به نام قدرت مطلق الله
قبل از ورود به کنگره در اثر نداشتن تفکر صحیح و ناآگاهی در ضدارزشهای بسیاری غرق شده بودم و به دلیل وجود بیماری اعتیاد در خانواده دچار افسردگی، پریشانی و ناامیدی شده و در تاریکی فرو رفته بودم در نتیجه مشکلات بسیار زیادی برای خود به وجود آوردم و حسهای منفی زیادی را در خود پرورش دادم. در مسیرهای غلط با راهکارهای اشتباه به دنبال راه نجات بودم تا اینکه به اذن خداوند در مسیر کنگره قرار گرفتم و با بزرگ مردی چون آقای مهندس آشنا شدم با جزوهها، کتابها و سیدیهای آموزشی آقای مهندس در مسیر آموزش قرار گرفتم و با راهنمایی راهنمای خوبم خانم زهرا مسیر خود را به طرف ارزشها و خوبیها پیدا کردم.
یکی از کتابهای آموزشی کتاب عشق یا ۱۴ وادی است که انسان را از ضدارزشها و نیروهای منفی دور و به سمت ارزشها وصراط مستقیم و شناخت انسان هدایت میکند. در وادی اول این کتاب گفته میشود《با تفکر ساختارها آغاز میگردد بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود.》انسان با تفکر قادر به خلق کردن است و با تفکر همه چیز ساخته و آغاز میشود. اگر تفکر غلط و منفی باشد انسان در مسیری قرار میگیرد که تاریکیها و مشکلات و سختیها را برای خود خلق میکند و اگر تفکرات سالم و مثبت باشند انسان میتواند مسیر روشنایی و صراط مستقیم و آرامش و آسایش را برای خود به ارمغان بیاورد.
دانستن این مسئله که ما با تفکرات و تصورات غلط و ناآگاهی مشکلاتی را برای خود به وجود آوردهایم، سپس تفکر در مورد کارهایی که از گذشته تا به اکنون انجام دادهایم یک یأس و ناامیدی را در ما به وجود میآورد که شاید از خود سوال کنیم برای چه اصلاً من خلق شدهام؟ برای چه به دنیا آمدهام؟برای اینکه مرتکب این همه اشتباه بشوم و عزیزان خود را در رنج و سختی قرار بدهم؟!
با آموزش وادی اول و فراگرفتن تفکر مثبت و سالم، در وادی دوم به ما گفته میشود«هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» درست است که ما سالها با تفکرات غلط و تصمیمات اشتباه راه خود را گم کردهایم اما نیروهایی در درون ما وجود دارد که با شناخت آنها و تلاش و کوشش و تفکر سالم میتوانیم راه خود را پیدا کنیم و شناخت بیشتری نسبت به خود داشته باشیم و به سمت نور حرکت کنیم.
وادی دوم به ما این نوید و امید را میدهد که اگر سالها در تاریکی بوده و در راه ضدارزشها حرکت کردهای، سلامت جسم و روان خود را از دست داده و در جسم خود تخریب به وجود آوردهای و تصور میکنی همه چیز تمام شده است؛ باید بدانی هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
خداوند انسان را اشرف مخلوقات نامید و مقام خلیفه الله را در زمین به او داد موقعی که انسان پا به هستی گذاشت بر سر یک دوراهی قرار گرفت یکی راه تاریکیها و دیگری راه روشناییها انسان برای پی بردن به روشناییها، تاریکیها را تجربه میکند. در این تاریکیها با سختی، مشکلات و مصائب زیادی روبهرو میشود اگر از این گذرگاههای سخت به سلامت عبور کند آن وقت انسانی کار آزموده و رها خواهد بود.
خداوند در آیه ۱۱۵ سوره مومنون میفرماید: اَفَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناکُم عَبَثًا وَ اَنَّکُم اِلَینَا لا تُرجَعُون؛ پس آیا پنداشتهاید که شما را بیهوده آفریدهایم و شما به نزد ما بازگردانده نمیشوید؟ از این آیه شریفه هم میتوان فهمید که خداوند برای انجام کارهایی ما را آفریده است. ما به این جهان پا گذاشتهایم تا اشتباهات و مشکلاتی را که خود برای خود به وجود آوردهایم را بپذیریم و برای حل آنها تلاش و کوشش نماییم؛ گوهر وجودی خود را بیابیم و با امیدواری بسیار در صراط مستقیم و مسیر ارزشها در حرکت باشیم تا به سمت نور صعود کنیم. به مخلوقین خداوند خدمت کنیم و یاری رسان باشیم و بابت زندگی و حیاتی که به ما داده شده است شاکر خداوند باشیم و بدانیم ما در این جهان هستی تنها نیستیم و نیروی عظیم و شگفت انگیزی به نام قدرت مطلق یا خداوند وجود دارد که به ما کمک میکند و ما را مورد حمایت قرار میدهد اما باید بدانیم برای داشتن این حمایت باید از ضدارزشها دوری کنیم و به سمت ارزشها حرکت کنیم و در صراط مستقیم قرار بگیریم.
در دانشنامه قرآن و حدیث جلد ۹ صفحه ۱۲۶ تا ۱۳۳ آمده است آفرینش انسان دارای ۵ حکمت است.
۱) به کارگیری اندیشه و شناخت آفریدگار: شناخت خدا در گام نخست تنها از راه به کارگیری اندیشه و عقل میسر است.
۲) آزمایش انسان : آزمایش به منظور آگاهی یافتن نیست بلکه حکمت آن شکوفا کردن استعدادهای انسان است.
۳) عبادت خداوند: خدا را بشناسد، هرگاه خداوند را بشناسد او را میپرستد.
۴) رحمت الهی: امام صادق میفرماید؛ آنها را آفرید تا کارهایی را که موجب رحمت خداوند است انجام دهند و به خاطر آن کارها برایشان رحمت آورد.
۵) بازگشت به خدا: از نگاه قرآن حکمت غایی و فلسفه نهایی آفرینش انسان و جهان بازگشت به خداوند متعال است و اگر این هدف نباشد نه تنها آفرینش انسان بلکه آفرینش جهان باطل و بیهوده است.
حکمت آفرینش انسان این است که او با به کارگیری اندیشه و خرد با آفریدگار خود آشنا شود و با به کار بستن برنامههایی که از طریق پیامبران برای سعادت دنیا و آخرت انسان ارائه کرده به سوی رحمت مطلق رهسپار گردد برای همیشه از بهترین زندگیها برخوردار شود اما اگر فرمان خرد را نادیده گرفت و تسلیم هوسهای حیوانی خود شد آینه دلش زنگار میگیرد، خدا را فراموش میکند و از رحمت گسترده او دور میگردد و بدترین زندگیها را برای خود رقم میزند.
آقای مهندس در وادی دوم کتاب عشق به زبان ساده و قابل فهم به ما میگویند: که ما بیهوده پا به حیات نگذاشتهایم و در ادامه در وادی سوم ما را با خود ما روبهرو میکند. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که آقای مهندس دژاکام را هدایتگر، راهبر، راهنما و استاد ما قرار داد که ما را از تاریکی به سمت روشنایی و از جهل و نادانی به سمت دانایی از ضدارزشها به سمت ارزشها و از خودشناسی به خداشناسی هدایت کند و روش صحیح زندگی کردن را به ما آموخت چرا که معجزه حیات خود حیات است پس هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر زهرا (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
27