تا قبل از اینکه وارد کنگره شوم، سختیهای زیادی را متحمل شدم؛ به خاطر اینکه نمیدانستم چگونه باید با این همه سختی و مشکل کنار بیایم، زیرا راه آن را بلد نبودم و همیشه در عذاب و ناراحتی بودم. من در زندگی قبل از کنگره، سختیها و مشکلات زیادی داشتم که هر روز با آنها درگیر بودم و کسی هم نبود که راه راست را به من یاد بدهد که چگونه باید از این سختیها عبور کنم؛ چون مسافر من یک مصرفکننده بود و هیچ چیز برایش اهمیت نداشت، فقط به فکر تهیه مواد خودش بود. کاری به من و فرزندم نداشت که ما هم خرجی میخواهیم یا اینکه برای خانه و زندگی کردن، چیزهای لازم است. وقتی داشتم سیدی "سختی" را گوش میکردم، به یاد گذشته خودم افتادم که چه مشکلات و سختیهایی را پشت سر گذاشتم تا الان این همسفر شدم و میدانم که چگونه مشکلات را حل کنم. پس از سرسختی که تمام میشود، سختی دیگری میآید که انسان را میسازد تا بتواند دانایی خود را افزایش بدهد.
روزی که این نور روشنایی در زندگی من پدیدار شد، خیلی امید نداشتم؛ اما وقتی وارد کنگره شدم، دیدم که اینجا همان جایی است که امید هر ناامیدی، زنده میشود و درس درست زندگی کردن را نشان میدهد. آقای مهندس در سال گذشته مقالات زیادی ارائه دادند که یکی از دکترهای آمریکا گفته بود: ما در مورد اعتیاد، سرطان و چاقی هیچ راهحلی نداریم و در همه چیزهای جامعه پیشرفت کردهایم، اما در زمینه سیستم و رفتار انسانی هیچ چیزی نمیدانیم. اما آقای مهندس درمان اعتیاد را با متد DST پیدا کردند، چاقی را درمان نمودند و برای سرطان هم مقاله ارائه دادند. استاد در اینجا میگوید: جنت همان آرامش است و شرطش هم پرهیزکاری و درست زندگی کردن میباشد.
پس اولین مطلب، راه جنت یا آرامش است که مترادف با جنت، بهشت یا فردوس میباشد. پرهیز جنت یعنی آرامش؛ که معنی و مفهوم آن از "جن" میآید که به معنای پنهان است. پس جنت نیز چیزی پنهان است که به صورت آشکار دیده نمیشود، اما در عمل همان آرامش است. شرط پرهیزکاری همان دوری از ضد ارزشهاست که در قوانین الهی نیز آمده است؛ مانند غیبت، دروغ، تهمت، خیانت کردن، رشوه گرفتن و غیره... که این ضد ارزشها همانند یک بومرنگ به خود فرد بازمیگردند. زمان چیز باارزشی است که باید قدر آن را بدانیم. انسان با تکرار کردن بسیار، به درک بالایی میرسد و باید سختیهای زیادی را بکشد تا به آرامش برسد. زندگی در تمام جهان هستی به سه حلقه متصل است:
حلقه اول: همه چیز در ابتدای راه قرار دارد. اما فرق بین انسان و حیوان این است که وقتی بچه اسب یا گوزن به دنیا میآید، همان لحظه بلند میشود و راه میرود؛ اما فرزند انسان باید این حلقه را پشت سر بگذارد تا بتواند راه برود که به آن دوره کودکی گفته میشود. حلقه دوم: دوره نوجوانی است که دوره جهل و غرور میباشد و نوجوان باید از آن عبور کند؛ آیا به دانایی میرسد یا در جهل خود میماند؟ حلقه سوم: ریشه و بنیان جهان پس از مرگ است. همه چیز انسان در این حلقه سوم آغاز میشود؛ مرحله جمع کردن کولهباری از کارهای خوب یا درک بهتر درست زندگی کردن. همانطور که پیامبر ما در سن ۴۰ سالگی به پیامبری رسید، چون تازه همه چیز را میفهمید و درک میکرد. بعضی افراد در این سن به فکر جمع کردن مال و ثروت هستند، نه به فکر آخرت؛ که این کار برایشان بسیار سخت میشود. من خودم به شخصه به جهان آخرت اعتقاد دارم. پس در سن ۴۰ سالگی انسان به پختگی لازم دست مییابد و هر کاری که میخواهد انجام دهد، باید آن سختی را پشت سر بگذارد تا به آرامش لازم برسد. من هم با همه سختیهایی که دیدم و مشکلاتی که داشتم، خدا را شکر میکنم که راه نور و امید را پیدا کردم و توانستم از این گذرگاههای سخت و دشوار عبور کنم و درست زندگی کردن را آموزش ببینم. همیشه شاکر خداوند هستم.
خلاصه سیدی سختیها
نویسنده: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فیروزه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر اتوسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابوریحان تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
94