان را خواهد گرفت. اینکه زندهایم و فرصت زیستن به ما داده شده، همه و همه جای سپاسگزاری دارد. جای نگرانی برای هیچ کدام از ما انسانها نیست. اگر هم نگرانی هست، در اثر ندانستن و جهل است و انسان پشتش را به نور میکند و به طرف تاریکی گام برمیدارد.
تاریکی عدم است و وجود ندارد. یعنی وقتی پشت به نور باشیم، در تاریکی قرار میگیریم و کافی است برگردیم به طرف نور. انسان وقتی وارد تاریکی شد، دچار ترس میشود چون وارد یک سری ناشناختهها شده و اطراف خودش را نمیبیند. وقتی وارد ناشناختهها شدیم، ترس بر انسان وارد میشود. در جزوه جهانبینی یک و دو میخوانیم که مثلث دانایی و مثلث جهالت چگونه روی یکدیگر تأثیر میگذارند. مثلاً ترس روی تفکر، منیت روی آموزش و...
در وادی دوم پیام امیدواری به چشم میخورد و البته اگر انسان در تاریکی باشد و ترس بر او غلبه کند، ناامید خواهد شد. ناامیدی جلوی چه چیزی را میگیرد؟ جلوی تجربه را میگیرد. یعنی دقیقاً کاری که ناامیدی با انسان میکند، مثل این است که دست و پایش را میبندد و او را در یک اتاق محبوس میکند و اجازه نمیدهد مسائل را ببیند، تجربه کند و از تجربیات دیگران استفاده کند.
مثلث جهالت، ترس، منیت و ناامیدی دقیقاً میخواهد جلوی حرکت انسان را بگیرد، یعنی جلوی دانایی مؤثر را. فرق دانایی با دانایی مؤثر را همه ما به خوبی میدانیم. دانایی یعنی به طور مثال میدانیم سیگار کشیدن خوب نیست و ضرر دارد، ولی باز هم استفاده میکنیم. اما در دانایی مؤثر، میدانیم سیگار کشیدن خوب نیست و آن را به مرحله اجرا میرسانیم، یعنی میدانیم و انجامش نمیدهیم.
انسان وقتی سکون میکند، بلافاصله سقوط را به همراه دارد. یعنی ما سکونی نداریم که در پی آن پیشرفتی باشد. ایستادن از حرکت یعنی اولین مرحله سقوط کردن و اینجا هم وقتی که انسان جلوی دانایی مؤثرش گرفته شود، سقوط میکند و باز به تاریکی برمیگردد.
وادی دوم ما را امیدوار میکند و آن احساس بد و سکون را از ما میگیرد و میگوید: تو بیارزش نیستی! نه تنها تو، بلکه هیچ موجودی در این دنیا بیارزش نیست. هیچ موجودی بیارزش آفریده نشده و هر کدام ارزش وجودی خودش را دارد. و هر جا دیدیم که یک چیزی به نظرمان بیارزش است، باید بدانیم که ما فلسفه وجودی آن را نمیدانیم. باید بگردیم و فلسفه وجودی آن را پیدا کنیم تا به ارزش آن پی ببریم.
ما در دوران مصرف نمیدانستیم چه گوهر گرانبهایی را خداوند در وجود ما قرار داده و آن را مفت و مجانی به مواد مخدر میفروختیم. در وادی دوم ما به ارزش وجودی خودمان پی میبریم. امیدواریم که همه ما به ارزش این گوهر گرانقدر که سلامتی دوباره خودمان هست و در کنگره 60 احیا شد، پی ببریم و آن را در این دنیای پر از هیاهو از دست ندهیم.


نگارش: مسافر صادق (لژیون هفتم)
ثبت: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
50