English Version
This Site Is Available In English

در هر جایگاه این دنیا رسالتی دارم

در هر جایگاه این دنیا رسالتی دارم

سومین جلسه از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بنیان مشهد به استادی همسفر منصوره، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر عصمت با دستور جلسه «وادی دوم ( مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۰۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا از لژیون مرزبانی، نگهبان، دبیر جلسه، راهنمای خوبم همسفر فرشته و تمامی دوستانی که اجازه دادند در این جایگاه آموزش بگیرم و خدمت کنم، سپاسگزارم.

یکی از مهمترین پیام‌هایی که در زندگی به آن نیاز دارم، همین وادی دوم در کنگره۶۰ است، هیچ موجودی به هیچ نیست؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کند و خودش را هیچ بپندارد.

این جمله برای من بسیار پر مفهوم است؛ چرا که بسیاری از اوقات حس کردم دیگر فایده‌ای ندارم و همانند یک آب راکد در حال گندیدن هستم، بسیاری از اوقات شکست خوردم، زمانی توسط دیگران قضاوت شدم، حتی زمانی خودم از خودم ناامید شدم، در ادامه این وادی به من می‌گوید: صبر کن این‌ها فقط یک فکر است نه واقعیت.

اول از همه باید بدانم که من بی‌هدف آفریده نشدم، کلاً هیچ موجودی در این جهان هستی بیهوده خلق نشده است، از یک مورچه تا من انسان که اشرف مخلوقات هستم و در هر جایگاهی که در این دنیا هستم، هدف و رسالتی دارم. جایگاه فرزند، همسر، والد یا جایگاه‌‌های اجتماعی برای من یک ماموریت است تا توانایی‌های خود را کشف کنم؛ حتی اگر هنوز آن‌ها را کشف نکرده باشم، این وادی به من می‌گوید: هیچ کس نابود نمی‌شود مگر این که خودش تسلیم شود.

مورد دوم حس بی‌ارزشی است که من دارم و این خود یک بار ذهنی دارد. من اوقات بسیاری خودم را با دیگران مقایسه کردم، همانند: فلانی از من بهتر است، فلانی از من موفق‌تر است، فلانی از من زندگی بهتری دارد و بسیار موارد مشابه. این صداهای منفی در ذهن من دائماً می‌پیچد و به من می‌گوید: تو به درد نمی‌خوری، تو هیچ چیز نیستی؛ اما واقعاً این صدا درست می‌گوید؟ قطعاً این یک باور اشتباه است که باید تغییر داد. این وادی به من می‌گوید: تمام این‌ها یک فکر و توهم است و تو هنوز چیز‌های بسیاری برای یاد گرفتن داری، چیز‌های بسیاری را باید تجربه کنی، موارد بسیاری را باید بسازی؛ پس اگر زمین خوردم با ارزش هستم.

اگر یک زمانی حالم خوب نیست، اگر اشتباه کردم، اگر راه خود را گم کردم، اگر یک زمانی آن‌قدر خراب کردم که گفتم دیگر تمام شد؛ باید بدانم که هنوز می‌توانم بلند شوم و دوباره شروع کنم. جمله‌ای است که می‌گوید: نه آغاز بهار مهم است، نه پایان پاییز؛ مهم این است که در هر فصلی، خودت، راهت و مسیرت را گم نکنی و بدانی اگر گم کردی مجدد نیز می‌توانی مسیر درست را پیدا کنی، چرا که اصلاً من به این دنیا آمده‌ام که رشد کنم و به تکامل برسم نه این که تسلیم بشوم.

درون هر انسان یک منبع از نور توسط خداوند قرار گرفته است. این منبع: عقل، وجدان، فطرت پاک و بسیار موارد خوب دیگر است که اگر من از آن‌ها دور شوم به پوچی و بی‌ارزشی می‌رسم و اگر به این منبع نور نزدیک باشم، حالم بهتر است. من به واسطه داشتن این منبع نور قوی هستم، قوی‌تر از افکار منفی، قوی‌تر از گذشته سختی که داشتم یا انسان‌هایی که گاهی اوقات ناامیدم کردند؛ فقط کافی است که به خودم فرصت بدهم و کمی بیشتر خودم را دوست داشته باشم، این باور را داشته باشم که من ارزشمند هستم، حتی اگر خودم را فراموش کردم، از خدا دور شدم، از خودم فاصله گرفتم و درون تاریکی فرو رفتم؛ فقط و فقط باید بخواهم، تسلیم نشوم و مجدد برگردم.

این وادی برای من همانند یک تلنگر است برای بیدار شدن، برای اینکه بدانم هنوز راه است، هنوز امید است و همانند یک کلید در دستان من است که به واسطه قدرت و اختیاری که دارم به هر آنچه که می‌خواهم برسم.

مرزبانان کشیک: همسفر آمنه و مسافر علی
تایپ: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .