وادیها در کنگره۶۰ مانند نقشههای روشن، مسیر صحیح زندگی را به ما نشان میدهند. اگر این آموزهها را در زندگی خود به کار بگیریم، تأثیر مثبت و سازندهای در افکار، رفتار و تصمیمگیریهای ما خواهند داشت.
در کتاب «عشق و رسیدن به خود» که مجموعهای از وادیهای چهاردهگانه است، مهندس حسین دژاکام، بنیانگذار کنگره۶۰، قوانین بنیادین را برای اصلاح مسیر زندگی انسانها ارائه کرده است. این وادیها به ما میآموزند که چگونه تفکر کنیم، چگونه تصمیم بگیریم، و چگونه با توکل، تعقل و جستجو، از تاریکیها عبور کنیم. وادی دوم با این پیام آغاز میشود: «هیچ موجودی برای بیهودگی پا به حیات نگذاشته، حتی اگر خودش به هیچ فکر کند».
متأسفانه بیشتر از انسانها، زمانی که درگیر هستند، وارد آسیبها یا افکار منفی میشوند، فلسفه وجودی خود را فراموش میکنند و زندگی را بیارزش میپندارند. آنها با خود میگویند: «چرا به دنیا آمدهام؟ چرا زندگی من اینگونه است؟ آیا بودن من فایدهای دارد؟» و درگیر گفتوگوهای ذهنی بیپایانی میشوند که انرژی درونیشان را به هدر میدهد. این در حالی است که هر انسانی، مانند گوهری نهفته در دل معادن است که اگر در مسیر ارزشها قرار گیرد، میتواند به شکوفایی برسد. اما اگر مسیر اشتباهی را انتخاب کند مثل مصرف مواد مخدر یا رفتارهای نادرست، نه تنها به خود، بلکه به اطرافیان و جامعه آسیب میزنند. گمکردن مسیر درست زندگی، یکی از اصلیترین سرگشتگی و نارضایتی در انسانها است. افراد برای رسیدن به پول، قدرت یا موقعیت اجتماعی، دست به نیرنگ، کمفروشی، احتکار یا گرانفروشی میزنند و این توهم را دارند که با زرنگی و فریب میتوانند به خوشبختی برسند. در حالی که قانون هستی بر پایهی عدل و تحقیق استوار است، نه بر اساس تقلب و حقکشی.
اگر انسان در مسیر صراط مستقیم و ارزشها حرکت کند، نیرویی برتر که همان قدرت مافوق در کائنات است او را یاری خواهد کرد. در این مسیر، تنها بودن کافی نیست. در جستجو، استمرار و مقابله با افکار منفی نیز گاهی یک جمله ساده مانند «برای چه درس میخوانی؟ همه تحصیل کردهها بیکارند» میتوان روحیه فردی را تضعیف کند و مسیر رشد او را متوقف کند. اما انسانهای هدفمند با اعتماد به نفس، از این افکار عبور کرده و با لبخند، راه خود را ادامه میدهند. کنگره۶۰ مکانی مقدس و امن برای بازسازی انسانها است. مکانی که افراد با تفکر، آموزش و تلاش مستمر تاریکیها را رها و به جایگاههای علمی، معنوی و اجتماعی دست پیدا میکنند. بسیاری از راهنمایان درمان در کنگره۶۰ امروز معلمان بزرگ و الهامبخش برای دیگران هستند. چرا که راه را تجربه کردهاند و اکنون در جایگاهی قرار دارند.
اگر انسان به فلسفه وجودی خود پی برد، درمییابد که سرچشمه تمام آنها درون خود نهفته است. همانگونه که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «من در درون تو هستم، در ظاهر و در باطن تو». ما همه ذرهای از باریتعالی هستیم و میتوانیم آینهای از صفات الهی باشیم، اگر خود را باور کنیم و پا در مسیر روشنایی بگذاریم. بسیاری از مصرفکنندگانی که به کنگره۶۰ وارد میشوند همه چیز را از دست دادهاند. اما با آغاز سفر اول، درمان به روش DST برای خود و جامعه مفید میشوند. این تحول بزرگ، نتیجه آموزش، تلاش، تفکر و ایمان به قدرت مطلق است. در پایان گفت: وادی دوم به ما یادآوری میکند که هیچکس بیدلیل به این جهان پا نگذاشته است. هر انسانی رسالتی دارد فقط باید مسیر خود را بیابد، خود را بشناسد و در مسیر ارزشها حرکت کند. آنگاه زندگی معنا میگیرد و انسان به آرامش، بهبود و رشد واقعی دست مییابد.
آنچه در درون انسان وجود دارد اگر به حرکت درآید و در مسیر ارزشها و مستقیم قرار گیرد، میتواند تحولی در درون و بیرون او ایجاد کند. انسان که مسیر درست را انتخاب میکند حتی میتواند سنگ را نرم کرده و از آن گوهری ارزشمند بتراشد. این قدرت، از تفکر سالم و سازنده سرچشمه میگیرد. تصاویر و تصوراتی که انسان در ذهن خود میسازد، میتواند سازنده یا مخرب باشد. انسان مانند باغی است که میتواند گلهای زیبایی برویاند یا به خارزار تبدیل شود. پس چه بهتر که تصاویر مثبت، کارآمد و هدفمند در ذهن خود خلق کرده و از پرورش هیولاهای ذهنی که جسم و روان را نابود میکنند، پرهیز کند.
تفکرات نادرست، تنها باعث ایجاد تنش، استرس، کینه و نفرت میشوند، و میتوانند به طور مستقیم ساختار جسم و روان انسان را تخریب کنند. این نوع تخریب در علم پزشکی، روانتنی (Psychosomatic) نامیده میشود. یعنی افکاری که منشأ روانی دارند، اما خود را به صورت بیماریهای جسمی نشان میدهند. برخی از انسانها که دچار بیماری میشوند یا در تنگنای مشکلات قرار میگیرند، گمان میبرند که همه چیز به پایان رسیده است. این افکار منفی و تصورات غلط، انسان را به ورطه ناامیدی، بیاعتمادی به نفس و تسلیم در برابر بیماری و ناتوانی میکشاند. چنین کسی ممکن است به این باور برسد که وجودش بیارزش است و زندگیاش بیهوده؛ در حالیکه حقیقت چیز دیگریست.
وادی دوم میگوید: «هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته است، حتی اگر خودش به هیچ فکر کند.» این اصل، نهتنها درباره انسان، بلکه در مورد همه موجودات صدق میکند. برای مثال، وجود لاشخورها در طبیعت، برای بسیاری از موجودات چندشآور یا بیارزش به نظر میرسد، ولی نقشی اساسی در جلوگیری از گسترش بیماریها ایفا میکند. اگر فلسفه آفرینش این موجودات را بفهمیم، نگاه ما تغییر خواهد کرد. خداوند انسان را در دو راهی تاریکی و روشنایی قرار داده است تا با اختیار خود مسیر را برگزینند. انسانها معمولاً از دل تاریکیها، قدر روشنایی را درمییابند. کسی که قهر را تجربه نکرده، معنای آشتی را درک نمیکند. کسی که فراق را نچشیده درد ارزش وصال را نمیفهمد. و کسی که گرسنگی نکشیده، نمیداند سیری چه نعمتی است.
اگر خداوند انسان را به حال خود رها کند حتی نفس کشیدن را نیز فراموش می کند. با اینحال، برخی افراد به جای شکرگزاری، منکر وجود خداوند میشوند و زندگی پس از مرگ را انکار میکنند. در حالی که منطقیتر این است که بگوییم: «من نمیدانم» نه آن که همه چیز را مطلقاً نفی کنیم. تا زمانی که حیات داریم، باید آن را قدر بدانیم و فرمانروای شایسته برای شهر وجودی خود یعنی جسم و روانمان باشیم. نباید با ورود مواد مخرب مانند الکل، سیگار و مواد افیونی، این شهر گرانبها را ویران کنیم. باید باور کنیم که ما به هیچ چیز نیستیم، حتی اگر چنین تصور کنیم.
خلاصه آن که انسان با تفکر سالم، شناخت فلسفه وجودی خود و حرکت در مسیر ارزشها میتواند از تاریکی به روشنایی برسد و از انسان فروپاشیده، به انسان سازنده و تبدیل شود.
منبع: سی دی وادی دوم
کتاب عشق و رسیدن به خود
نویسنده: مهندس حسین دژاکام
نویسنده: همسفر فیروزه رهجو راهنما همسفر نیره (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر اکرم رهجو راهنما همسفر نیره (لژیون اول)
ارسال: همسفر پرنیان رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی باغستان کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
66